پیام برای نیروهای بی حوصله

Ghabilمسعود خان در پیامی دیگر که این بار به مناسبت قطعنامه شورای امنیت صادر فرموده اند ، باز هم چون گذشته و همیشه ادبیات مختص به خودشان را بیان داشته اند . جدا از این که این پیام را مسعود نوشته یا نه _ که در صحت آن تردید جدی وجود دارد _ ذکر نکاتی در خصوص این نامه پیروزمندانه و مخلص مآبانه که برای ملت ایران نوشته ضروری است .

1 . رجوی در صدر صحبت های خود گفته : " هیچ کس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را در بر گرفته ، احاطه و اشراف ندارد ."

همه می دانیم که اردوگاه اشرف در تصرف و چتر حمایتی کامل نیروهای ائتلاف قرار دارد و نیروهای نظامی ایران هم نمی توانند به آن نفوذ کنند ، شما هم که به قول خودتان از سال 2001 اعمال تروریستی را کنار گذاشته اید ، هر چند که با القاعده به تازه گی دست برادری داده اید ، 5 میلیون و 200 هزار حامی هم در عراق دارید ، جامعه جهانی هم که به قدر و شأن والای شما پی برده و " رژیم " هم که هر روز بیش از پیش ناتوان تر و ضعیف تر می شود ، پس واقعاً جای سؤال دارد که خطرات مورد ذکر مسعود از کدام طرف مجاهدین را احاطه کرده است ؟!!

2 . جای شکرش باقی است که مسعود رجوی با این همه اطلاعات و آمار و اخبار جور واجور سابقه افشاگری های سازمان در خصوص " رژیم " را بیان می کند . مطمئناً مسعود رجوی در این سه سال غیبت خود هر روز روزنامه های زیادی را می خوانده ، شبکه های تلویزیونی سراسر دنیا را مرور می کرده ، نیروهای سازمان هر روز اخبار جدید افشاگری ها را به اطلاع او می رساندند و البته از خواندن کتب مفید نیز غافل نبوده است ، جداً آفرین به این همه پیگیری و تلاش در راه " خدمت به خلق " ، اما آیا در طول این سه سال و نیم گذشته واقعاً هیچ مسئله مهم دیگری اتفاق نیفتاده که مسعود بخواهد در خصوص آن پیام بدهد ؟!!

آیا انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخاب محمود احمدی نژاد نمی توانست زنگ خطر " استبداد و ارتجاع " را توسط مسعود بیش از پیش به صدا در آورد ؟!! آیا حکم اخراج سازمان از عراق که شمارش معکوس آن هم آغاز شده است ، نمی توانست فریاد وا اسفا و فغان مسعود را به همراه داشته باشد ؟! یا این که در جبران تشنج ناشی از صدور آن حکم بر پیکر اشرفیان ، پیامی از سر مهر و ملاحت صادر کند و سربازان و دلیران خود را به ادامه راه مقاومت دعوت کند و از آنها بخواهد که همچنان روحیه خرد شده خود را حفظ کنند ؟!

حقیقت مسئله آزاد سازی شماره حساب های بانکی بلا استفاده سازمان مهمتر است یا حکم اخراج سازمان از عراق که دولت عراق قویاً بر آن پای می فشارد ؟! آزادی مریم رجوی و برداشتن محدودیت های وی از جانب دولت فرانسه کم افتخاری بود که مسعود خان از نوشتن دو خط نامه تبریک و فدایت شوم برای شریک زندگی شان دریغ می ورزیدند ؟! از حرکت دوشادوشی و هماهنگی با همسری فداکار همچون مریم که بگذریم ، واقعاً از موفقیت بزرگی که نصیب ملت ایران شده نباید چشم پوشی کرد !!

قطع مذاکرات اروپا با ایران بر سر مسئله هسته ای و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باید از آن موفقیت های بسیار بزرگ تلقی می شد که لازم بود جنابش 10 الی 12 پیام آبدار برای آن مرقوم می فرمودند .

حال چه شده که استارت پیام فرستادن ها بعد از سه سال و نیم آغاز شده ، خدا می داند ، البته مطمئناً چون برادر مسعود در این مدت بر دامنه داشته های خود افزوده است از این به بعد می توانیم شاهد سریال تکراری " پیام رهبر مقاومت " باشیم ، برای هر مسئله و موردی!

3 . دلم می خواست حافظه تاریخی ام یاری می کرد تا می گفتم در طول 25 سال گذشته رؤسا ، عوامل و ایادی سازمان چند بار مشابه عبارت " ورود رژیم به فاز اضمحلال و سرنگونی" را به کار برده اند .

گویا این واژه شفا بخش بسیار به کمک سازمان آمده است تا بیانیه ها و اطلاعیه های خود را با آن رنگین کنند و دقیقاً به همان علت است که رجوی نیز در بیانیه اخیر خود ، از آن استفاده کرده است .

راستش من خودم هم شک دارم که " فاز انحلال " خوردنی است یا پوشیدنی ؟ پسر است یا دختر ، یا شاید هم یک لالایی زیبا باشد که مادران هنگام خواب فرزندانشان برای آنها می خوانند ، 25 سال گذشته و ما همچنان با تطبیق جریانات و حوادث و رویدادها مشاهده نکردیم که "رژیم وارد فاز انحلال " شود .

پس واقعاً باید معنی این واژه تغییر کرده باشد و خیلی مشتاقم که توضیح آن را بدانم ، من که از امروز در دفتر خاطراتم دو صفحه جداگانه انتخاب خواهم کرد که در هر کدام از آنها برای سازمان مجاهدین و نظام جمهوری اسلامی یک ضربدر خواهم زد ، به عنوان روز شمار " فاز انحلال رژیم " و " سقوط و اخراج سازمان از عراق " و البته بی صبرانه منتظرم تا نتیجه اش را زودتر ببینم.

4 . کاش به رسم گذشته این بار مسعود افتخارات سازمان را با نگارش یک اطلاعیه باز هم به نام خود ثبت نمی کرد و انتشار نامه افشاگرانه و اعلام لیست بلند بالای افشایی خود را به مریم می سپرد ، هر چه باشد در این مدت برادر مسعود در غیبت تشریف داشته اند و این افشاگری ها در زمان مریم خانم اتفاق افتاده است ، اما خب چه می شود که قدرت طلبی و یکه تازی همانند گلبول سفید و قرمز در قطره قطره خون مسعود شناور است .

5 . رجوی در سرتاسر اطلاعیه خود،مسبوق به سابقه قبلی دم از آوازه روشنگری سازمان زده و وجود سلاح اتمی ایران را نتیجه پیش بینی ناشی از فرافکنی کردن توسط " رژیم " می داند .

دلم می خواهد به عنوان اولین و آخرین خواهش تمام دوران زندگی ام از وی بخواهم که چند پیش بینی جانانه و البته درست برای اطلاع و آگاهی عموم انجام دهد :

الف : آیا سازمان در پایان مهلت مقرر شده از عراق اخراج خواهد شد یا خیر ؟ اگر پاسخ منفی است با استناد به چه دلایلی در عراق خواهد ماند ؟

ب : آیا بعد از اتمام فاز فرسایشی " اضمحلال رژیم " ، شورای ملی مقاومت آلترناتیو حکومت ایران خواهد شد ؟ اگر پاسخ مثبت است با توجه به جایگاه سازمان ، دلم می خواهد پیش بینی کند میزان استقبال عمومی از سازمان چقدر است ؟

طبیعی است وقتی برای صدور قطعنامه بر ضد " رژیم " مردم باید جشن بگیرند و غوغا " بر پا کنند ، پس برای ورود قهرمان ملی باید بیش از پیش شادی کنند و سر از پا نشناسند ، لطفاً تعداد هفته ها و احیاناً ماههای شادی مردم ایران را نیز ذکر نمایید .

ج : با ادامه افشاگری های سازمان گمان می کنید " انحلال رژیم " با قیام مردمی باشد یا حمله خارجی یا ترکیبی از این دو ؟ !

د : وقتی بعد از جنگ کویت شما نخستین کسانی بودید که به فکر افتادید که رژیم افکاری در سر دارد و به دنبال سلاح کشتار جمعی است ، پس همه می خواهند شما اولین کسی باشید که جلوی این شایعات را بگیرید و با یک پیشگویی قاطعانه بگویید با توجه به اقبال رو به گسترش سازمان که از آن دم می زنید، به تعداد نیروهای 3 هزار و پانصد نفری سازمان ، که در حال ریزش فراوان هم می باشند ، فرضاً تا دو سال آینده چه تعداد افزوده خواهد شد ؟

هـ : و دست آخر این که آیا سازمان از لیست گروه های تروریستی اروپا و آمریکا خارج خواهد شد ؟ و اگر جواب تان مثبت است لطفاً حدود زمان آن را نیز بفرمایید !

6 . مریم رجوی در مکاتبات رسمی سامان با مجامع بین المللی و نیز در سفرها ، تعداد کشته شده گان سازمان را 20 هزار نفر ذکر می کند ، اما با وجودی که دم از صدق و راستی می زنند ، هر گاه با مخاطبان داخلی خود سخن می گویند این تعداد را 120 هزار نفر ذکر می کنند که برای همه جای سؤال است ؟! یعنی کاری که مسعود در آخرین نامه خود نیز انجام داده است .

7 . جای بسی خوشبختی که پس از سال های سال تکرار این سؤال توسط هر ایرانی که " چرا سازمان مجاهدین در زمان جنگ ایران و عراق به عراق نقل مکان کرد ؟ " مسعود رجوی لب به سخن گشود و گفت : " جنگ ما از روز نخست تا به آخر با رژیم بوده و هست و لا غیر ، هدف ما از آمدن به عراق و استقرار در مجاورت خاک میهن نیز همین بوده و هست و خواهد بود و لا غیر "

پس سؤال این است که چه کسانی در جنگ با عراق _ عراق تجاوزگر _ شرکت کردند ؟ آیا غیر از همین مردم و جوانان این مرز و بوم بودند ، کسانی که به جبهه رفتند ؟ صدها هزار شهید برومند دفاع از میهن را چه کسانی تشکیل دادند ؟ مسلماً نخواهید گفت نیروهای " مزدور رژیم آخوندی " .

قبول کنید جای گرفتن در دل دشمن متجاوز به وطن با هر توجیهی که باشد نمره اش زیر صفر است ، از این که بگذریم اسناد بسیار زیاد و سندهای معتبر تصویری و نوشتاری خیانت شما به مردم در قالب دیدار با صدام و مقامات عراقی و ارائه سند و نقشه از جای جای کشورمان برای سهولت در بمباران و موشک زنی شهرها را که نمی توانید انکار کنید ، کشتارها و ترورهای کور و خمپاره زنی به شهرها را چطور ؟ عملیات بزدلانه مرصاد را چطور ؟ و .....

8 . آنگونه که مسعود روی در تعاریف و تفاسیر خود از ماده 41 و 42 فصل هفتم سخن گفته معلوم می شود بسیار بیشتر از تمام جنگ طلبان، عاشق جنگ و خونریزی است و این بر خلاف ادعاهای دیگر سازمان است.

آنچه پیداست پزهای بین المللی سازمان همواره بر تغییرات دموکراتیک در ایران تأکید کرده ، اما رفتارها،نشان از تضاد این گفته با عمل سازمان دارد .

9 . نمی دانم مسعود خان رجوی مطلب اینجانب " شارلاتانیسم رسانه ای " را مطالعه فرموده اند یا نه ؟ می خواهم بگویم ادبیات لمپنی و رکیک گویی علیرغم غیبت سه ساله و نیمی ایشان همچنان بر زبان ایشان جاریست و بارها و بارها نیز در طول بیانیه سر گشاده شان به آن متوسل شده اند .

10 . در پایان رهبر مجاهدین مثل همیشه نیروهایش را پند و اندرز می دهد که " مبادا از پیروزی هایتان مغرور شوید ، بر تعهدات و مسئولیت و هوشیاری خود بیفزایید ، و .... " واقعاً با اوضاع و احوال نیروهای اشرف صحبت کردن در این خصوص همانند کاریکاتور بدون شرح است .

این که نویسندگان این فحشنامه بلند بالا قصدشان از نوشتن این متن چه بوده بماند ، اما ای کاش حداقل توان و نشاطی در میان نیروهایشان می بود تا به واسطه همان حداقل این متن نوشته می شد...


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31