فقدان اشرف و برچیده شدن پایگاه نظامی و انتقال تهماندههای آن به یک کمپ شبه قرنطینه، زخمی کاری بر پیکره منافقین است. از این زخم میتوان برای تحلیل وضعیت فعلی منافقین و نامگذاری جدید این فرقه بهره جست.
پس از انهدام پایگاه نظامی نیروهای منافقین و آوارگی آنان در کمپ لیبرتی و انتقال برخی به خارج از عراق بازوی از کار افتاده نظامی منافقین، قطع شد. نیروهای باقیمانده از نابودی اشرف هم، افرادی سرخورده و وحشتزده از حملات بعدی جوانان عراقی، مستقر در لیبرتی هستند؛ میماند مرکزیتی توهمزده و لای زرورق در فرانسه و یک پیرزن مدل و به اصطلاح خودش پرزیدنت. با این اوصاف دیگر نیروی نظامی نمیماند که منافقین بتوانند بر اساس آن خود را مجاهد بنامند، لذا به تبع آن باید واژه مقاومت را هم از شورای به اصطلاح ملی مقاومت حذف کنند.
فیالحال سازمان که قبل از آن هم با واژه خلق سروکاری نداشت، با واژه مجاهد بیگانه شده است و فقط نام سازمان را یدک میکشد. این تشکیلات اگر سازمان هم باشد مانند نامش خالی از هویت و هرگونه محتوا شده و انتظار روزهای پایانی خود را میکشد. اما همچنان برای سرپا نشان دادن خود میکوشد دستکم در اینترنت و شبکه تلوزیونی خود این واقعیت را پنهان کند و وعده اشرفهای بیشتر را به هواداران خیالی خود میدهد.
بررسی ادعای تکثیر اشرف
این ادعا یا به عبارتی وعده توخالی در حالی عنوان میشود که منافقین در زمان حیات بزرگترین و تنها حامی خود صدامحسین، صرفا برای مقابله با جمهوریاسلامی صاحب این مکان شدند تا بازوی کمکی و ستون پنجم برای ارتش بعث باشند. در همان زمان هم مشخص شد اصطلاح پر طمطراق ارتش آزادیبخش یک فکاهی بیش نیست؛ اما در حال حاضر و با وجودی که ارتش آزادیبخشی هم در کار نیست هیچ کشوری حتی دوستان فرانسوی و آمریکاییشان پذیرای حتی بازماندگان اشرف و لیبرتی نیستند و پر واضح است که آمریکا با هزار وعده و وعید اقتصادی، آلبانی فقیرترین کشور اروپایی را به پذیرش تعدادی از آنها مجاب کرده است.
امروزه و با ترس عمومی در جهان از مساله تروریسم، فرار دولتها از اتهام به رابطه با تروریسم، روابط گسترده دولت ایران با کشورهای جهان، حل و فصل تدریجی مساله هستهای ایران و... نه تنها استحاله و انهدام منافقین مسجل است که فرضیه تکثیر و بازگشت پادگانهایی همانند اشرف کاملا غیر عقلانی و کودکانه می باشد.