روايت يك شكست (1)

محمد دروديان

 

Rajavibanisadr

كتاب خاطرات بني صدر به نام " درس تجربه " در گفتگو با حميد احمدي در چارچوب فعاليت هاي انجمن مطالعات و تحقيقات تاريخ شفاهي ايران در برلين تهيه شده است .

(پيشگفتار ، ص 7)

اين خاطرات طي 10 جلسه گفتگو و با مطرح شدن 415 پرسش در شهر ورساي فرانسه در مدت چهار روز از 26 تا 29 شهريور 1378 ضبط و ثبت شده است . (همان)

جلد اول كتاب شامل خاطرات بني صدر است كه با حفظ گفتار شفاهي و با اندكي ويرايش به چاپ رسيده است . (پيشگفتار ، ص 8)

جلد دوم كتاب تحت عنوان " تحقيق درباره تاريخ انقلاب ايران " با چهار ضميمه از سوي حميد احمدي تهيه و تنظيم شده كه از سوي بني صدر مطالعه و يادداشت هايي نيز بر حاشيه آن نوشته شده كه نويسنده در متن كتاب از آنها استفاده كرده است .

در اين جلد بخشي از خاطرات بني صدر شامل : ارائه اطلاعات و تحليل از تحولات سال 1360، روند همكاري با منافقين و سپس فرار از كشور و روند جدايي از منافقين مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است .

ذكر اين نكته حائز اهميت است كه بني صدر در لابلاي خاطرات خود ، اطلاعات جديدي درباره كودتا ، همكاري با منافقين و تماس با عراقي ها و ... ارائه داده است كه از ديد فصلنامه نگين با توجه به شناختي كه از بني صدر موجود است ، اين اطلاعات به تنهايي ارزش چنداني ندارند و زماني ارزش تحقيقاتي پيدا خواهند كرد كه در كنار ساير منابع و اخبار صحيح ، به چالش كشيده شوند .

بنابراين در همين جا از همه ارگان ها دعوت به عمل مي آوريم در صورتي كه اطلاعات تكميلي و مستندي در اختيار دارند به منظور روشن تر شدن زواهاي مبهم و احياناً منحرف كننده اين خاطرات در ارتباط با تاريخ هشت سال دفاع مقدس ، آن را برايمان ارسال نمايند .

* * * * *

بني صدر علاوه بر اين كه عضو شوراي انقلاب بود ، در بهمن سال 1358 به عنوان اولين رئيس جمهور ايران انتخاب شد . وي هفت ماه قبل از جنگ و در اسفند همين سال از سوي حضرت امام به عنوان فرماندهي كل قوا منصوب شد .

تشديد اختلافات سياسي كه از قبل زمينه هاي آن وجود داشت ، همراه با افزايش تهديدات عراق ، تداوم موضوع گروگان گيري و در نتيجه فشار آمريكا به ايران و همسويي آمريكا و عراق با ضد انقلاب در داخل ، وضعيت كاملاً شكننده و حساسي را در كشور به وجود آورده بود .

در واقع استقرار نظام برآمده از انقلاب در برابر چالش هاي اساسي در داخل و خارج قرار داشت ، بني صدر در اين دوره معتقد بود " براي اين كه آمريكا از نو بر ايران سلطه خويش را كامل گرداند ، دو عامل را بايد از ميان بردارد : 1) رهبري امام خميني و 2) از ميان بردن وحدت مردم كشور ." (1)

 

وي همچنين بر اساس اطلاعات واصله معتقد بود دولت عراق چهار پايگاه براي تعليمات خرابكاري به وجود آورده است و سليمانيه را مركز عمليات بر ضد انقلاب ايران قرار داده است . هدف اين دولت در خدمت سلطه گران غرب آن است كه اولاً زمينه را براي يك كودتاي نظامي آماده سازد و ثانياً مانع از تأثير انقلاب ايران در عراق و منطقه گردد .

در حقيقت افزايش توطئه ها دو تأثير بر جاي مي گذارد ، يكي تثبيت بنيادهايي كه رژيم به جا گذاشته است يا ساختاري كه دارند به خصوص ارتش ، و ديگر فعال شدن و حاكم شدن و قوي شدن شان به زيان بنيادهاي انقلابي . (2)

 

در سال 1359 روند تحولات سياسي امنيتي تشديد شد و با تهاجم عراق به ايران در شهريور سال 1359 كشور با يكي از بزرگترين و جدي ترين چالش ها براي حفظ امنيت ملي و موجوديت نظام مواجه شد .

با وجود آن كه درگيري هاي سياسي ، تحت تأثير تجاوز عراق به ايران تا اندازه اي آرام شده بود ، ولي تدريجاً با فرو نشستن التهاب اوليه جنگ و استقرار دشمن در مناطق اشغالي مجدداً اختلافات سياسي با تمركز بر مسائل جنگ افزايش يافت .

در اين دوره بني صدر تصور مي كرد متكي بر نيروهاي كلاسيك و بدون توجه به نيروهاي مردمي و سپاه و تجربه دوره مقاومت ، قادر به تهاجم و آزاد سازي مناطق اشغالي خواه بود . بني صدر با همين توهم و با توسل به نيروهاي كلاسيك چهار حمله را ترتيب داد . تحولات نظامي طي پنج ماه بيانگر شكست و ناكامي بني صدر بود ، زيرا دشمن همچنان در مناطق اشغالي مستقر بود .

حادثه 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهر ان طليعه پيوند بني صدر با جريانات ضد انقلابي و در عين حال تغيير استراتژي ناكام مانده قبلي به استراتژي جديد بود . استراتژي قبلي بني صدر در پنج ماهه اول جنگ را مي توان به شرح زير ذكر كرد :

1. تهاجم به دشمن با تكيه بر نيروهاي ارتش به منظور آزاد سازي مناطق اشغالي

2. كسب پيروزي و مصادره اين افتخارات بدون حضور نيروهاي مردمي و سپاه

3. تثبيت قدرت سياسي خود در داخل به بهاي حذف قطعي نيروهاي خط امام

ناكامي در عرصه جنگ و نااميدي در كسب پيروزي با تكيه بر نيروهاي ارتش ، از جمله علل اصلي در اتخاد استراتژي جديد بني صدر به حساب مي آيند . استراتژي جديد عبارتست از :

1. تقويت و گسترش جبهه داخلي در مقابل امام از طريق همكاري با منافقين

2. تضعيف و از صحنه خارج ساختن عناصر اصلي و مؤثر خط امام

3. حل مسئل جنگ از طريق سياسي

در واقع آنچه كه بني صدر انتظار داشت تا با كسب پيروزي نظامي در جبهه هاي جنگ به موقعيت هاي سياسي برتر نائل شود به دليل ناكامي به ايجاد بحران در جبهه هاي داخلي تبديل شد .

كشور در اين دوره در يك بحران عميق فرو رفت ، زيرا از يك سو دشمن در مناطق اشغالي حضور داشت و از سوي ديگر در داخل كشور اختلافات سياسي با ايجاد دسته بندي هاي جديد شكل مخاطره آميزي به خود گرفت . (3)

 

بني صدر تصور مي كرد در روند جديد قادر است با تكيه بر رأي يازده ميليوني و حمايت روشنفكران و ارتش ، اوضاع داخلي را به سود خود تغيير دهد ، وي در اين زمينه به روزنامه اتريشي مي گويد : "مردم ايران ، ارتش و روشنفكران به نحو وسيعي طرفدار او هستند."

حتي نماينده بني صدر در تهران به روزنامه ديلي تلگراف مي گويد : " بني صدر قبل از بر كناري به ارتش آماده باش كامل داده بود تا احتمالاً براي حمايت از او به خيابان بيايند . " (4)

 

منافقين پس از نزديكي به بني صدر در ارائه تحليل از اوضاع و تأثير گذاري بر تفكر و رفتار وي نقش زياد داشتند . طي نامه اي به بني صدر براي تحريك وي براي مقابله با امام مي نويسد: " شما چه از نظر سياسي و چه از لحاظ اجتماعي در وضعيتي هستيد كه اگر بخواهيد و اگر بايستيد مي توانيد في الواقع جارويش كنيد . " (5)

 

در اين مرحله به گفته يكي از اعضاي سابق سازمان منافقين ، اين تصور وجود داشت كه سازمان به دليل قدرت سازماندهي ميليشيا و پشتوانه هاي آموزشي قادر است با تظاهرات مسلحانه بزرگ ، به وسيله هواداران خود در تهران ، جمهوري اسلامي را سرنگون كند و قدرت را يك شبه به دست گيرد . به همين دليل سازمان از 25 خرداد سال 60 حركت خود را با بسيج نيرو شروع كرد و هواداران را از شهرستان ها به تهران كشاند و دستور تظاهرات را در 30 خرداد صادر كرد .

بني صدر در اين مرحله دو حركت را مورد بررسي قرار داد : يكي كودتا به كمك عوامل نظامي و ارتش و در مرحله بعد در صورت عدم موفقيت ، فراخواني هواداران و ايجاد درگيري خياباني . او اقداماتي را در همين زمينه انجام مي دهد كه قابل توجه است . مي گويد :

" براي جنگ در جبهه هاي غرب بودم كه راديو بختيار گفته بود : بني صدر رفته به غرب كشور براي تدرك كودتا ." (6) وي مي گويد : " در آنجا گفتم من مخالف كودتا هستم ، ولي براي اين كه در تاريخ نماند كه امكان كودتا بود و به بني صدر پيشنهاد شد و او نكرد ، گفتم الان مي آييم و بررسي مي كنيم كه چه قدر امكان كودتا هست ، اگر بخواهيم برويم به تهران . " (7)

 

" از فلاحي (رئيس ستاد ارتش) پرسيدم : در تهران چه داريد ؟ گفت : دو گردان . اين موضوع را هم توجه بايد بكنيد ، آنها هر چه نيرو از پاسدارها داشتند از همه جاي ايران توي تهران جمع كرده بودند ، اگر حتي مي خواستند اين نيروها را خنثي كنيد به قول فلاحي حداقل دو لشكر لازم بود ."

به او گفتم : عملاً دو گردان داريد به جاي دو لشكر . دو لشكر را از كجا ببريم به تهران ؟ بعضي ها گفتند : شما بايد به طريقي با صدام حسين ارتباط پيدا كنيد و او در مدتي كه ما در تهران مشغول به حل مسئله هستيم ، به اصطلاح عملي نكند . گفتم : يعني با دشمن گفتگو كنيم . (8)

وي سپس مطرح مي كند كه : " اگر او گفت آري ، ولي بعد نيروهايش را آورد جلو چه كار كنيم ؟ در آن صورت هم بايد در تهران جنگ كنيم و هم جبهه هاي جنگ را بي دفاع گذاشته ايم . (9)

 

 

 

پی نوشت:

1. صد مقاله ، ص 30

2. همان ، ص 5 – 394

3. جنگ بازيابي ثبات ، ص 121

4. همان

5. همان ، ص 122 در اين باره يكي از عناصر ملي مذهبي در مصاحبه اي مي گويد : آقاي بني صدر پس از آن كه رئيس جمهور شد فراموش كرد كه بخش اصلي آراي او مربوط به ارتباط ايشان با آقاي خميني و انقلاب است . فكر كرد اين موقعيت تنها نتيجه عمل و شخصيت خود اوست و روي آن حساب كرد . مجاهدين خلق از اين توهم بني صدر استفاده كردند و خود بني صدر هم بعدها به اين اشاره مي كند . در ميتينگ امجديه در 14 اسفند 59 صف هاي جلو را پركردند و شعار بني صدر حمايتت مي كنيم ، سر دادند . من اين را از بچه هاي مجاهد كه در ايران ماندند شنيده ام كه مأموريت داشتند آن روز صف هاي جلو را پر كنند و شعار به نفع بني صدر بدهند كه او فكر كند از حمايت مردمي زيادي برخوردار است .

مي گويند آن ميتينگ خيلي مؤثر بود كه بني صدر باور كند كه مي تواند در برابر جريان ديگر حاكميت بايستد و حتماً به خاطر داريد كه همانجا مطلبي به اين مضمون گفت : دستور مي دهم شما را بيرون بريزند . يعني همانجا احساس كرد كه مي تواند دستور اعمال خشونت عليه مخالفان را صادر كند . بني صدر اگر واقعاً به سنت تفكر و خرد ورزي وفادار مانده بود و شناختي واقع بينانه از جامعه ايران و روانشناسي مردم ايران داشت به اين نكته بيشتر مي انديشيد كه منشأ حمايت ها در كجاست ؟ واقعيت اين نيروي كه هورا مي كشد و كف مي زند كماً و كيفاً چقدر است ؟ كسان ديگري هم در جامعه هستند كه در اين ميتينگ حضور نداشته باشند و در وقت ديگر و جاي ديگري حضورشان را نشان دهند ؟ (حبيب الله پيمان ، ماهنامه چشم انداز ايران ، دي و بهمن 1383 ، شماره 29 ، ص 39)

6. درس تجربه ، ص 335

7. همان ، ص 336

8. همان

9. همان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31