شهادت «دکتر حسن آیت» نماینده‌ مردم به دست منافقین

Shahid Ayat03دکتر سید حسن آیت در سوم تیرماه سال 1317 در شهرستان نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و در خانواده‌ای روستایی و مذهبی پرورش یافت. او پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان، در نجف آباد تحصیلات عالیه خود را در رشته‌های علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامه‌نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با کسب علم و دانش در دانشگاه، دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت.

او در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش زیادی نمود و پس از کودتای ننگین 28 مرداد مصمم‌تر از پیش به مبارزه خود ادامه داد. وی در سال 1340 با کمک دوستانش اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی- نظامی‌ نمود که این گروه با نفوذ در ارگانهای رژیم پهلوی به ویژه گارد جاویدان و ارتش مخصوصا نیروهایی دریایی آن، شاخه‌های مخفی تشکیل داد که در پیروزی انقلاب اسلامی‌ خدمات ارزند‌ه‌ای ارایه کردند. وی با آغاز نهضت اسلامی‌ به خاطر چاپ و نشر اعلامیه توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان در حوزه علمیه قم، دانشگاه‌های مختلف تهران و مدارس عالی قم، اراک و لاهیجان به تدریس پرداخته و اذهان دانشجویان را بیدار ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ علاوه بر کار تدریس، نمایندگی مردم نجف آباد را در مجلس خبرگان به عهده گرفت و با عضویت در هیات رییسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد. سپس از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی‌ انتخاب گردید. دکتر آیت از همان ابتدا عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی‌ ایران شد و با انجام تحقیقاتی در جهت شناساندن غرب گرایان فعالیت بسیار نمود. چون اصل مهم در زندگی او اسلام و انقلاب بود به همین خاطر در این راه از هیچ تهدید و ارعابی نهراسید و در اعتقاد خود استوار بود

دکتر سید حسن آیت در مورد رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران شناخت کاملی داشت به گونه‌ای که اگر کسی به ایشان معرفی می‌شد بلافاصله سوابق فعالیتهایش در دوره‌های مجلس، موضعگیری‌ها، کتابهای نوشته شده، عضویت گروهها و تمام جزئیات زندگی او را بیان می‌کرد. دوستان به علت حضورش در نهضت ملی شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامه‌های موافق و مخالف که قبل از سی‌ام تیرماه 1320 به بعد منتشر شده بود، از او به عنوان دائره‌المعارف رجال ایران یاد می‌کردند و این نشانگر مطالعه بسیار عمیق او در تاریخ معاصر ایران و حضور ذهن قوی وی بود. به همین دلیل اندیشه‌اش همیشه جلوتر از زمان حرکت می‌کرد و آینده‌نگر بود و نسبت به عملکرد افراد هشدار می‌داد. ایشان قبل از نامزدی ریاست جمهوری بنی‌صدر در نطقی که در مجلس در مورد قانون اساسی ایراد کرد، گفت: «آنهایی که قانون اساسی را قبول ندارند و آنهایی که رییس جمهوری را مترسک، در روزنامه قلمداد می‌کنند، همینجا خود را کاندید ریاست جمهوری خواهند کرد.» پیش‌بینی او بر اساس شناخت بود و اعتقاد داشت که جلوتر حرکت نمی‌کند بلکه کوشش می‌نماید تا زمینه لازم را برای بیان رهنمودهای امام به وجود بیاورد.

یقین عاملی بود تا سید حسن بر امری که حق بود اصرار کند، برایش مهم نبود چه تعدادی از وی حمایت می‌کنند یا مخالف او هستند. مقصودش بالا بردن سطح آگاهی جامعه و جلوگیری از به وجود آمدن جو مناسب برای دشمن جهت خدشه‌دار کردن چهره اصیل این انقلاب بود به همین خاطر همیشه تذکر می‌داد که باید هوشیار باشیم تا نقشه‌های دشمنان عملی نشود و این درایت ایشان هنگامی‌ که به عنوان یکی از اعضای اصلی مجلس خبرگان کار خود را آغاز نمود به زیبایی نمایان شد. دکتر آیت در دفاع از ولایت می‌گفت: «ما ولایت فقیه را باید مثل سدی در مقابل نفوذ غرب‌گرایی در کشور به وجود بیاوریم.» وی با نگرش خاصی مسأله فرماندهی کل قوا را جزو اختیارات ولی فقیه پیشنهاد کرد که همین امر نقش به سزایی در سرنوشت انقلاب ما داشت. او در این رابطه سخنرانی‌های زیادی در مجلس خبرگان در حضور بنی‌صدر و گروه مخالف انجام داد که هنوز سخنانش شاهد صادق حمایت مخلصانه او از ولایت فقیه است.

دکتر سید حسن آیت همیشه با مسایل اصولی برخورد می‌کرد، هیچگاه غیر منطقی نبود و می‌کوشید مشکلات به صورت شخصی مطرح نشود و اگر با شخصی مخالفت داشت آن را مخالف دو جریان یا دو خط فکری می‌دانست. از آنجایی که دکتر آیت شناخت کاملی از بنی‌صدر داشت و درصدد افشای چهره پنهان او بود، بنی‌صدر نیز تلاش می‌کرد تا او را به طرف خودش جذب کند و بین وی و حزب جمهوری اسلامی‌ فاصله ایجاد نماید ولی دکتر آیت استوار ایستاد و گفت: «من تو را قبول ندارم و در خط اصیل اسلام نمی‌بینم و معتقدم روش تو با روش ولایت فقیه هماهنگی ندارد ... مطمئن باش که هر گونه انحرافی از تو ببینم به عنوان اولین نفر، انتقاد خواهم کرد.»

سرانجام دشمنان اسلام و منافقین کوردل که او را در راه هدفش شکست ناپذیر یافتند در صبح چهاردهم مرداد ماه 1360 همزمان با چهلمین روز شهادت یارانش در حزب جمهوری وی را در جلوی منزلش مورد آماج تیرهای کین قرار داده و فیض عظمای شهادت را نصیبش ساختند. فرزند ایشان در باره آن روز می گوید:Shahid Ayat01

پدرم چند روز قبل از حادثه از طرف هواداران مجاهدین خلق بوسیله تلفن مورد تهدید قرار گرفت. ما با نگرانی به ایشان تذکر دادیم و او همیشه در جواب می‌گفت: «مرگ حق است و شهادت آرزوی ماست.» صبح روز 14 مرداد ماه سال 1360 پدر همچون روزهای قبل از خانه بیرون رفت. یکی از محافظین در حال بستن در ورودی منزل بود که یک بنز شیری رنگ با سه سرنشین مسلح به آرامی‌ از طرف میدان 48 نارمک وارد کوچه شد و با شلیک یکی از آنها، پدرم بلافاصله به شهادت رسید و محافظان ایشان موفق به هیچگونه عکس العملی نشدند و مهاجمین با به رگبار بستن ماشین با سرعت از طرف دیگر کوچه به سمت خیابان سی متری نارمک گریختند. محافظان ایشان را که مجروح شده بودند به بیمارستان 17 شهریور انتقال دادند و پیکر مطهر و غرق به خون پدر را نیز به بیمارستان رویال تهران بردند. ساعت 11 صبح روز بعد پیکر پاکش به همراه تعدادی از برادران پاسدار که در جبهه‌های حق علیه باطل و درگیری‌های داخلی با منافقین به شهادت رسیده بودند از مقابل مجلس شورای اسلامی‌ بر دوش ملت شهیدپرور و در بدرقه چشمها تشییع شد.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29