جنگ با ترور با دروغی بزرگ آغاز شد. داستان از این قرار بود: چند عرب سعودی در غفلت شانزده آژانس اطلاعاتی آمریکا و همچنین سرویسهای اطلاعاتی متحدین آمریکا، چهار فروند هواپیمای مسافربری پیشرفته را میربایند، دهها دقیقه در آسمان آمریکا پرسه میزنند و سپس با یک ناوبری حرفهای، دقیقاً به برجهای دوقلو اصابت میکنند. این سعودیهای زبون، همچنین شورای امنیتملی آمریکا، فرماندهی عالی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (نوراد)، پنتاگون و مراقبت پرواز را همزمان فریب دادهاند و امنیت پرواز را چهار بار در یک ساعت در ردیابی تروریستها شکست میدهند.
تقریباً دو ساعت پس از اصابت اولین هواپیما به مرکز تجارت جهانی پیش از آنکه پلیس، تحقیقات مفصل خود را آغاز کند، دولت بوش اعلام کرد القاعده مسئول حملات به مرکز تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون بوده است. «جرج تنت»، رئیس وقت سیآیای، در صبح همان روز اعلام کرد اسامهبنلادن توانایی لازم را برای طراحی حمله به خاک آمریکا داشته است. «کالین پاول» وزیر خارجه وقت، حمله به برجهای دوقلو را «اقدام جنگی» توصیف کرد و در عصر روز حادثه، بوش در تلویزیون اعلام کرد از نظر وی بین تروریستهای عامل حملات و کشورهایی که به آنها پناه دادهاند، تفاوتی وجود ندارد. «جیمز وولسی»، رئیس اسبق سیا، ادعای مشارکت یک یا چند دولت را در اجرای حملات مطرح کرد. در ساعت 21:30 همان شب، «کابینه جنگی» متشکل از مسئولین عالیرتبة اطلاعاتی و نظامی آمریکا در محل کاخ سفید تشکیل شد و در ساعت 23 و در پایان این جلسه تاریخی، «جنگ با ترور» رسماً کلید خورد.
کمتر از یک ماه بعد، آمریکا وارد جنگ با افغانستان شد. آمریکائیها علت لشکرکشی به افغانستان را خودداری دولت طالبان از تحویل اسامهبنلادن اعلام کردند. این درحالی است که دولت طالبان در 20 سپتامبر اعلام کرده بود چنانچه آمریکا مدارک ادعا شدة خود مبنی بر دستداشتن اسامهبنلادن در حادثه 11 سپتامبر را ارائه کند، حاضر است اسامهبنلادن را به یک کشور اسلامی بیطرف تحویل دهد. (جرج مومبیتو، گاردین، 11نوامبر2003) دولت طالبان در 1اکتبر2001، شش روز پیش از حمله آمریکا، بازهم پیشنهاد خود را تکرار و اعلام کرد حاضر است تا درباره تحویل اسامهبنلادن با آمریکائیها مذاکره کند. پیشنهادی که این بار هم دولت بوش آن را رد کرد. بوش به درخواست طالبان اینگونه پاسخ داد: «مذاکرهای در کار نیست... ما براساس زمانبندی خود عمل خواهیم کرد. (همان منبع) حتی وزارت دادگستری آمریکا تا به این تاریخ که. . سال از محاکمه صحرایی اسامهبنلادن و کشتن او میگذرد، مدارکی را که نشان بدهد اسامهبنلادن مسئول حملات 11 سپتامبر به نیویورک و واشنگتن بوده، ارائه نکرده است. نکته حائز اهمیت این است که در صفحه اسامهبنلادن در بخش «تروریستهای بسیار خطرناک» وبسایت افبیآی، اتهامی که برای اسامهبنلادن ذکر شده است، مشارکت وی در بمبگذاری در سفارتهای آمریکا در دارالسلام تانزانیا و نایروبی کنیاست و به دخالت وی در حملات 11 سپتامبر هیچ اشارهای نشده است. از این اظهارنظرها اینگونه بر میآید که آمریکا تصمیم خود را گرفته بود تا به بهانه مجازات عاملان حملات 11 سپتامبر به افغانستان حمله کند؛ هرچند مدرک معتبری در دست نداشته باشند، نشان دهد که آنها در افغانستان مخفی شدهاند.
یک سالونیم بعد، آمریکا به عراق حمله کرد. آمریکا با همان ادعای بیاساسی که بر پایه آن به افغانستان حمله کرده بود؛ یعنی از بین بردن القاعده و حامیان آن وارد جنگ با عراق شد. بوش و دولتمردان او این بار ادعا کردند صدام در خاک عراق به نیروهای القاعده آموزش نظامی میداده است و به این خاطر یکی از مسئولین حملات 11 سپتامبر است که باید مجازات شود. ازجمله ادعاهای دولت آمریکا درباره عراق که هیچگاه به اثبات نرسید، میتوان به خرید اورانیوم غنیشده لازم برای ساخت کلاهک اتمی از آفریقا، تأسیس زرادخانههای متعدد سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک، تلاش برای ساخت سلاح آبله، ساخت کارخانههای متحرک تولید سلاحهای کشتار جمعی، صحنهسازی برای بازرسین آژانس انرژی اتمی اشاره کرد. البته باید به این نکته اشاره کرد که دروغهای مقامات دولتی آمریکا بدون کمک مشتاقانه رسانههای این کشور، نمیتوانست آنگونه که لازم بود در افکار عمومی آمریکا تأثیرگذار باشد و حمایت نسبی آنها برای جنگ با عراق را کسب کند.
«جیمز بوارد»، روزنامهنگار و نویسنده برجسته آمریکایی در مطلب پیشِرو، نگاهی میاندازد به چند نمونه از جنگهایی را آمریکا بر پایه دروغ آنها را شروع کرده یا در آنها وارد شده است. با مطالعة این ادعاها، مخاطب به این نتیجه میرسد که گویا ورود به جنگ براساس ادعاهای ساختگی، پدیدهای متعلق به« دوران جنگ با ترور» نیست؛ بلکه دروغپردازی اصلی ثابت در سیاست خارجی آمریکا بوده است و قدمتی به اندازه خود آن دارد.
به آمریکائیها یاد دادهاند از رهبران منتخبشان انتظار داشته باشند نسبتاً صادق باشند. هرچند در واقع اینطور نیست که رؤسای جمهور آمریکا دروغ نمیگفتهاند. در اواسط قرن هجدهم مردم آمریکا درباره کاندیداهای سیاسی که ادعا کرده بودند در کلبة چوبی بهدنیا آمدهاند، به طنز میگفتند، آنها آن کلبهها را با دست خودشان ساختهاند. این لطیفه، طعنهای بود به ادعای دروغ «ویلیام هنری هریسون»(1) که در مبارزات انتخاباتی سال 1845 گفته بود در کلبة چوبی بهدنیا آمده است.
مردم آمریکا در قرن نخست پس از تأسیس آن کشور، حرفهای سیاستمداران دروغگو را بهسادگی مردم امروز باور نمیکردند، اما این هوشیاری نسبی، رؤسای جمهور آمریکا را از توسل به جنگ با ابزار دروغ باز نمیداشت. فریبکاریهای رؤسای جمهور آمریکا در طی تقریباً دو قرن، قبرستانهای سراسر زمین را پرکرده است.
در سال 1846 «جیمز پولْک»(2) با این ادعای دروغ که ارتش مکزیک وارد مرز ایالاتمتحده شده و به پاسگاه مرزی حمله کرده و «در خاک خودمان خون یکی از شهروندانمان را ریخته است»، آمریکائیها را به جنگ واداشت. اگرچه پولک به جزئیات حمله، ازجمله محل آن اشارهای نکرد، اتهام مطرحشده نمایندگان کنگره را به تعداد کافی متقاعد کرد تا علیه مکزیک اعلان جنگ کنند. آبراهام لینکلن که آن موقع نماینده کنگره بود، شدیداً به حقهبازی پولک حمله کرد، اما وی احتمالاً در روشهای پولک دقت کرده بود؛ زیرا کمتر از پانزده سال بعد، با استفاده از آنها جنگی را برانگیخت.
درسال 1917، «ودرو ویلسون» (3) در سخنرانی در کنگره آمریکا که پر از اشتباه احمقانه بود، ایده جنگ را برگزید. وی ادعا کرد: «کشورهای خودمختار، کشورهای همسایه خود را با جاسوسانشان پر نمیکنند.» وی این ادعا را با وجود نقش سرویس مخفی بریتانیا و عملیات تبلیغاتی در ایجاد تب جنگ در ایالاتمتحده مطرح کرد. ویلسون روسیه را کشوری خواند که همیشه «ذاتا دموکراتیک» بوده است. یک ماه پس از سقوط تزار و در فاصله کمی از انقلاب روسیه وی ادعا کرد که دولت آمریکا دست دوستی و علاقه خود را بهسمت شهروندان آمریکایی آلمانیتبار دراز میکند، اما چیزی نگذشت که دولت وی به بهانه واهی، موج ترسپراکنی علیه آلمانیتبارها را در میان بسیاری از جوامع ایالاتمتحده بهراه انداخت و رهبری کرد.
در سال 1940، «فرانکلین روزولت» (4) در یکی از آخرین سخنرانیهایش در مبارزات انتخاباتی به رأیدهندگان اطمینان داد «رئیسجمهور شما، به شما میگوید که این کشور وارد جنگ (جنگ جهانی دوم) نخواهد شد». در همان زمان وی با کمکهای نظامی عظیم به انگلستان، قانون بیطرفی در جنگ جهانی دوم را زیر پا گذاشت و دنبال راهی میگشت تا ایالاتمتحده را وارد جنگ با هیتلر کند.
در آگوست1945، «هری ترومن» (5) به جهان اعلام کرد: «اولین بمب اتم روی هیروشیما افتاد که پایگاهی نظامی است. ما این شهر را بهخاطر این بمباران کردیم که میخواستیم با اولین حمله از کشتهشدن افراد غیرنظامی، در حملات احتمالی بعد جلوگیری کنیم.» هیروشیما در واقع شهری بزرگ بود که پیش از آنکه به خاکستر تبدیل شود، بیش از سیصدهزار نفر جمعیت داشت. دروغ ترومن از برآشفتن افکار عمومی مردم آمریکا بهعلت استفاده دولتمردانشان از بمب اتم جلوگیری کرد. دولت آمریکا همچنین عکسهای هیروشیما و بازماندگان معیوب آن را بهشدت سانسور کرد.
دروغهای رؤسای جمهور و سایر مقامات دولتی آمریکا درباره سیاست خارجی را اغلب مردم نادیده میگیرند؛ زیرا فرض میکنند این دروغها بهخاطر امنیتملی بیان شدهاند.
جنگ ویتنام، هم اعتبار «لیندن جانسن» (6) و هم ارتش آمریکا را زیر سؤال برد. باوجوداین، خاطرة دروغهای فراگیر دستگاههای نظامی درباره جنگ ویتنام هم مانع سادهلوحی بسیاری از مردم آمریکا نشد و آنها اکاذیبی را که دولت یک دهه بعد به خورد جامعه داد نیز باور کردند. در دهه 1980 وزارت خارجه آمریکا با بهراهانداختن عملیات تبلیغاتی و با استفاده از رسانههای وابسته داخلی، مقالات بیشماری را در مدح «کنتراهای نیکاراگوئه» و مذمت حکومت «ساندینیستها» در دسترس افکار عمومی آمریکا قرار داد. براساس گزارش «کریستین ساینس مانیتور» در سال2002 وزارت خارجه آمریکا داستان ساختگی تحویل سلاحهای شیمیایی شوروی به ساندینیستها را در اختیار روزنامه «میامی هیرالد» قرار داده بود. دروغ دیگری که کریستین ساینس مانیتور به آن اشاره کرده است، ازاینقرار بود: «جنگندههای میگ شوروی در راه نیکاراگوئه.» این داستان را وزارت خارجه آمریکا به میامی هیرالد تحویل داده بود و این روزنامه آن را در شب پیروزی مجدد «رونالد ریگان» (7) منتشر کرد. طبق تحقیق و تفحصی که «دیوان محاسبات عمومی ایالاتمتحده»(8) در 7جولای2004 (17تیر1383) در آن زمان انجام داده بود، اقدامات ذکرشده وزارت خارجه آمریکا غیرقانونی و مصداق «فعالیتهای تبلیغاتی مخفیانه و ممنوع» است.
ریگان راه را برای رؤسای جمهور بعدی هموار کرد تا سیاست مقابله با تروریسم را در مرداب دروغ فرو برند. در سپتامبر1990 (شهریور1369)، در زمان ریاستجمهوری بوش پدر (9)، پنتاگون اعلام کرد که حدود دویستوپنجاه هزار سرباز عراقی در نزدیکی مرز عربستان دیده میشوند و این حضور، بهدلیل امکان تسلط صدام بر یکی از مهمترین منابع نفتی جهان و فراهمشدن اهرم فشار برای وی، تهدیدی است برای صلح جهانی. مبنای ادعای پنتاگون، تصاویری ماهوارهای بود که منتشر نشد. روزنامه آمریکایی «سن پترزبورگ تایمز»، با خرید دو فروند ماهواره از شوروی، سعی کرد تا این ادعا را راستیآزمایی کند. نتیجه این بود: «تصاویر گرفتهشده از همان منطقه در همان زمان نشان میدهد که هیچ نیروی عراقی در نزدیکی مرزهای عربستان سعودی دیده نمیشود و فقط صحرای خالی است.» «ژان هلر»، روزنامهنگاری که دروغ پنتاگون را برملا کرد در توضیح این گزارش نوشت: «تجمع نیروهای عراقی داستانی بود تا بر پایه آن، «بوش» اعزام نیرو به عراق را توجیه کند و صحت نداشت.» نزدیک دو دهه پس از جنگ اول خلیجفارس، پنتاگون از انتشار این تصاویر محرمانه خودداری کرده است.
یکی دیگر از دلایل حمله آمریکا به عراق، شهادت یک دختر جوان کویتی در کنگره آمریکا بود که ادعا کرد به چشم خود دیده است سربازان عراقی در بیمارستانهای کویت صدها نوزاد را از دستگاههای پرورش کودکان زودرس بیرون آورده و در کف بیمارستان گذاشتهاند تا بمیرند. بوش پدر اغلب از افسانه دستگاههای پرورش کودکان استفاده میکرد تا به جنگ با عراق متوسل شود. مثلاً ادعا میکرد «فجایع مخوف در عراق یادآور جنایات هیتلر است.» پس از آنکه آمریکا بمباران عراق را آغاز کرد، فاش شد زنی که در کنگره شهادت داده بود، دختر سفیر کویت در ایالاتمتحده و مرتبط با یک شرکت روابطعمومی آمریکایی بوده و داستانش از اساس جعلی بوده است.
پینوشتها:
- ویلیام هنری هریسون (به انگلیسی: William Henry Harrison )، نهمین رئیسجمهور آمریکا از حزب که در سال 1841 (1220 شمسی)، همزمان با دوران سلطنت محمد شاه قاجار بر ایران، روی کار آمد.
- جیمز ناکس پولک (به انگلیسی: Jemes K. Polk) ؛ یازدهمین رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات. وی بین سالهای 1845 تا 1849 میلادی ریاستجمهوری آمریکا را برعهده داشت. این دوران همزمان با 1220 تا 1227خورشیدی و مرگ محمد شاه قاجار و آغاز دوره سلطنت پنجاهساله ناصرالدین شاه قاجار در ایران است.
- توماس وودرو ویلسون (به انگلیسی: Woodrow Wilson )؛ بیستوهشتمین رئیسجمهور ایالاتمتحدة آمریکا از حزب دموکرات. وی از سال 1913 تا 1921 در این مقام باقیماند.
- فرانکلین دلانو روزولت (به انگلیسی: Franklin Delano Roosevelt)، سیودومین رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات.
- هری اس. ترومن (به انگلیسی: Harry S.Truman)، سیوسومین رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات.
- لیندون جانسون (به انگلیسی: Lyndon B. Johnson )، سیوششمین رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات.
- رانلد ویلسن ریگان (به انگلیسی: Ronald Wilson Reagan)، چهلمین رئیسجمهور ایالاتمتحدة آمریکا از حزب جمهوریخواه. وی از سال 1981تا 1989 در این مقام باقیماند. پیش از آن، او سیوسومین فرماندار کالیفرنیا (1967تا1975) و هنرپیشه رادیو، سینما و تلویزیون بود.
- دیوان محاسبات عمومی آمریکا بهعنوان قدیمیترین نهاد نظارتی کنگره با پیشنهاد رئیسکل دیوان محاسبات عمومی با حفظ شکل اختصاری خود یعنی (GAO) به دیوان پاسخگویی دولت تغییر نام یافت که این رویداد بهدلیل افزودهشدن وظایف جدید به آن دیوان و اهمیت مفهوم مسئولیت پاسخگویی عمومی دولت صورت پذیرفت.
- جرج هربرت واکر بوش (به انگلیسی George H. W. Bus) چهلویکمین رئیسجمهور ایالاتمتحدة آمریکا از حزب جمهوریخواه بود. بوش اول در دوران زمامداری ریگان در سمت معاون وی مشغول به فعالیت بود. وی در طول سالهای 1971 تا 1973 در زمان ریاستجمهوری ریچارد نیکسون سفیر ایالاتمتحده در سازمانملل و مدیر سازمان سیا در سالهای 1976 و 1977 بود و قبل از آن در سالهای 1974 تا 1976 میلادی سفیر ایالاتمتحده در جمهوری خلق چین بود. او فرزند پرسکات بوش، سناتور ایالاتمتحده در سالهای 1953 تا 1963 و دوروتی واکر بوش است و جرج بوش پسر، رئیسجمهور سابق آمریکا و جب بوش چهلوسومین فرماندار فلوریدا از فرزندان وی هستند.