سفر مقام معظم رهبری به استان کردستان آن هم به مدت 8 روز در اردیبهشت1388 به شادی دل ساکنان منطقه منجر شد.
استکبار جهانی و صهیونیسم که ناتوان از مشاهده این همه دلدادگی بین مردم و مقتدایشان بودند، نقشههای پریشان خود را نقشبرآب یافتند.
آنگاه که ایجاد اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنی کارساز نبود، گروهک پژاک به عوامل مزدور خود دستور اقدامات خرابکارانه داد. این گروهک با تجهیزات پیشرفته نظامی، تجهیزات ویژه جاسوسی و خرابکاری اهدایی از سوی سرویسهای امنیتی بیگانگان به قصد ایجاد ناامنی و برهمزدن آرامش و امنیت منطقه به مرزهای ایران نفوذ کرد. از جمله ترورهای گروهک پژاک در آن برهه حساس زمانی ترور شهید لطیف راستی در 30اردیبهشت1388 بود.
حال باید پرسید که آیا ریختن خون هزاران شهید کرد در مناطق داخلی کردستان، اثبات ادعای واهی عمال رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی در تحقق به اصطلاح آزادی و دموکراسی آن منطقه است؟
بی شک هر قطره خون شهیدان در کردستان تثبیت کننده بیش از پیش امنیت پایدار در آنجا بوده و خواهد بود.
در ادامه بخشی از زندگینامه شهید لطیف راستی را میخوانید:
پیشمرگ مسلمان کرد حاج لطیف راستی در روستای درهوران از توابع شهرستان مریوان به دنیا آمد. پس از اتمام مقطع ابتدایی، ذکاوت و هوش سرشارش خانواده را بر آن داشت که علیرغم فقر و تنگدستی، زمینه را برای ادامه تحصیل او فراهم آورند. لطیف توانست مقطع راهنمایی را نیز با کسب نمرات عالی در روستاهای نیونژمار به پایان برساند. او سپس تحصیل را رها کرد تا با کار کردن به معیشت خانواده کمک کند.
زمانی که کردستان جولانگاه گروهکها شده بود لطیف که در ابتدای دوره جوانی قرار داشت سکوت را جایز ندانست و برای دفاع از عقیده و آرمان خود به مبارزه پرداخت.
اول خرداد1366 به عضویت سپاه مریوان درآمد و به جبهه جنوب اعزام شد. وی بر اثر مسمومیت ناشی از گازهای شیمیایی به مقام جانبازی رسید و پس از ازدواج بدلیل شیمیایی بودنش صاحب فرزندی نشد.
سرانجام لطیف 30اردیبهشت1388 در مسیر بازگشت از روستای ویسه، با اجرای کمین در حاشیه مرزی در حد فاصل روستاهای «سیاناو و ویسه» توسط گروهک پژاک ترور شد و به همراه همکار خود، شهید کریمی به شهادت رسید. این اتفاق در حالی افتاد که شهید راستی برای رساندن تدارکات به روستا اقدام کرده بود.
ویژگیهای اخلاقی
لطیف به صداقت و پاکدامنی شهره بود. دینداری، توجه به محرومین و زهدش از او چهرهای موثق و مورد اطمینان ساخته بود. او که خود طعم تلخ فقر را چشیده بود لحظهای از فقرا غافل نبود. آنچه را در توان داشت در این زمینه به کار میگرفت.
به نماز اول وقت تاکید داشت و میگفت: «اگر ميخواهيد در دنيا و قيامت شرمنده خداوند نشويد، نمازهايتان را سر وقت به جا آوريد.»
حواسش به همه چیز بود. مهربانیاش تنها به انسانها ختم نمیشد. در يكي از ماموريتها كه پشت شهر مريوان آتش گرفته بود با هماهنگي اداره منابع طبيعي براي خاموش كردن آتش به آنجا رفته بود. در حين آتشسوزي لاكپشتی را دیده بود که بر اثر سوختگی آسیب دیده بود. لطیف اصرار داشت كه لاكپشت را با خود بیاورد. همین کار را هم کرد. لاك پشت را به مدت يك هفته پانسمان و درمان كرد تا خوب شد.
به حقالناس حساس بود؛ بارها از او شنيده بودند كه هنگام ماموريت، هيچ نيرويي حق ندارد بدون اجازه از ميوه و سبزي و محصولات مردم استفاده نمايد.
فعالیتها
از جمله فعالیتهای او در منطقه کردستان انهدام چندین محل نیروهای ضدانقلاب در منطقه، دستگیری و به هلاکت رساندن چندین ضدانقلاب، کشف و دستگیری افراد وابسته به گروهکهای ضدانقلاب بود. آخرین مسئولیت وی نیز فرماندهی گردان سوم تیپ2 شهیدکاظمی مریوان بود.
خدمت به کشور را يك وظيفه شرعي ميدانست و دغدغه داشت که مبادا يك روز به آب و خاكم مديون باشم.
به دوستانش میگفت: «اگر يك بار به جبهه برويد از آن لذتی خواهيد برد که فراموش شدني نيست. جبهه، دانشگاه بزرگي براي ماست كه محل تربيت اخلاق و رفتار پسنديده است. كسي كه ظلم میبیند و سكوت نمايد وطن فروش است. صدام و دولتهای استكباري با تمام قدرت، كشورمان را شيميايي و بمباران ميكنند. تمام جوانان مديون خواهند شد اگر در جبهه شركت نكنند و سكوت نمايند. به خدا قسم ميترسم خدمتم صادقانه نباشد و در قيامت جوابگوي مردم باشم.»
شهادت
آرزویش شهادت بود و دوست داشت به صورت داوطلبانه براي جنگ با اسرائيل به كشور لبنان برود.
نقش به سزایی در تأمین امنیت منطقه کردستان داشت. هیچ عملیاتی نبود که نیروهایش را به صحنه درگیری فرستاده باشد و خودش آنجا حضور نداشته باشد. در واقع هرجا لطیف بود، ضدانقلاب جرأت حضور و درگیری نداشت. ضدانقلاب بارها تلاش نمود تا وی را ترور نماید؛ ولی موفق نشد. تا اینکه عناصر گروهک تروریستی پژاک در 30اردیبهشت1388 به صورت ناجوانمردانه خودروی وی را به گلوله بستند و با شلیک صدها تیر به سمت شهید لطیف راستی و همکارش، شهید کریمی آنها را به شهادت رساندند.