فرياد زد كه موسوي را از حزب بيرون بيندازيد

Shahid Ayat2بررسي اعتبارنامه آيت بهانه بود و در واقع، جلسه محاكمه او بود كه در تاريخ هم ماند. در ابتداي شروع كار مجلس به بهانه بررسي اعتبارنامه دكتر آيت، يك جنگ لفظي جدي بين ليبرال ها و حزب اللهي ها شروع شد. ظاهر قضيه اين بود كه مي خواستند اعتبارنامه آيت را بررسي كنند، اما تيزبين ها و واقع گراها مي دانستند پشت سر اين موضوع مسايل مهم تري هست. آيت به عنوان سخنگوي ضديت با ليبراليسم نبايد در مجلس باشد .

دكتر بشارتي از دانشجويان دكتر آيت و از جمله افرادي است كه در موضع گيري هاي شهيد آيت عليه بني صدر و مهندس موسوي همواره با او هم عقيده و همراه بود. در اين گفتگوي مفصل به نكاتي در ارتباط با تفكر سياسي شهيد آيت اشاره شده كه براي مورخان تاريخ معاصر، بسيار تأثيرگذار و ارزشمند خواهد بود

در مورد نحوه آشناييتان با شهيد آيت توضيح بدهيد.

ايشان استاد حقوق دانشكده حقوق بودند و جامعه شناسي تدريس مي كردند. ما هم در آن زمان دانشجو ايشان بوديم.

چه سالي؟

سال 51. در آن زمان بسياري از اساتيد خودفروخته و تحت تاثير وعده و وعيدهاي شاه بودند. دانشگاه به طوركلي از حالت سياسي خارج شده بود، اما دكتر آيت از اين جهت متفاوت و يك استاد برجسته و مبارز بود. اظهارنظرها و موضع گيري هاي ايشان همه نشان از مخالفت با رژيم داشت. طبعا ما هم كه آن روزها انقلابي بوديم، به ايشان گرايش پيدا كرديم. درس ما هم كه جامعه شناسي بودكه اساساً يك درس سياسي است.

اگر خاطره اي از آن دوران داريد بفرماييد؟

ما در واحدهايي را كه با ايشان داشتيم، اكثرا نمره هاي بسيار بالا مي گرفتيم. يادم هست يك روز امتحان جامعه شناسي داشتيم و من در پاسخ به سئوالات دكتر آيت، تمام نقطه نظرات ايشان را نوشتم .بعد در برگه امتحاني نوشتم با اجازه استاد و شروع كردم به ردكردن تمام نظرات ايشان. جالب اينكه اصلا به ايشان بر نخورد و به نظرات من احترام گذاشتند و نوشتند نمره شما بالاتر از بيست است! خب واقعا كدام استادي هست كه از او انتقاد كني واين طور برخوردكند ؟ دكتر آيت در آن دوره از اين جهت ممتاز بود.

ساواك به واسطه فعاليت هايتان در دانشگاه با شما برخوردي نكرد؟

چرا، ما را در دانشگاه دستگير كردند. البته طبيعي هم بود، چون همه مي دانستند كه ما مخالف رژيم هستيم . دكترآيت را هم به همين دليل از دانشگاه اخراج كردند. البته ايشان پس ازچندي به دعوت آقاي محمد باقر ليبيسي رئيس دفتر آقاي ناطق نوري در دوران وزارت كشور ،به دارالتبليغ قم رفت كه زير نظر آقاي شريعتمداري اداره مي شد و چند صباحي براي طلاب جامعه شناسي تدريس كرد. البته بعد از مدتي، ازآنجا هم به دستورآقاي شريعتمداري اخراجش كردند!

در مورد شخصيت ايشان به نكاتي اشاره كنيد.

آدم بسيار شجاع و صريحي بود .در زندگي شخصي بسيار ساده زيست بود .وقتي چيزي را تشخيص مي داد، هيچ كس جلودارش نبود. نفاق را بر نمي تابيد و بسياري از افرادي را كه بعدها به مقامي رسيدند، قبول نداشت. قبل از اين كه بني صدر به آن روز بيفتد، او ردش مي كرد. آقاي موسوي را پيش از آنكه به نخست وزيري برسد، با اينكه هم حزبي بودند، با مواضع تند و تيزي رد مي كرد. حتي عليه همين خانم زهرا رهنورد هم سخنراني و مصاحبه مي كرد.

اختلافش با بني صدر بر سرچه بود؟

اختلاف آيت با او مثل اختلاف شهيد بهشتي يا اختلاف مقام معظم رهبري با بني صدر بود. بني صدر قانون اساسي مبتني بر اسلام را قبول نداشت و چون ليبرال و سكولار بود، دلش ميخواست ايران مثل فرانسه باشد به همين دليل هرچه در توان داشت به كار برد كه به آن نتيجه اي كه مي خواست برسد .در جنگ تا سال 60 كه فرمانده كل قوا بود، هيچ پولي به سپاه نداد، چون با او مخالف بودند. اين را خيلي ها مي دانستند .خود ما چند بار عليه او صحبت كرديم، اما آقاي آيت تندتر از همه صحبت مي كرد، به خصوص در زماني كه او هنوز در قدرت بود و هنوز جانشيني فرماندهي كل قوا ازاو سلب نشده بود. دكترآيت بني صدر را نماد ليبراليسم مي دانست. جبهه ملي و نهضت آزادي، چون هر دو از دور خارج شده بودند، به بني صدر دل بسته بودند. مشاورين برجسته بني صدر، همه از نهضت آزادي بودند كه در سخنراني معروف روز 14اسفند هم همگي دركنار بني صدر به رديف ايستاده اند .آقاي آيت تيزتر از بقيه بود و زودتر و بهتر ازبقيه بني صدر را شناخت، به همين دليل اسناد حاكي است كه دستور ترور شهيد آيت را خود بني صدر به منافقين داد ودر واقع آنها با هم به اين جمع بندي رسيدند كه بزرگ ترين مزاحم آنها آقاي آيت است.

شما قطعا جلسه اعتبارنامه شهيدآيت رابه خاطرداريد. از ناگفته هاي آن جلسه بگوييد؟

آقاي آيت موقعي كه نطق مي كرد، خيلي تند بود. موقعي كه مي خواست بين طرح و لوايح حرف بزند، با بهانه و بي بهانه، با ارتباط و بي ارتباط، عليه ليبرال ها و بني صدر حرف مي زد. معلوم است كه آنها نمي توانستند او را تحمل كنند .

زيانش تند بود و به همين دليل دوستان كمي داشت. بررسي اعتبارنامه آيت بهانه بود و در واقع، جلسه محاكمه او بود كه در تاريخ هم ماند. در ابتداي شروع كار مجلس به بهانه بررسي اعتبارنامه دكتر آيت، يك جنگ لفظي جدي بين ليبرال ها و حزب اللهي ها شروع شد. ظاهر قضيه اين بود كه مي خواستند اعتبارنامه آيت را بررسي كنند، اما تيزبين ها و واقع گراها مي دانستند پشت سر اين موضوع مسايل مهم تري هست. آيت به عنوان سخنگوي ضديت با ليبراليسم نبايد در مجلس باشد . هواداران آقاي آيت هم مي گفتند اتفاقا به همين دليل كه از او مي ترسند و دارند با او مبارزه مي كنند، بايد در مجلس باشد تا بالاخره از او بترسند.

اختلاف شهيد آيت با مير حسين موسوي بر سر چه بود؟

جنبه هاي منفي او اين بود كه يك آدم به اصطلاح چپ بود. آدم تندويكدنده اي بود، آن هم دنده عقب !

يعني چه؟

يعني اينكه وقتي نخست وزير شد، همه آنهايي را كه حزب اللهي بودند و ايمان و اعتقاد راستيني به انقلاب داشتند، بيرون كرد. آقاي ناطق نوري وزير كشور، عسگر اولادي وزير بازرگاني، آقاي پرورش وزير آموزش و پرورش، احمد توكلي وزير كار همه را اخراج كرد. دكتر ولايتي وزير خارجه را هم مي خواست عوض كند كه امام نگذاشت. در يك مقطعي همه اعضاي كابينه اش را از چپ ها انتخاب كرده بود. معلوم هم نبود اينها را از كجا آورده بود! آقاي بهزاد نبوي اصلا خانواده اش غير مذهبي اند و به اتهام مبارزات ماركسيستي به زندان آمده بود و درزندان نمازخوان شد! بعد حالا يكدفعه شده بود همه كاره مملكت و مغز منفصل موسوي! اينها آن گونه كه بايد، از انقلاب پاسداري نمي كردند. براي مثال در سال 65 رفته بودم مشهد. استاندار را ديدم گفت: «دارم مي روم تهران»گفتم: «آقا فردا دارد مي آيد مشهد. حالا تو مي خواهي بروي تهران؟» شانه اش را بالا انداخت و گفت:« برو بابا!» به رئيس جمهور اين مملكت تا اين حد بي احترامي مي كردند. تصور كنيد رئيس جمهور آمده مشهد، آن وقت استاندار دارد از استان خارج مي شود . برايشان عادي بود. شهيد آيت عميقا اينها را مي شناخت و مخالفشان بود.

هنوز مهندس موسوي سر كار نيامده بود كه تشخيص داد و فرياد زد موسوي به درد اين مملكت نمي خورد. او را بيرون بيندازيد. ولي خيلي ها زبان به اعتراض باز و از موسوي دفاع كردند . فضايي كه عليه آيت بود، فضاي بسيار تلخي بود. زبان محاوره آيت را هيچ كس نمي پسنديد.

با گذشت 30سال از ترور شهيد آيت هنوز ابهاماتي در مورد ترور ايشان وجود دارد. به نظر شما چرا تاكنون به اين ابهامات پاسخي داده نشده است ؟

اين را بايد از قوه قضائيه بپرسيد. دقيقاً نمي توانم به سئوالتان جواب بدهم. شنيدم كه طرح ترور در دفتر بني صدر تهيه شده بود، اما چيزي كه روشن است و به طور مشخص مي شودگفت اين است كه ترور كننده ها منافقين بودند و دستور را هم خود بني صدر داده بود. آنها در دفتر روزنامه انقلاب اسلامي، پرونده هايي عليه مخالفينشان داشتند كه برجسته ترين آنها آيت بود.

اما مجموعه افرادي كه با بني صدر همدل بودند و از ترور آيت ناخرسند نبودند، شايد يكي هم آقاي موسوي بود، اما اين معنايش اين نيست كه ايشان موافق ترور بوده است .اين اتهام حجت شرعي مي خواهد و ماها كه دين داريم نمي توانيم بي جهت به كسي اتهام بزنيم.

حرف آخر

شهيد آيت بسيار نترس و بي باك بود و همين بي باكي هم كار دستش داد. ايشان حق استادي گردن ما داشت. شهيد آيت حق به گردن انقلاب و خط امام دارد. در برابر ليبراليسم ايستادن خيلي شجاعت مي خواست، چون همه چيز دست آنها بود: از وزارت خارجه تا وزارت داخله ،از ارتش تا بودجه، همه چيز دست بني صدر بود. يك گروه مسلح هم داشت به نام منافقين كه هركس ر اكه مخالف بود، سوراخ سوراخ مي كردند. آيت مي دانست كه او را مي كشند و وقتي هم شهيد شد، كسي تعجب نكرد .

 

منبع: شاهدیاران


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31