با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهک کومله مانند دیگر گروهکهای ضدانقلاب، با مشی تروریستی و مسلحانه به مقابله با حکومت مرکزی ایران برخاست. این گروهک ابتدا ادعا کرد که جمهوری اسلامی قطاری در همان ریل رژیم طاغوت است، سپس برای اعلام موجودیت خود به جنایاتی همچون ترور مسئولان محلی، شهروندان، حمله به پاسگاهها و... دست زد. با شروع جنگ تحمیلی، گروهک کومله به همراه گروهکهای تروریستی دمکرات و منافقین به لحاظ اطلاعاتی و عملیاتی به همکاری با رژیم بعثی عراق پرداختند.
محمد خراسانی یکی از قربانیانی است که توسط گروهک تروریستی کومله به شهادت رسید. وی 2اردیبهشت1340 در روستای مبارکه از توابع شهرستان بردسیر متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. آنها سهخواهر و دوبرادر بودند. وی در دوره نوجوانی در کنار تحصیل در فعالیتهای انقلابی نیز شرکت میکرد. او مقطع دبستان را در روستا و دبیرستان را در بردسیر به پایان رساند و پس از اخذ دیپلم عازم خدمت سربازی شد. وی ششماه آخر سربازی را در جبهه کردستان بود، سپس در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه باهنر کرمان پذیرفته شد.
سرانجام شهید محمد خراسانی 5اردیبهشت1366 به عنوان نیروی امدادگر در جبهه کردستان(بانه) به کمین عناصر گروهک تروریستی کومله برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش کومله به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر گفتوگوی بنیاد هابیلیان با اختر حیدرآبادی، مادر شهید محمد خراسانی:
«محمد فرزند اول خانواده بود. ما در روستای مبارکه زندگی میکردیم و محمد هم تا کلاس ششم در روستا بود؛ ولی از ششم به بعد چون در روستا امکاناتی نبود، برای ادامه تحصیل به خانه یکی از فامیلهایمان در بردسیر رفت. روزهای تعطیل را به روستا میآمد و در کشاورزی به پدرش کمک میکرد. محمد دبیرستانی بود که انقلاب شد. او هر روز کلاس درس را ترک میکرد و برای شرکت در تظاهرات علیه رژیم طاغوت میشتافت. شبها نیز به شعارنویسی علیه حکومت پهلوی روی در و دیوار و پخش اعلامیههای امامخمینی(ره) میپرداخت. بعد از گرفتن مدرک دیپلم خود، به خدمت سربازی رفت و ششماه آخر سربازی را در جبهه کردستان بود.
محمد بعد از اتمام سربازی به بردسیر آمد و در جهاد سازندگی مشغول به کار شد. همزمان در آزمون سراسری و استخدامی آموزشوپرورش شرکت کرد و سرانجام به استخدام آموزشوپرورش درآمد. برای تدریس به روستاهای دورافتاده میرفت. او معلمی را شغل انبیا میدانست و خالصانه خدمت میکرد. چهارماه در آموزشوپرورش بود که نتایج کنکور اعلام شد. محمد در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه باهنر کرمان پذیرفته شد و به کرمان رفت.
او علاقه زیادی به امامخمینی(ره) داشت. هر زمان به روستا میآمد، از امام و انقلاب برای مردم آنجا صحبت میکرد. او میگفت: «اگر میخواهید خدا را بشناسید، به جبهه بروید.»
سال چهارم دانشگاه بود که برای رفتن به جبهه از من و پدرش اجازه گرفت، از خانواده و فامیل خداحافظی کرد و به کردستان رفت. از آنجا برای ما نامه نوشته بود که در بانه به عنوان امدادگر مشغول خدمت به انقلاب است. سهماه از رفتن محمد به کردستان میگذشت که خبر شهادتش را از یکی از دوستان خانوادگیمان شنیدیم.
در یکی از درگیریها، بسیاری از رزمندهها زخمی شده بودند. محمد و یک نفر از دوستانش برای کمک به مجروحان رفتند که در مسیر در کمین کومله گرفتار شدند. محمد در 5اردیبهشت1366 حین کمکرسانی به مجروحان بر اثر اصابت خمپاره کومله به شهادت رسید. جنازه او پس از شناسایی به بردسیر انتقال داده شد و مراسم تشییع با استقبال مردم انجام شد. محمد را در گلزار شهدای بردسیر به خاک سپردیم.»