من زهره قائمی فرزند کریم، متولد ۱۳۴۳، عاجزانه درخواست دارم مرا بهعنوان پیک مریم رهایی به داخل اعزام نمایید. گواهی میدهم در این سالیانی که با سازمان بودهام...
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی هابیلیان، زهره قائمی مسئول عملیات ترور و به شهادترساندن سپهبد شهید علی صیادشیرازی است. منافقین کوردل این ترور را صبح روز 21فروردین۱۳۷۸ در مقابل درب منزل این فرمانده که در آن زمان جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود و جلو دیدگان فرزندش انجام دادند.
زهره قائمی که از اعضای تراز اول گروهک تروریستی منافقین بوده است روز یکشنبه 10شهریور۱۳۹۲ در جریان حمله گروهی به پادگان اشرف واقع در خاک عراق در سن ۴۹ سالگی همراه حدود ۷۰ نفر دیگر از اعضای گروهک تروریستی منافقین به هلاکت رسید. او طی سالهای ۷۲ تا ۷۵ از مسئولان دفترهای مریم رجوی بوده است.
زهره قائمی که از ۱۲ سالگی فعالیتهای سیاسی خودش را با عضویت در گروهک منافقین آغاز کرده است درباره زندگی و چگونگی عضویت در این گروهک میگوید: «سال ۱۳۴۳در خانوادهای متوسط در تهران متولد و سال ۴۹ وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم بهعلت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالیمان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایینتر آمده بود ولی مادرم هیچوقت نمیگذاشت به ما بد بگذرد. سه سال راهنمایی را در مدرسه علوی درس خواندم. بهعلت اینکه سعید محسن فامیلمان بود، برادرم سیاسی شده و با گروهک منافقین آشنا بود. او من را هم از سال ۵۵ یا ۵۶ با این گروهک آشنا کرد. کلاس دوم و سوم راهنمایی زندگینامه شهدا را خوانده بودم. تابستان ۵۸ همراه برادرم به انجمن میثاق رفتم و از آنجا فعالیتم را که کار تبلیغاتی بود شروع کردم.
دکّه میزدیم، یا کارهای تبلیغاتی دیگر در محلات جنوب تهران، خیابان مولوی، میدان خراسان انجام میدادیم. با شروع مدارس از انجمن محلات به دانشآموزی منتقل شدم، مدرسه «شیرین» به دانشآموزی جنوب وصل بود. من مدتی در شورای مدرسه مسئول سیاسی بودم.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز اعدامهای خیابانی طرفداران نظام، ترورهای کور، به شهادت رساندن مردم بیگناه و ایجاد ناامنی در شهرها به دست اعضای سازمان منافقین، چهره حقیقی اعضای این گروهک برملا شد. از همینرو زهره قائمی که بهعنوان میلیشیای (نیروی شبهنظامی) فعالیت داشت پیش از ۳۰خرداد۱۳۶۰ از سوی عناصر انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دستگیر و به مدت پنج سال در زندان قزلحصار زندانی شد.
زهره قائمی با ادبیاتی که ویژه گروهک تروریستی منافقین است درباره خروجش از ایران توضیح میدهد: «سال ۱۳۶۵ که از زندان آزاد شدم، درصدد وصل بودم که نهایتاً دیماه وصل شده و کد رادیویی گرفتم و 7اسفند ۱۳۶۵ اعزام شدم».
او پس از استقرار در کشور عراق در نبردهای (آفتاب)، (چلچراغ) و (فروغ جاویدان) با دشمن همدست و همپیمان شد و در شورای رهبری منافقین بهعنوان یکی از فرماندهان ارشد علیه رزمندگان جمهوری اسلامی ایران جنگید.
این منافق در یادداشتی درخواست کرده است که: «من زهره قائمی فرزند کریم، متولد ۱۳۴۳، عاجزانه درخواست دارم مرا بهعنوان پیک مریم رهایی به داخل اعزام نمایید. گواهی میدهم در این سالیانی که با گروهک منافقین بودهام، هرجا که راه باز شده، از فدا (در راه کسی یا مقصودی جان خود را دادن) و پرداخت مطلق بوده است و خدا را شکر میکنم که با انقلاب رهایی بخش خواهر مریم، به این ایمان رسیدم. و شب قدر از خدا خواستم که در این راه عاقبتبهخیر شوم. ۱۱بهمن۱۳۷۵».
او که از معاونین مریم رجوی به حساب میآمد در جریان یکدرگیری در مرداد۱۳۸۸ مورد هدف گلوله مستقیم قرار گرفت و با هلیکوپتر به بیمارستان ارتش آمریکا در بغداد منتقل و درمان شد.
خوشخدمتیهای او در شهریور۱۳۹۰ موجب شد تا «زهره اخیانی» مسئول اول گروهک تروریستی منافقین ایران او را بهعنوان همردیف مسئول اول سازمان معرفی کند. او دو سال مسئول پادگان اشرف بود تا اینکه روز 10شهریور۱۳۹۲ به دنبال حملهای، ۷۰تن از نیروهای اصلی منافقین از جمله هفتتن از شورای رهبری و مسئولان اطلاعات و عملیات سازمان منافقین با بیش از ۳۰سال سابقه جنایت، به هلاکت رسیدند.
سرانجام زهره قائمی
یکی از اعضای جدا شده از گروهک تروریستی منافقین میگوید: «از آنجا که رجوی همیشه روی پدیده ریزش و فرار و بهخصوص از میان اعضای رهبری و ردههای بالای تشکیلاتیاش حساس و آن را مرز سرخ خود میداند، بدیهی است روی تعیین و تکلیفکردن با این افراد اهمیت ویژهای قائل باشد. به زعم رجوی، انتخاب این افراد برای چنین مراحل حساسی به دلیل ماهیت خشونتآمیزش هم میتواند جلوی هزینههای ناشی از جداشدن این افراد را بگیرد و از سویی با به کشتن دادن این افراد در درگیریها هزینههای آن را یکسره بر دولت عراق و یا جمهوری اسلامی و یا بر دوش جداشدگان بهعنوان عوامل عراق و جمهوری اسلامی تحمیل کند.
بر این روال میتوان حدس زد کسانی که زیر پوشش حافظان منافع مجاهدین در اشرف انتخاب شده قاعدتا بایستی از میان این دو طیف پاکباختگان امتحان پسداده و یا مسئلهداران غیرقابل اعتماد باشند. میشود نتیجه گرفت رجوی واقعا روی مسئلهدارشدن و فرار اعضای شورای رهبری و امثال زهره قائمی بهطور مضاعف حساس است! دلیلش این است که آنها را جزو خالصترین فدائیان میداند و از طرفی این افراد اطلاعات دست اولی از وضعیت رجوی دارند که بازگوکردن آن هزینههای جبرانناپذیری را بر او تحمیل میکند.
کنار هم گذاشتن این کدها و نشانهها با اعلام خبر کشتهشدن زهره قائمی، گیتی گیوهچیانزاده در جریان درگیری روز یکشنبه ۱۰شهریور۱۳۹۲ این احتمال را قوت میبخشد که اولا مسئلهداربودن زهره قائمی و گیتی گیوهچیانزاده صحت داشته و اینکه نگه داشتن او در اشرف با در نظرگرفتن درگیری اجتنابناپذیر با نیروهای عراقی ادامه همان سناریویی است که حالا با کشتهشدن او به تعیین تکلیف مورد نظر رجوی با یکی از اعضای مسئلهدار شده شورای رهبریاش منجر شده است. نکته دیگر اعلام تدریجی اسامی کشتهشدگان توسط گروهک منافقین است که سخن جداشدگان در مورد تسویه حسابهای درون تشکیلاتی سازمان را برای مخاطبینی که کمتر از اوضاع و احوال درونی با خبرند، قوت میبخشد.»
گیتی گیوهچیانزاده
گیتی گیوهچیانزاده از اعضای ارشد شورای رهبری گروهک تروریستی منافقین بوده است.