16 بهمن 58 :
مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهوری اسلامی ایران سید ابوالحسن بنی صدر به دست امام امت و با حضور شخصیت های برجسته سیاسی اعضای شورای انقلاب ، میهمانان خارجی ، در سالگرد انقلاب و با حضور خبرنگاران در اقامتگاه امام ،بیمارستان قلب تهران برگزار شد .
برای همه کسانی که از نزدیک این مراسم را می دیدند ، در طول مراسم گرفتگی در چهره امام که چند روز پیش وقتی همه را به حضور در انتخابات فرا می خواند آن همه آرام بود و مهربان ، کاملاً مشهود بود و در آن سخنان کوتاه امام که از همین اول کار نشان از اخطار و هشدار داشت و آن حدیث " حب الدنیا رأس کل خطیئه " که در آغاز سخن آورد ، همگی سرشار از معنا بود .
17 شهریور 59 :
سخنرانی امروز بنی صدر به مناسبت سالگرد فاجعه جمعه خونین در میدان شهدای تهران ، روند بحران و تشنج را به طور علنی و آشکار پی گرفت ، روندی که از ابتدای تابستان امسال با جنجال و جریان سازی موسوم به " نوار آیت " و افزایش تهاجم به شخصیت های محوری حزب جمهوری اسلامی و متهم کردن آیت به طرح توطئه براندازی رئیس جمهور و نسبت دادن این ماجرا به حزب جمهوری اسلامی و مانع تراشی در کار معرفی نخست وزیر و پافشاری در ممانعت از نخست وزیری محمد علی رجایی تا سر حد امکان و انتشار مطالب تحریک آمیز و جو سازی و پرونده بازی و افشاگری های بی امان در روزنامه انقلاب اسلامی شتاب و شدت گرفت .
امروز بنی صدر جبهه گیری و صف آرایی علنی خود را در مقابل مجلس ، دولت ، حزب جمهوری اسلامی و در یک کلمه خط امام به میان توده مردم کشاند و همه را دشمن خود قلمداد کرد و از باند چند نفره ای سخن گفت که قصد برانداختن رئیس جمهور یازده میلیونی را کرده اند .
19 شهریور 59 :
سخنرانی دو روز پیش رئیس جمهور که اختلافات را علنی و تضادها را عمده کرده ، بازتاب گسترده ای در پی داشته است ، برای اولین بار آیت الله بهشتی بر خلاف همیشه که لحن آرام و چهره متبسم داشت ، خیلی جدی مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شد و گفت :
" ایشان (رئیس جمهور) کراراً در سخنان خود از گروه اقلیتی که مانع کارشان می شوند یاد کرده اند ، اگر منظورشان حزب جمهوری اسلامی است که باید گفت مواضع حزب در قبال رئیس جمهور ، دولت و مجلس مشخص و لذا تکلیف روشن است ."
26 آبان 59 :
امام در یک سخنرانی بسیار مهم برای اولین بار ، صریح تر از پیش به مسائل داخلی ،جنگ های جناحی و صف بندی گروه ها پرداخت و با زبان تلخ و شکوه آمیز ، ضرورت حیاتی وحدت را در وضعیت خطیر و پر التهاب یادآور شد .جنگ و جدال اخیر ، امام را چنان آزرده است که او را به گفتن چنین کلماتی وا می دارد
" ای سران ! چرا این قدر خوابید ؟ چرا چشمانتان را باز نمی کنید ؟ چرا باید این روزنامه ها به اختلافات دامن بزنند ؟ هر کس هر جا صحبت می کند بر ضد هم صحبت می کند ، هر جا می نویسد بر ضد هم می نویسد .... "
28 آبان 59 :
عاشورا بود ، سیل جمعیت به میدان آزادی ریخته تا بشنود که این بار بنی صدر پس از سخنان دو روز پیش امام و تعیین دقیق مرزها و معیارها در آن چه می گوید . امام همه گفته بود که در مراسم فقط نام امام حسین (ع) باشد و بس ، اما ناگاه رئیس جمهور ضد انحصار طلبی و ارتجاع ! پیدایش شد و هواداراانش هم از جلوی جایگاه سر و دست جنباندند و همچون پیش سوت و کف زدند و حرمت این روز را شکستند .
7 آذر 59 :
نماز جمعه امروز تهران زیر رگبار تند باران برگزار شد ، صحنه چترهای بی شماری که خیل نمازگزاران را گشوده بودند به یاد ماندنی بود ، آن هم در این هنگامه پر تنش و تفرقه و خصومت . امام جمعه تهران سخنش این روزها عطر و بوی جبهه های جنوب را می دهد که از آنجا باز آمده و رد این شهر آلوده به سیاست زدگی ها طراوت می افشاند .
این بار او سکوت چند ماهه را شکست و دردمندانه از حقایق ناگفته سیاسی ، نظامی پرده برداشت ، از اهمال کاری ها و بی تدبیری هایی که سرانجام به سقوط خرمشهر منجر شد و رویه مشکوک و غیر قابل توجیه رئیس جمهور در جایگاه فرماندهی کل قوا و اداره و سازماندهی جنگ که به خطر عدم واگذاری سلاح به نیروهای داوطلب سپاه و بسیج موجب رکود و توقف در کار جبهه جنگ شده و آنگاه در برابر انبوه نمازگزاران از استخوان در گلو گفت و صبری که شاید یک روز به انتها برسد .
10 آذر 59 :
بازار تهران امروز به حمایت از روحانیت مبارز تعطیل بود ، خطبه های جمعه (سه روز پیش) حجت الاسلام خامنه ای ، یار و یاور همیشگی بهشتی و افشاگری های بی سابقه او درباره جریان نفاق داخلی ، مؤثر بوده است ، حرکت قشر متعهد و متعلق به خط حزب الله در بازار خنثی کننده اقدام اخیر بود که به حمایت از صادق قطب زاده و اعتراض به بازداشت او، بازار تعطیل شد و آن طومارها و نامه نگاری ها و ..... که سرانجام با دخالت امام و حکم به آزادی قضیه خاتمه یافت .
15 آذر 59 :
لحن امام تندی و قاطعیت بیشتری گرفته و پیداست که امام دوباره برای حفظ تمامیت انقلاب احساس خطر می کند که اینگونه سخن می گوید : " خیال نکنید در این نسل می شود کودتا کرد .... مردم با کسی که می خواهد قدرت خویش را تثبیت کند مخالفت می کنند و کسی که بخواهد چنین کند آبروی خویش را می برد ."
18 اسفند 59 :
میتینگ نهضت آزادی را باید به منزله یکی از نقاط عطف در آشکار شدن پیوند لیبرال ها و منافقین پشت سر بنی صدر در مقابل جریان اصیل خط امام ارزیابی کرد . این تجمع در استادیوم امجدیه و با سخنرانی چهره های شاخص نهضت آزادی ، مهندس بازرگان ، دکتر یزدی ، دکتر سحابی و مهندس صباغیان برگزار شد .
اعتراض به عملکرد اکثریت خط امامی مجلس و انتقاد از عدم واگذاری فضا و فرصت به آنان جهت ایفای نقش بیشتری در مجلس ، یکی از محورهای صحبت هر سه نماینده نهضت آزادی بود .
22 بهمن 59 :
تهران و دیگر شهرها رفته رفته صحنه آشوب و درگیری های خیابانی می شود و عرصه سیاسی رو به تشنج و بحران دارد ، خشونت چماق به دستان ضد چماق داری و ارتجاع ! در روز 18 بهمن در میدان آزادی یک کشته و یک مجروح به جا گذاشت . عناصر گروهک فدائیان اقلیت با پنجه بکس و چماق و چاقو به جان انحصار طلبان افتادند .
14 اسفند 59 :
میتینگ امروز دانشگاه تهران به مناسبت سالروز وفات دکتر مصدق به صحنه بزرگ و بی سابقه ای از صف آرایی و رو در رویی جبهه متحد ضد انقلاب ، چپ های آمریکایی و کادر میلیشیای بنی صدر با مردم و توده های انقلاب و مدافع خط امام تبدیل شد .
این بار دیگر همه آمده بودند ، جمعیتی عظیم سراسر دانشگاه ، زمین چمن و خیابان های اطراف را در بیرون فرا گرفته بود ، جمعیت مثل انبار باروتی بود که هر دم امکان داشت با یک جرقه مشتعل شوند و مثل حریق دامن گستر ، همه جا را به آتش بکشد .
در جلوی جایگاه سخنرانی جوانان دختر و پسری حضور داشتند که نظم و هماهنگی در شعارها و همه حرکات و به خصوص لباس های متحد الشکل شان نشانگر یک انسجام تشکیلاتی از پیش سازماندهی شده بود و به نظر می آمد که غالب آنان از اعضای میلیشیای
مجاهدین هستند .
در وسط زمین چمن پلاکاردهایی با این نوشته ها به چشم می خورد " چوب ، چماق ، شکنجه دیگر اثر ندارد " ، " مسلمان به پا خیز ، حزب شده رستاخیز " ، پوسترهایی از دکتر مصدق در میان جمعیت خودنمایی می کرد .
در خارج از دانشگاه و خیابان های جنوبی و شرقی زمین ، گروه مخالف و معتقدان به خط امام شعارهایی با این عناوین می دادند : " ابوالحسن پینوشه ، ایران شیلی نمی شه " ، " مرگبر لیبرال " ، " تا مرگ شاه دوم نهضت ادامه دارد . " و پلاکاردهایی از سخنان امام بر ضد ملی گرایان و تصاویری از ایشان به دست آنها بود .
ناگهان جوانی در میان جمعیت به سوی چند دختر چادری که عکس های امام را به دست داشتند یورش برد و عکس ها را پاره پاره و به هوا پرتاب کرد و جمعیتی که شاهد صحنه بودند با کف زدن از عمل انقلابی او تجلیل به عمل آوردند ! دیگر کار از دشمنی با حزب جمهوری اسلامی و دکتر بهشتی و یاران امام گذشته بود و خفاش ها مستقیماً پنجه بر آفتاب می کشیدند .
ساعت 40/3 دقیقه ، بنی صدر در میان سوت و کف زدن جمعیت به جایگاه آمد و خانمی یک حلقه گل به گردنش انداخت و شعارهای ضد حزب به اوج رسید ، ناگاه با اصابت یک نارنجک و پرتاب سنگ ، وضعیت بحرانی شد و با هدایت میلیشیای مجاهدین ، جمعیت داخل زمین چمن نیز به دادن شعارهای جهت دار پرداختند : " اخلال تو میتینگ ها کار حزبه " ، " چماقدار! چماقدار ! مرگت فرا رسیده " ، " بنی صدر افشا کن ، بهشتی را رسوا کن ."
امروز شعار مرگ بر بهشتی ترجیح بند هیاهوی منافقان بود ، بنی صدر در قسمتی از سخنانش در حالی که چند برگ و کارت شناسایی را به جمعیت نشان می داد و آنها را متعلق به افرادی از کمیته انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی خواند که آنان را به عنوان چماقدار دستگیر کرده بودند .
پس از اعلام این مطلب با شعار " سر دسته چماقداران ، بهشتی " مورد تشویق قرار گرفت ، در این هنگام از ضلع و جلوی جایگاه جماعتی پا به زمین کوبیدند و فریاد می زدند : " بنی صدر بنی صدر حکم تهاجم بده " ، " بنی صدر اذن جهادم بده ! " و سرانجام جواز حمله را از مجتهد اعلم خویش اینگونه دریافت کردند که : " مردم ! اینها را از اینجا بیرون کنید ، اینان را بیرون کنید ."
و بعد پشت سر هم افرادی که صورت شان با ضربه هایی شکافته و لگد کوفته می شد از دیوار شرقی به پایین پرتاب شدند ، مهاجمین حالتی وحشیانه به خود گرفته بودند و با شعارهایی که به وسیله دوستان شان داده می شد بیشتر تحریک می شدند و با حرص و ولع هرازگاهی یکی از مرتجعان را صید می کردند و تا جا داشت می زدند ، حقیقتاً امروز دیوانگی و درنده خویی به اوج خود رسید ، هر کس ریش داشت و اورکت آبی و سبز ، به نشانه مرتجع بودن به باد کتک گرفته می شد .
16 اسفند 59 :
سرانجام از سوی امام امت در پاسخ به تلگرام بسیار مهم آیت الله العظمی گلپایگانی درباره حادثه پنج شنبه گذشته دانشگاه تهران که در آن خواستار اقدام فوری و سریع ایشان " قبل از بروز فتنه های خطرناک و حوادث غیر قابل پیش بینی " شده بودند ، فرمان تاریخی شناسایی و مجازات عاملان حادثه پنج شنبه صادر شد . امام فرمودند : " باید گروه ها و دسته های منحرف بدانند که من با احساس تکلیف با آنان برخورد می کنم و به شرارت های ضد اسلامی خاتمه می دهم ."
24 اسفند 59 :
امروز ملاقات تاریخی سران کشور و چهره های اصلی دو گروه مخالف یکدیگر در داخل نظام مرکب از : آیت الله دکتر بهشتی ، بنی صدر ، آیت الله موسوی اردبیلی ، نخست وزیر محمد علی رجایی ، آیت الله خامنه ای ، آیت الله هاشمی رفسنجانی و مهندس مهدی بازرگان با رهبر کبیر انقلاب با حضور در منزل ایشان انجام گرفت .
در این دیدار مهم و تعیین کننده ، حاج سید احمد خمینی هم حضور داشت ، این جلسه با ابتکار و پیشنهاد امام و در راستای هم فکری مسئولان و حل اختلافات و گفتگو برای رسیدن به تفاهم صورت گرفته و تأثیرات و نتایج مهم و محسوسی در روند موضع گیری ها و برخوردهای آینده به همراه خواهد داشت .
21 اردیبهشت 60 :
امام در سخنرانی بسیار مهم خود به تقاضای سازمان مجاهدین خلق برای دیدار و گفتگو با ایشان پاسخ گفت و شرایط پذیرش آنان را اعلام کرد . امام هر گونه دیدار و مذاکره را مشروط به تبعیت از قانون و پذیرش مقررات کشور ، تحویل سلاح ها و بازگشت به آغوش ملت از سوی آنان نمود و در عین حال مجاهدین را از کیفر اقدام مسلحانه علیه حکومت اسلامی از سوی همه مردم بیم داد .
7 خرداد 60 :
سرانجام سکوت به پایان رسید ، امام در سخنرانی سرنوشت ساز امروز در دیدار با نمایندگان مجلس به طور علنی در برابر بنی صدر و ائتلاف گروهک های ضد انقلاب به طور بی سابقه ای موضع قاطع گرفت و بر کژی های جریان منحرف از خط اصیل اسلام انگشت نهاد و آن را افشا کرد .
امام این بار بر قدرت و محوریت مجلس تأکید کرد و آن را مرکز همه قدرت ها و قانون ها خواند و بدین ترتیب بر القائاتی که رئیس جمهور را تافته جدا بافته و همه کاره و مالک الرقاب مملکت و قطبی مستقل و ما فوق همه نهادها و نظارت ها می داند ، خط بطلان کشید :
" غلط می کنی قانون را قبول نداری ، قانون تو را قبول ندارد .... اگر آقای رئیس جمهور یک قدم از حدودش در قانون اساسی کنار برود ، من با تمام قوا با او مخالفت می کنم ... ملت ، شخص پرست نیست ، این قدر تبعیت از هوای نفس نکنید ... بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست ... "
آیت الله دکتر بهشتی امروز در مصاحبه مهمی به موارد تخلف بنی صدر از قانون پرداخت و عدم همکاری او را با سایر قوای کشور اعلام کرد و در مورد ملاقات خود با امام گفت : " امام سخت تأکید داشتند که : 1) هر مسوولی و نهادی به وظایفش در چارچوب قانونی اساسی عمل کند ، 2) همه بکوشند از ایجاد جو تشنج و جو سازی دور بمانند ."
9 خرداد 60 :
بنی صدر با سخنرانی در پایگاه هوایی شیراز رسماً آغازگر تخلف از فرمان 10 ماده ای امام در مورد خودداری سران سه قوه از سخنرانی تا پایان جنگ بود .
15 خرداد 60 :
امروز ، ملت با حضور سیل آسای خود با امام عهدی دوباره بست و همه نقشه ها و نیرنگ ها را زیر پا گذاشت ، مردم این بار احساس تکلیف جدی کرده بودند و چنان آمدند که فقط در تهران به گفته حاج احمد آقا که برای خواندن پیام امام به دانشگاه آمده بود ، جمعیت از عاشورای 57 هم بیشتر بود .
امام در پیام امروز خود گفت : " اینان با نام آن که در ایران قانون نیست و حکومت جنگل پا برجاست ، می خواهند راه را برای اربابان خود باز کنند و ایران عزیز را با اسم آزادی که مراد آنان بی بندوباری است به لجن بکشند و امت مسلمان را از صحنه خارج کنند ."
18 خرداد 60 :
در پی توقیف روزنامه انقلاب اسلامی به همراه چندین نشریه دیگر از سوی دادستان انقلاب به اتهام تشویق اذهان و مطالب کذب ، بنی صدر طی اظهاراتی شدیداً تشنج آمیز و در یک واکنش انتحاری ، نقاب از چهره برداشت و علناً مردم را به قیام علیه غول استبداد تحریک کرد و بارها مردم را به مقاومت و استقامت فرا خواند :
" اینها گمان می کردند به مناسبت 15 خرداد می توانند مردم را به خیابان ها بکشند و آنها را برانگیزند تا بر ضد رئیس جمهور منتخب خودشان شعار بدهند و چون مردم نیامدند و این شکست آشکار را دیدند ، اینک به راه دیگری رفتند ، به راه پرونده سازی ، توقیف روزنامه ها و اختناق ...."
امروز امام با سخنرانی تاریخی شان ، پشت دیکتاتور زمان و اذناب او را در هم شکسته و پرچم داد را بر بام حماسه برافراشتند ، به فاصله چند ساعت پس از اظهارات بنی صدر در همدان ، او را و تفکری را که او نماینده و سخنگوی آن شده بود ، افشا کردند و مقاومت قلابی بنی صدریان را نقش بر آب ساختند و با لحن قاطع تهدید کردند که با آنان همان می کنند که با شاه کردند .
طنین فریاد امروز امام آغاز شمارش معکوس محور جریان های منحرف و سقوط بنی صدر از قدرت بود : " هر کسی بر خلاف قانون عمل کند دیکتاتور است ، دیکتاتورها از قانون بدشان می آید ، دیکتاتوری همان است که نه به مجلس سر فرود می آورد و نه به شورای نگهبان و نه به قوه قضائیه و نه به دادستانی و نه به همه ارگان ها .... با اشخاصی که در مقابل مجلس و دادستانی صف آرایی کنند ، آن خواهم کرد که با شاه کردیم ."
20 خرداد 60 :
" خمینی روح خدا فرمانده کل قوا " این شعاری بود که امروز در سراسر ایران یکباره طنین انداز شد ، امام امت در اقدامی بی سابقه ابوالحسن بنی صدر را از مقام فرماندهی کل قوا عزل نمود و از این پس قوای مسلح مأموریت خود را مستقیماً تحت نظارت امام و با قدرت کامل ادامه خواهد داد . بنی صدر که برای بازدید از جبهه ها به ایلام و کرمانشاه رفته بود به دنبال فرمان امام بر عزل وی برنامه سفر را لغو کرد و به تهران برگشت .
25 خرداد 60 :
انقلابی دیگر به راه افتاد ، با سخنرانی امروز امام انقلاب چهارم به نقطه اوج خود رسیده و تهران آتشفشانی بود که یکسره فوران خشم و التهاب و خروش و فریاد شد ، امام جبهه ملی را در پی اعلام راهپیمایی علیه لایحه قصاص ، رسماً محکوم به ارتداد کرد و یادآور شد که در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا چنین جسارتی به اسلام و قرآن نشده است ، امروز امام به بنی صدر و نهضت آزادی مهلت توبه داد .
28 خرداد 60 :
آیت الله خامنه ای امام جمعه تهران در خطبه های امروز پرده از حقایق حادثه 14 اسفند و نقش بنی صدر در این توطئه و تخلفات متعدد او در ریاست جمهوری برداشت ، میلیون ها نمازگزار در تهران و سراسر ایران با راهپیمایی های عظیم خواستار عزل و محاکمه بنی صدر شدند . از آن سو رادیو آمریکا و اسرائیل خبر می دهند ، فرانسه و ترکیه برای پناه دادن به بنی صدر اعلام آمادگی کرده اند و بنی صدر فعلاً متواری است .
30 خرداد 60 :
جنگ مهیب و خونین منافقین خلق و گروهک های مسلح با انقلاب و مردم رسماً آغاز شد و سراسر کشور را فرا گرفت ، سازمان مجاهدین (منافقین) خلق با اطلاعیه سیاسی نظامی شماره 28 عملاً وارد فاز عملیات مسلحانه علیه نظام و مردم شد .
تهران امروز تا پاسی از شب ساعاتی خونین و خشونت بار را که در سه سال اخیر بی سابقه بود ، پشت سر گذاشت . منافقین امروز با آلات قتاله و پنجه بکس و دشنه و قداره و نارنجک چنان وحشیانه و جنون آسا حمله کردند که نفرت مردم را تا ابد برای خود خریدند .
فرو رفتن دشنه 20 سانتی در قلب یک کودک ، بریدن سر یک پاسدار با کارد موکت بری ، پاشیدن اسید و انفجار نارنجک و همه چیز حکایت از سازماندهی همگانی و برنامه ریزی تشکیلاتی وسیع از پیش تعیین شده برای کودتای مسلحانه و سرکوب مردم و ارعاب و به راه اندازی تسویه حساب خونین و در نهایت به دست گرفتن ابتکار عملی در برابر حاکمیت دارد .
31 خرداد 60 :
حوادث دیروز تهران که اوج خونخواری دشمنان بود ، 14 شهید و صدها مجروح داشت ، پیکر شهدا امروز تشییع شد ، تعداد زیادی از مردم جلوی مجلس تجمع کردند تا از نمایندگان رأی عدم کفایت سیاسی بنی صدر را درخواست کنند .
این چیزی است که این روزها همه ملت آن را با صدای بلند به گوش نمایندگان رسانده است ، سرانجام عصر امروز عدم کفایت سیاسی بنی صدر با 177 رأی موافق و 1 رأی مخالف به تصویب رسید و امام نیز آن را تأیید کرد و حیات سیاسی او در این کشور برای همیشه پایان گرفت .
6 تیر 60 :
خبر کوتاه بود و تکان دهنده ، اما با همین خبر کوتاه شهر یکپارچه نگران و بی قرار شد ، دلها بی تاب و دست ها به دعا ، امام جمعه تهران آیت الله خامنه ای را ترور کرده اند . تقریباً همه مردم مطمئن شده اند که کار منافقین خلق است . آیت الله خامنه ای با سخنان اخیرش خود را در تیررس مستقیم منافقان قرار داده بود .
7 تیر 60 :
امروز عاشورا است ، با اعلام خبر آن فاجعه بزرگ و به راستی باور نکردنی ، بوی عزا و بانگ ماتم در همه شهر و همه خانه ها پیچیده است ، دیشب جمع یاران یکی یکی وضو گرفتند و برای آخرین بار پشت سر شهید بهشتی به نماز ایستادند .
پس از نماز آن هنگام که بهشتی عزیز سخن می گفت و دستور جلسه بحث تورم و رئیس جمهور آینده بود ، ناگاه در میانه کلام با نگاهی که انگار به جایی خارج از زمان و مکان خیره شده و با چهره ای که در آن معنویت و صفای ملکوتی موج می زند ، به جمع رو کرد و گفت : " بچه ها ! بوی بهشت می آید ! می شنوید ؟ " و چند لحظه بعد صدای انفجاری مهیب و شعله های عظیم آتش و دود و سیل آوار بر سرها و دیگر هیچ ....
دیشب "سرچشمه" و "دفتر حزب جمهوری اسلامی" کربلای ایران شده و معراج عشاق و میعادگاه مهاجران الی الله .