کریم حیدری از شهدای ترور، علاقه عجیبی به کلامالله مجید داشت و تمام اوقات فراغت و ساعاتی از نیمه شب را به تلاوت آیات قرآن اختصاص میداد و دستگیری از نیازمندان نتیجه انس وی با این کتاب آسمانی بود.
لیلا بابایی، مادر شهید کریم حیدری با بیان اینکه این شهید علاقه عجیبی به کلامالله مجید داشت و تمام اوقات فراغت و ساعاتی از نیمه شب را به تلاوت آیات قرآن اختصاص میداد، گفت: وی در کلاسهای آموزش و تلاوت قرآن در مساجد و پادگان امام حسین(ع) شرکت میکرد و از تالیان کلامالله مجید بود.
وی توضیح داد: شهید کریم حیدری ۲۰ اسفند ۱۳۳۹ در شیراز متولد شد. بعد از فارغالتحصیل شدن از دبیرستان به سپاه پاسداران پیوست و فعالیتهای انقلابیاش را در سپاه ادامه داد. کریم مقدمات رفتن به جبهه را با گذراندن دوره آموزشی فراهم کرد، ولی سپاه او را به عنوان فرمانده بخش آموزشی پادگان امام حسین(ع) انتخاب کرد و اجازه جبهه رفتن را به او ندادند. سرانجام در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ حین رفتن به محل کار خود همراه با دو نفر از همکارانش توسط گروهک منافقین به شهادت رسید.
مادر شهید حیدری به فعالیتهای فرهنگی و انقلابی شهید اشاره کرد و گفت: کریم در نوجوانی، همسن و سالان خودش را در مسجد عتیق که کنار حرم مطهر شاهچراغ(ع) بود، جمع کرده و برای آنها کلاسهای مختلف برگزار میکرد. طی دوران انقلاب تا دیروقت مینشست و عکس امام(ره) را نقاشی میکرد و برای تظاهرات و فعالیتهایشان متن مینوشت و بعد از پیروزی انقلاب هم از طرف سپاه برای انجام فعالیتهای فرهنگی به هر منطقهای که لازم بود میرفت.
بابایی افزود: یکی از ویژگیهای بارز رفتاری وی علاقه خاص کریم به خواندن قرآن و نمازهای مستحبی بود و ارتباط قلبی زیادی با پروردگار داشت. این ارتباط به او شجاعت، توان روحی و قابلیت زیادی داده بود، به گونهای که در سن ۱۸ سالگی فرمانده دو پادگان بود و در نیروی دریایی سپاه پاسداران نیز خدمت میکرد.
مادر شهید حیدری گفت: ما معمولاً عادت داشتیم که بعد از نمازها، کریم را قرآن به دست ببینیم. سجادهاش همیشه پهن بود. من تصور میکنم که خدا، کریم را برای خودش خلق کرده بود.
وی با تاکید بر وارستگی شهید حیدری از تعلقات دنیوی، افزود: مادیات برای پسرم ارزش نداشت. کریم همه اقلام کوپنی که از طرف سپاه میگرفت را میبخشید. بعد از شهادتش خانوادههای بیبضاعتی میآمدند و میگفتند که در خرج و مخارج خانه، کریم دست راست ما بود؛ در حالی که ما از این کمکها اصلاً خبر نداشتیم.
بابایی درباره نحوه شهادت پسرش توضیح داد: روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ بود که چند پاسدار درب منزل آمدند و سراغ پدر کریم را گرفتند. به آنها گفتم همسرم منزل نیست. گفتند که کریم مجروح شده است، تیر خورده و در بیمارستان بستری است. بعد متوجه شدیم صبح که مینیبوس کارکنان سپاه از خیابان باسکول نادر میگذشت، دو شخص مسلح به داخل مینیبوس میآیند و نگاهی به سرنشینان میاندازند و به سمت کریم و دو نفر از دوستانش که کنار هم نشسته بودند تیراندازی و فرار میکنند. کریم از ناحیه گلو تیر خورده بود. دهان و صورتش پر از خون بود. منافقین این سه نفر را چند سال زیر نظر گرفته بودند. کریم و دو همکارش خیلی با هم صمیمی بودند و فعالیتهای زیادی در سپاه داشتند. اکنون نیز مزارشان کنار هم قرار دارد.