
سه تن از رزمندگان ایرانی اسیر شده به دست نیروهای دموکرات در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، به بیان خاطرات خود از آن دوران پرداختند.
شرایط ویژه سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی و سپس هجوم سراسری ارتش بعث عراق به مرزهای کشور باعث شد تا بسیاری از ابعاد جنایات گروهکها و غائلههایی که در گوشه و کنار کشور با هدف براندازی نظام اسلامی شکل گرفت، بیان نشود.
گروهکهای غرب کشور اعم از کومله، دموکرات از جمله مخالفان نظام اسلامی بودند که با هدایت کشورهای غربی دست به اقدامات شرورانه و خرابکارانه همراه با جنایت و قتل زدند. دامنه جنایات آنها تنها به شهادت نیروهای پاسداری که برای پاکسازی کردستان و غرب کشور به آن مناطق رفته بودند محدود نمیشد و در میان اسرا و شهدایی که توسط این گروهکها به شهادت رسیدند نام افرادی از اقشار مختلف مردم شامل جهادگران، مردم بی دفاع و نیروهای امدادی و فرهنگی دیده میشد.
نام زندان مرزی «دولهتو» برای اسرای گروهک دموکرات یادآور خاطرات تلخی از جنایتها و کینهتوزیهای حزب دموکرات است. «حسین سجادیپور»، «داوود خاکپور» و «غلامرضا شیران» سه آزادهای هستند که اوایل انقلاب به اسارت نیروهای کومله درآمدند. هر چند جریان زندگی در سالهای بعد از اسارت و صمیمیتی که به واسطه آن دوران برای این سه آزاده رقم خورد تا حدودی تلخی اسارت را از یادشان برد، اما مرور خاطرات و یادآوری شهدا اشک را مهمان چشمان آنان کرد.
حسین سجادیپور از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی با فرمان حضرت امام خمینی (ره) از تهران عازم کردستان شد. ۱۸ شهریور سال ۱۳۵۸ به سنندج رفت و یک سال و نیم در منطقه بود که در سفری به تهران و در بین جاده توسط حزب دموکرات اسیر میشود. او اشاره میکند: «در آن اتوبوس از نیروهای سپاه و بسیج و مردم عادی حضور داشتند که ما را اسیر کردند. ۲۳ روز در کوهها پیاده روی کردیم تا توسط رزمندهها شناسایی نشویم.»
داوود خاکپور سال ۱۳۵۶ استخدام مخابرات شد و در بحبوحه انقلاب اسلامی به فعالیتهای انقلابی و حضور در انجمن اسلامی و جهاد اسلامی پرداخت. در زمان شورشهای کردستان به عنوان نیروی جهادی با فرماندهی «سید مهدی موسوی» عازم کردستان شد. قرار بود یک هفته بماند که چهار ماه به طول انجامید. ۳۰ شهریور سال ۱۳۵۹ تنها شش روز قبل از حمله صدام به ایران برای تعمیر دکل منهدم شده مخابراتی رفته بودند که به کمین دموکرات خورده و به همراه دو همراهش به اسارت درآمدند و ۲۷ ماه دوران اسارتش به طول انجامید.
غلامرضا شیران از دانشجویان دانشگاه «جورج واشنگتن» در رشته حمل و نقل پیش از انقلاب بود. با پیروزی انقلاب اسلامی منتظر جشن فارغ التحصیلی نماند و به زادگاهش اصفهان برگشت. سپس برای گذراندن خدمت سربازی اقدام کرد و به کردستان رفت. در عملیاتی به فرماندهی شهید «بروجردی» و شهید «ناصر کاظمی» او نیز شرکت داشت و پس از ۲۴ ساعت به اسارت دموکرات در آمد و به زندانی در بانه رفت.
این سه آزاده خاطرات خود را در نشستی به میزبانی خبرگزاری دفاع مقدس به مناسبت سالروز آزادی خود در اول آبان سال ۱۳۶۲ روایت کردند که ماحصل آن را میخوانید.
دفاعپرس: در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی کم و بیش از گروهکهای تجزیه طلب شنیدهایم. زمانی که شما به اسارت درآمدید چقدر با این گروهکها آشنایی داشتید؟
خاکپور: سال ۵۸ و ۵۹ در مقطعی که جنگ داخلی را بر ما تحمیل کردند جریان گنبد کاووس، سیستان و بلوچستان، خلق مسلمان و دیگر جریانات جداییطلب شکل گرفت. ابتداییترین جریانی که شکل گرفت جریان خودمختاری کردستان بود که آن هم براساس برنامهریزی از قبل و پروژههای خارجی برای مقابله با انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.
کانون جریانات ضد انقلاب در کردستان بود
از جمله موانعی که دشمنان خارجی برای تقابل با جریان انقلاب اسلامی برنامه ریزی کردند شکل دادن گروهکهای تجزیه طلب در کردستان بود. وقتی کردستان شلوغ شد و امام خمینی (ره) فرمودند پاوه باید از محاصره بیرون بیاید، مقدمهای شد بحث کردستان جدی در رسانهها مطرح شود و ما هم در جریان اتفاقات قرار گرفتیم. بعد فهمیدیم در کردستان قبل از انقلاب و در جریان ۲۱ آذر، فردی به نام «قاضی محمد» وجود داشته که فعالیتهای خودمختارانه انجام میداده. مدتی تودهایها قد علم کردند، اما همزمان با انقلاب اسلامی همه جریاناتی که زمینه را فراهم دیدند به وحدت رسیده و به میدان مقابله با نظام اسلامی آمدند. حزب دموکرات یک ساز میزد، کومله یک ساز، چریکهای فدایی خلق در دانشگاهها نفوذ داشتند، یعنی همه عوامل از ساواکیها، فراریهای ارتش شاه و جریانات سیاسی غیر مذهبی کانونشان در کردستان شکل گرفت.
ما وقتی به کردستان رفتیم آگاهی سطحی هم از اینها نداشتیم فقط در این حد میدانستیم که شلوغ کردند و به عنوان خودمختاری اقداماتی کردهاند. برخی به آنان پیوستند و برخی را گروگان گرفتند، ما هم که کار جهادی داشتیم. ولی وقتی به کردستان رفتیم، پردهها کنار رفت و عمق مطلب را دیدیم. مثلا مجاهدین خلق(منافقین) پشت پرده با دموکراتها وحدت داشتند. آمریکا که در جریان تسخیر لانه جاسوسی بسیاری از اسناد محرمانه و فعالیتهایش لو رفت همه توانش را در اختلافافکنی میان اقوام ایرانی گذاشت.

تیزبینی شهید بروجردی در به صحنه آوردن پیشمرگان کرد
این از تیزبینی امام خمینی (ره) و جهاد جوانان ما و سپاهی که شهید بروجردی شکل داد، بود که از توانایی مردم استفاده کرد و پیشمرگان را در صحنه آورد و از آنان حمایت کرد تا در مقابل جریانات منحرف ضد دینی بایستند. امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان برنامه هستهای میفرمایند آمریکا هستهای را بهانه کرده و غیر از اینها میخواهد، در کردستان هم همین داستان بود، در ظاهر خودمختاری میخواستند، اما در باطن قصد ضربه زدن به دین و مذهب و نظام را داشتند.
دفاعپرس: تفاوت دموکرات با دیگر گروهها چه بود؟
خاکپور: وقتی به کردستان رفتیم شناختی نسبی پیدا کردیم، وقتی اسیر شدیم دیدیم ماهیت همه گروهکها یکی است و تنها شکل آنها فرق میکند. میگفتند کوملهها سیاستمدارتر و دانشگاهیتر هستند، اما از تعریفاتی که از اسرا شنیدیم فهمیدیم شکنجههای بدتری دارند. جریان خالص انقلابی مظلوم بود حتی در کردستان و این خونهای به ناحق ریخته شده بود که جریانات جدایی طلب را منهدم کرد. شهید صیاد شیرازی بین جاده مهاباد ـ سردشت و سردشت ـ بانه هزار و ۲۰۰ شهید داد و خودش میگفت این تعداد شهید دادم تا جاده باز شود.
بعد از عزل بنی صدر پروندهها رو شد و گروهکها شکل و شمایل و تغییرات اساسی یافته و یکی شدند. بعد از بمباران «دولهتو» و سال ۶۰ که بنی صدر عزل شد، نیروهای جهادی قوتی چندبرابر یافتند، چون دیدند کسی که سد راه عملیاتها بود رفت و جریان سازش هم کنار رفت و جریانی که میگفت گروگان بگیری تا امتیاز بگیریم هم نیست.
دفاعپرس: یکی از موضوعات مورد تاکید این گروهکها برانگیختن تعصبات قومیتی و حمایت از قوم مد نظرخود است، در حالی که چندی بعد مشخص میشود هدف آنان براندازی و ضعف نظام بوده است.
خاکپور: بله؛ ماهیت نظام ما اسلامی است و هرکس با دین زاویه دارد به هر وسیلهای مقابل انقلاب میایستند. حزب دموکرات میگفت من به شوروی و توده وابستهام در حالی که به اسرائیل وابسته بود. «نسرین قاسملو» همسر «عبدالرحمن قاسملو» رهبر دموکراتها، صهیونیست و یهودی است. انقلاب اسلامی میز بازی اینها را بهم زد و برای همین به موضوع قومیتها چنگ انداختند تا کشور را زمین بزنند. سران اینها که مزدور بودند و شاخصه اولیشان دریافت پول و سلاح از بیرون بود. بسیاری از جانبازان و شهدا از پیشمرگان مسلمان کرد هستند. اگر تجزیه کردن ایران اتفاق میافتاد هرگز جنگ تحمیلی اتفاق نمیافتاد، چون دشمن به اهدافش رسیده بود.

کاسه داغتر از آش شدن غربیها در موضوع کردستان/ استفاده از سادگی مردم کرد برای پیوستن به دموکرات
شیران: لطف خدا بود که ما در فرایند اسارت، یک سری موضوعات دستگیرمان شد. قبل از اسارت در آمریکا بودم و به محض اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد، شبکه تلویزیونی آمریکا برنامهای تنظیم کرد که به موضوع گروگانگیری دانشجویان پیرو خط امام میپرداخت. من به خوبی یادم میآید که این برنامهها روی کردستان زمینهسازی میکردند و میگفتند مردم کرد مخالف نظامی هستند که شکل گرفته. به عبارتی هندوانه زیر بغل همه کردهای جهان میگذاشتند و جالب است هر شب این برنامه پخش میشد و خبرگان رسانهای آمریکا در آن حضور داشتند.
این کاسه داغتر از آش شدن غربیها در موضوع کردستان را یک طرف داشته باشیم. خرداد سال ۱۳۶۱ «جیم برتولینی» و «دولور» از خبرنگاران فرانسوی به توصیه سران حزب دموکرات به زندان آمدند و من هم به عنوان یکی از اسرا برای مصاحبه حاضر شدم. در مدت کوتاهی که از اتاق به سمت اینها میرفتم ذهنم را آماده کردم که چه بگویم. برتولینی خبرنگار بود، اما مثل یک بازجو با من رفتار میکرد. مثلا از من پرسید تو چرا به کردستان آمدی؟ گفتم: کردستان بخشی از ایران است من ایرانیم و اینها نیز ایرانی هستند شما میگویید چرا به کردستان آمدم؟! آنها به جای نماینده دموکرات عصبانی و نگران بودند.
استفاده از هویتها شگرد دموکراتها بود
دموکرات در همه جا از هویتها استفاده میکند. شقیترین برخوردها را با کردها داشت. «علی احمدزاده» از کردهایی بود که اسیر شد و به فجیعترین وضع او را شکنجه و مثله کردند و به جرم فرار از زندان او را به شهادت رساندند. او را شب عروسیاش به اسارت درآوردند. برخی از اعضا خود را مقید میدانستند به موقع نماز بخوانند، مشخص بود با یک ترفند عجیب غریبی آنان را با حزب همراه کرده بودند. در یکی از بیگاریهایی که ما را میبردند بچه کردی را دیدم که تفنگ از قدش بلندتر بود و ما را هدایت میکرد. یکبار گفتم: کاش خودمختاری بشود هم شما و هم ما راحت بشویم. گفت: نه، همینجور خوب است. یعنی از داشتن این اسلحه و زندگی لذت میبرد. آنان از سادگی مردم کرد برای شقاوتهای خود استفاده میکردند