پس از گذشت سه سال از ضربه وارده به سازمان در سال 1350 سازمان در فرایندی جدید ضمن بازسازی بدنه خود از نظر نیروی انسانی ، شروع به تولید برخی لوازم مورد احتیاج خود کرد . اسید پیکریک (1) محلول شیمیایی دودزایی است که در ساخت مواد منفجره کاربرد دارد ، تولید این محلول به تیم ما واگذار شد .
برای تولید اسید پیکریک ابتدا کارگاهی را در سوله ای در جاده کرج در اطراف روستایی به نام ورد آورد
اجاره کردیم ، کارخانه دیگری در این مجتمع بود که به تولید چسب مایع مشغول بود. صاحب این مجتمع خانمی بود که هیچ گاه برای سرکشی و بازرسی به آنجا نمی آمد ، در این مجتمع وانمود کردیم که به تولید واکس مشغولیم تا حساسیتی ایجاد نکنیم ، به همین منظور تعداد زیادی قوطی خالی واکس خریدیم که مرتب آنها را خالی به داخل کارگاه می بردیم و خالی خارج می کردیم.
ما در طی 24 ساعت نزدیک به 20 کیلو اسید پیکریک تولید می کردیم و تقریباً تمام نیاز سازمان را به این محلول تاُمین می کردیم . گفته می شد که سازمان نیاز سایر گروه های مسلحانه را هم تاُمین می کند .
هر شب یکی از ما سه نفر (من ، خسرو و پرویز ) در کارگاه می ماندیم . شبی آن قدر در کارگاه کار کردم که از فرط خستگی بی اختیار خوابم برد ، در این وضعیت مایعی که باید قطره قطره روی چرخ پروانه جمع می شد تا به چرخش درآید بیشتر از مقدار لازم شد که در پی آن دود و گرد سبز رنگی در فضای کارگاه پخش شد .
به خوبی یاد دارم که خواب می دیدم که مرده ام و به بهشت رفته ام و همه جا سبز بود و من
هم لباس سبزی به تن داشتم . در این شرایط بی حس و بی رمق تا نزدیکیهای طلوع آفتاب
بسر بردم. ناگهان هراسان از خواب جستم. دیدم گرد و دود بیش از نیمی از فضای بالایی کارگاه را در بر
گرفته است، ولی هنوز این ملحفه سبز مرا نپوشانده است، احساس می کردم که راه تنفسم بند آمده
و به سختی نفس میکشم. بی حسی و کرخی تمام وجودم را فرا گرفته بود. به زحمت بلند شدم و
خودم را تا دم در رساندم. با ناتوانی و به سختی و زحمت زیاد موفق شدم در را تا نیمه باز کنم و بدن
خود را تا کمر به بیرون کشیدم و بعد همان جا افتادم و از سکو آویزان شدم. دقایقی بعد خسرو از راه
رسید و با پیکر بی رمق من مواجه شد. او با زحمت مرا بیرون کشید.
__________________________
1 . اسید پیکریک محلولی است که از ترکیب سه محلول شیمیایی در یک حرارت مناسب به دست می آید و قدرت انفجار و تخریب شدیدی دارد .