عروج خونین(13)

در اواخر ساعات شب ناگهان صدای زنگ منزل به صدا در آمد، بعضی در خواب و بعضی بیدار بودند. به گمان این که شاید مسافری از اصفهان آمده در را گشودم. ناگهان یک افسر و دو مأمور شهربانی و دو مأمور ساواک، بدون اجازه با شتاب خود را به داخل منزل انداختند. آنها ابتدا تلفن منزل را قطع کردند، آنگاه داخل اتاق رفتند و در حالی که بچه ها و زن ها در خواب بودند، دست شهید محراب را در بستر گرفتند و گفتند: «بفرمایید برویم شهربانی، فقط چند دقیقه از شما بازجویی می شود، سپس شما را رها می کنیم»

322529

شهید محراب در زندان کمیته شهربانی

 

توفان انقلاب اوج گرفت و دستگاه را کاملاً به وحشت انداخت. رژیم پوشالی پهلوی درصدد بازداشت چهره های انقلابی و شخصیت های بزرگ علمی، همچون شهید محراب آیت الله اشرفی برآمد. آنها گمان می کردند با به زندان انداختن این اشخاص تب انقلاب را پایین می آورند.

تصور می کردند با دستگیر کردن این افراد مردم به وحشت می افتند و دست از مخالفت با رژیم بر می دارند. ولی از آنجا که این انقلاب نور خدا است و نور خدا هرگز خاموش شدنی نیست، نه تنها کاری از پیش نبردند، بلکه با این عمل مردم را عصبانی تر و خشم ملت را توفنده تر کردند.

 

نقش شهید محراب در پیروزی انقلاب

 

آیت الله اشرفی در تظاهرات آرام روز سه شنبه 11مهر57 در حالی که پیشاپیش مردم حرکت می کرد، مورد حمله دژخیمان گارد و مأمورین ساواک قرار گرفت. در این حمله چند تن شهید و مجروح گردیدند و ایشان نیز مختصری آسیب دید. موج تلفن ها و تلگراف ها از شهرهای سراسر ایران جهت احوالپرسی سرازیر شد.

شبی بود که امام از نجف اشرف به سوی کویت رهسپار گردید و دولت مزدور کویت هم از ورود ایشان به خاک این کشور جلوگیری کرد. معلوم نبود که امام کجا و به سوی چه کشوری در حرکتند.

مردم ایران همه نگران بودند، خانواده شهید اشرفی از جمله بنده نیز فوق العاده نگران بودیم. بنده در آن شب وضو گرفتم و به نماز امام زمان مشغول شدم. قبل از نماز و در حین نماز و بعد از نماز بسیار گریستم. از دیدگانم نهری از اشک جاری بود، طوری که اهل خانه معذب شدند و اعتراض کردند.

در اواخر ساعات شب ناگهان صدای زنگ منزل به صدا در آمد، بعضی در خواب و بعضی بیدار بودند. به گمان این که شاید مسافری از اصفهان آمده در را گشودم. ناگهان یک افسر و دو مأمور شهربانی و دو مأمور ساواک، بدون اجازه با شتاب خود را به داخل منزل انداختند. آنها ابتدا تلفن منزل را قطع کردند، آنگاه داخل اتاق رفتند و در حالی که بچه ها و زن ها در خواب بودند، دست شهید محراب را در بستر گرفتند و گفتند: «بفرمایید برویم شهربانی، فقط چند دقیقه از شما بازجویی می شود، سپس شما را رها می کنیم».

شهید محراب وضو ساختند و چون تازه صبح شده بود خواستند نماز صبح را بجا آورند، اما مأمورین نپذیرفتند و ایشان را با عجله به اتومبیل سوار کردند و پس از بازجویی مختصری به همراه آقای عراقی به تهران برده، در کمیته شهربانی زندانی نمودند در زندان کمیته پس از بازجویی، ایشان را در سلولی تاریک جای دادند.

بعدها می فرمودند: «دراین چند روزه که در زندان بودیم، نمی فهمیدیم چه وقت شب است، چه وقت روز. برای انجام نمازهای واجب نمی توانستیم اوقات را تشخیص بدهیم، مأمورین اوقات نماز را از پشت در زندان اعلام می کردند، که الان ظهر است، یا شب، یا صبح. برای وضو گرفتند هم باید در زندان را می زدیم تا مأمورین زندان بیایند در را باز کنند. موقع رفتن به دستشویی یک پارچه بر سر ما می انداختند تا در وقت ایاب و ذهاب همدیگر را نبینیم».

و می فرمودند: «در همان زندان کمیته آقای دستغیب دومین شهید محراب و آیت الله طاهری هم بودند، ولی همدیگر را ندیدیم. «سرانجام پس از چند روز بر اثر اعتراضات زیاد بعضی از مراجع و خوف از اغتشاش مردم، ایشان را از زندان رها کردند. در پی دستگیری آیت الله اشرفی، جامعه روحانیت کرمانشاه اعلامیه ای صادر نمودند که در صفحات بعد به نظر خوانندگان می رسد.

 

ادامه مبارزه

 

آیت الله اشرفی در تمام راهپیمایی ها و تظاهرات پیشاپیش مردم کرمانشاه بود و اکثر مواقع تا نهایت مقصد راهپیمایان پیاده می رفت. اولین راهپیمایی که به دعوت شهید محراب به طور آرام در کرمانشاه انجام گرفت، راهپیمایی روز عید فطر بود. این راهپیمایی از مسجد مرحوم آیت الله بروجردی تا مسجد جامع انجام گرفت و به دنبال آن راهپیمایی ها و تظاهرات زیادی شد که همه به دعوت ایشان و بعض علمای کرمانشاه بود.

در روز تاسوعای همان سال که در سراسر کشور ایران دعوت به راهپیمایی شده بود، با این که یکی از مقامات بالای ساواک به وسیله تلفن ایشان را تهدید به قتل کرد و گفت: «چنان چه در راهپیمایی روز تاسوعا شرکت کنید، شما را به قتل خواهیم رسانید و خونتان بر عهده ما نیست» شهید محراب در پاسخ فرمودند: «ما آماده هستیم، شما قدرت دارید، هر چه خواستید بکنید، ما هم در راهپیمایی شرکت خواهیم کرد».

و در روز تاسوعا جلو تظاهر کنندگان و راهپیمایان حرکت کردند و تا مقصد (مسجد جامع) پیاده رفتند و تا پایان برنامه هم حضور داشتند.

در یکی از راهپیمایی ها مردم که قصد منهدم کردن مجسمه طاغوت را داشتند، به دستور استاندار به رگبار بسته شدند و بیش از دویست نفر شهید و صدها نفر مجروح گشتند. در پی این جنایت هولناک جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم تلگرافی به حضور چهارمین شهید محراب آیت الله اشرفی مخابره کردند. متن این تلگرام به نظر خوانندگان محترم می رسد.

 

 

تلگراف جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم

به آیت الله اشرفی اصفهانی

در رابطه با کشتار مردم کرمانشاه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای حاج شیخ عطاء الله اشرفی اصفهانی دامت برکاته.

بار دیگر حمله وحشیانه جلادان شاه جنایتکار به جان و مال مردم بی پناه و ستمدیده کرمانشاه، قلب مقدس حضرت ولیعصر (عج) را سخت به درد آورد، حمله ای که طبق گزارش های موثق بیش از یکصد و پنجاه کشته و چهارصد زخمی که حال بعضی از آنان وخیم است، از خود به جای گذاشت. حمله ای که در آن حتی آمبولانس و پزشکیاران مصون نماندند.

شهر به صورت یک شهر جنگ زده مبدل گردید و مفهوم حفظ مال و جان مردم در منطق شاه و یاران او برای مردم کرمانشاه عینی گردید. شاه که خود را از هر جهت در تنگاه می بیند و مرتباً رفراندوم های سراسری را علیه خود و رژیم شاهنشاهی با شعار «مرگ بر شاه» و «رژیم شاهنشاهی سر چشمه فساد است»، در هر خیابان و کوی و برزن مشاهده می کند، اعصاب خود را از دست داده و لذا سبعانه و بی شرمانه به هر سو حمله می کند.

شهر کرمانشاه در این حمله تنها نیست، که این خونخوار از حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا (ع) که داعیه ارادت آن حضرت را داشت، شرم ننموده بزرگترین فاجعه را در جوار مرقد آن حضرت نیز به بار آورده و همچنین در شهرهای دیگر از جمله شهر مذهبی قم، قزوین، دزفول، تهران، رشت، تبریز، خرم آباد، اردبیل، تویسرکان، نهاوند و... جوی خون راه انداخته در سراسر کشور ملت مسلمان را به خاک و خون می کشد.

او به خوبی می داند که دیگر نمی تواند به هیچ وجه پایگاه مردمی برای خود داشته باشد، لذا به فکر خالی کردن عقده ها و انتقام گرفتن از ملت رشید اسلام است که همگی به پیروی از روحانیت و رهبری مرجع عالیقدر نائب الامام حضرت آیت الله العظمی خمینی دام ظله قیام کرده، در هر شب و روز او را نفی می کنند، غافل از آن که خدای قاهر و غالب، پیروزی را برای ملت مسلمان به پا خاسته مقدر فرموده است: «کتب الله لاغلبن انا و رسلی ان الله قوی عزیز».

ما این مصیبت های مؤلمه را به پیشگاه مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه و به حضور جمع روحانیون و حجج اسلام آن سامان اعلت کلمتهم و به تمام مسلمانان به ویژه برادران و خواهران شهر کرمانشاه تسلیت عرض کرده، قطع ایادی این جلادان و پیروزی نهایی ملت اسلام و برقراری حکومت اسلامی را از خداوند مسألت داریم.

علی مشکینی، سید یوسف مدنی، محمد مهدی ربانی، یوسف صانعی، حسین راستی کاشانی، محسن حرمپناهی، ابوطالب تجلیل، محمد شاه آبادی، محسن دوزدوزانی، مسلم ملکوتی، علی اکبر مسعودی، سید حسن طاهری، محمد حسین مسجد جامعی، محمد علی شرعی، سیداسدالله مدنی، ابوالفضل موسوی، سید محمد ابطحی، ابوالفضل النجفی الخوانساری، حسین نوری، محمد یزدی، محمد علی فیض، رضا توسلی، احمد جنتی، سید محمد حسین کاشانی، ابوالحسن مصلحی، مهدی الحسینی الروحانی، علی احمدی، احمد آذری قمی، محمد فاضل، محمد مؤمن، یحیی انصاری، هاشم تقدیری، عباس محفوظی، رضا استادی، حسن تهرانی، مرتضی بنی فضل، رضا بهاء الدینی.

 

عروج خونین(۱۲)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31