| ا می دانیم که لاجوردی در دوران خدمتش در دادستانی ، تیشه به ریشه ی سازمان منافقین زد و گروهک تروریستی و معاندی همچون فرقان را به طور کامل از میان برد . این دستاورد بزرگ نتیجه ی زحمات پیگیر او بود. |
زندگی و مبارزات شهید اسدالله لاجوردی
• لاجوردی ، دادستان انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، لاجوردی به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمد . آن زمان شهید رجایی در نظر داشت او را به سمت وزارت بازرگانی منصوب کند، (1) اما شهید بهشتی معتقد بود چنانچه بخواهید ریشه ی منافقین و گروه های معاند را خشک کنید باید از کسانی استفاده کنید که با عقیده ی آنها آشنایی کامل داشته باشید (2) و از نظر ایشان نفاق شناس مؤثر در کشور لاجوردی بود . (3)
از این رو در اواخر سال 1359 حکم لاجوردی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی مرکز ، مستقر در اوین از طرف آیت الله قدوسی صادر شد و او را به عنوان دادستان انقلاب معرفی کردند . (4)
پیش از آن آقای غفارپور به عنوان معاون آقای قدوسی در دادستانی مستقر در اوین انجام وظیفه می کرد و لاجوردی مسئولیت حفاظت اطلاعات را داشت . لاجوردی در این مدت هر پانزده روز یک شب به خانه می رفت و باقی شب ها را در دادستانی می ماند تا هم در جلوگیری از اقدامات تروریست ها و توطئه هایشان مؤثر عمل کند و هم از گزند تروریست های منافق در امان بماند .
ایستادگی لاجوردی در برابر معاندین داخلی نظام به ویژه سازمان منافقین و گروه فرقان ، از بدو قبول مسئولیت دشوار دادستانی آغاز شد و تا پایان مسئولیت در این منصب ادامه داشت. قاطعیت او در مقابل گروهک ها ، موجب اعتراف دوستان انقلاب در تأثیر عملکرد وی در انقلاب و ثبات آن شده است .
برخی معتقدند : " اگر لاجوردی نبود ، منافقین پدر این مملکت را در آورده بودند " یا " این شدت عمل ها بجا بود ، چون آنها کسانی بودند که لیاقت ارفاق داشته باشند " (5) و یا " اگر لاجوردی در این انقلاب نبود ، منافقین همان قبل از انقلاب پدر بچه ها را در می آوردند . " (6)
این بحث پس از گذشت سال ها هنوز مورد اختلاف است . ما می دانیم که لاجوردی در دوران خدمتش در دادستانی ، تیشه به ریشه ی سازمان منافقین زد و گروهک تروریستی و معاندی همچون فرقان را به طور کامل از میان برد . این دستاورد بزرگ نتیجه ی زحمات پیگیر او بود که بی شک بدون شدت عمل به دست نمی آمد ، اما خشونت او سیلی ای نبود که دامنگیر خرد و کلان شود یا آتشی که خشک و تر را با هم بسوزاند .
لاجوردی خود درباره ی تفکیک گروهک های انحرافی و نحوه ی مقابله با هر یک از آنها می گوید :
" ما در اسلام کسانی را که علیه مردم حرکت می کنند به دو دسته تقسیم می کنیم ، یک دسته کسانی هستند که با سلاح به منافع مردم حمله می کنند ، یک دسته آنهایی هستند که مبارزه شان علیه منافع مردم همراه با اسلحه نیست . اینها احکام شان در اسلام فرق می کند . آن کس که اسلحه به دست می گیرد و علیه منافع مردم حرکت می کند ، صرفاً باید پاسخش را گفت تا زمانی که اسلحه اش را زمین بگذارد و دست از حرکت های آدمکشانه بردارد . وقتی چنین شد ، از نظر ما دیگر فرقی نمی کند که آن کس که اسلحه برداشته مسلمان است یا غیر مسلمان ." (7)
بنابراین لاجوردی در قبال کسانی که در مقابل نظام و مردم دست به مخالفت علنی و مسلحانه می زدند ، به هیچ وجه معتقد به مدارا نبود . او از آنجایی که شناخت کاملی از ماهیت منافقین داشت و بنابر اظهار نظر همگان ، پس از امام راحل نخستین کسی بود که به وجود نفاق در سازمان مجاهدین پی برد ، از بدو قرار گرفتن در مسند دادستانی ، کمر به دفع این فتنه بست .
با آغاز عملیات پاکسازی توسط دادستان انقلاب اسلامی، چنان عرصه بر جریانات مسلحانه ی ضد انقلابی تنگ شد که گروه فرقان به طور کامل از میان رفت و از سازمان منافقین جز شبحی در داخل کشور باقی نماند .
« فصل دوم »
موضع لاجوردی در مقابل گروهک ها
• مقابله با منافقین
دوران دادستانی لاجوردی یکی از نفس گیرترین دروه هیا حیات منافقین بود . آنان با کسی روبرو بودند که به همان اندازه که به امام قاطع و سازش ناپذیرش عشق می ورزید ، از سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب نفرت داشت . (8)
لاجوردی مصداق بارز " اشداء علی الکفار و رحماء بینهم " بود . درحالی که دوستان دیرینش او را از نظر اخلاقی ، مؤدب ، آرام و خوش خلق توصیف می کنند و به یاد ندارند که از او ترش رویی یا بدخلقی دیده باشند . (9)
اما در برخورد با منافقین هیچ ملایمت و سازشی در او وجود نداشت ، چنان که می گوید :
" ... صیانت جامعه یک اصل است ... ما وظیفه داریم جامعه را کنترل کنیم ، ما وظیفه داریم جلوی این اغتشاشات و این نابسامانی ها را بگیریم و قاطعانه خواهیم گرفت ... مگر ممکن است کسی به عنوان دادستان انقلاب مطرح باشد و در برابر این حرکت های ضد انقلابی بی تفاوت ؟! مگر ممکن است دادستانی انقلاب وجود داشته باشد و برخی عناصر ضد خدا و عناصر در دام و دشمن قرار گرفته ، هر نوع تحریکی را بکنند و ما ساکت بنشینیم ؟ " (10)
نقطه ی آغازین عملیات های منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی ، سی ام خرداد 1360 بود . در این روز آنها دست به حمله ی مسلحانه علیه نظام زدند . تا پیش از این تاریخ منافقین حرکات نظامی خود را از دید مردم دور می داشتند ، اما از این پس وارد جنگ رسمی و علنی شدند و ماهیت ضد مردمی خود را آشکار ساختند .
این امر باعث شد دادستانی اختیار کاملی پیدا کند تا با این جریان تروریستی و برانداز ، به مقابله بپردازد . به ویژه پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری و فرار او به همراه سرکرده ی منافقان به خارج از کشور ، سازمان دیگر از هیچ سمت و سویی حمایت نمی شد و به طور کامل به حیات مخفی روی آورده بود .
دادستان جمهوری اسلامی در این زمان اعلام کرد :
" هر کس پس از 30 خرداد دستگیر بشود و هنوز با سازمان همکاری کند ، معنایش این است که با یک سازمان تروریستی برانداز همکاری داشته است ... هر کس به این جریان کمک مالی بکند ، اعلامیه هایشان را پخش کند ، خانه ی تیمی برایشان تهیه بکند ، ماشین در اختیارشان بگذارد ، اسلحه تهیه کند ، به هر نحوی به این سازمان کمک کند ، از نظر ما و از نظر هر انسان عاقلی مجرم است و باید دستگیر بشود ." (11)
پس از آن که اتمام حجت بر منافقین به پایان رسید ، دادستانی یک سلسله عملیات بنیادین را در کشور برای ریشه کنی سازمان و جبران اهمال کاری های دولت موقت آغاز کرد . لاجوردی در نامه ای به امام ، دستوراتی مبنی بر برخورد جدی و قاطع مسئولان در مقابل زندانیان تشکیلاتی را خواستار شد .
او معتقد بود : " عضوهای پی در پی که به امید اصلاح و ارشاد منافقین و به بهانه التیام خانواده های آنان انجام می گیرد ، باعث پیوستن مجدد این نیروها به منافقین می شود و گسترش حملات منافقین را در جبهه های جنوب و غرب کشور در پی خواهد داشت."
لذا خواهان " برخورد ستاد کل فرماندهی به شکل ویژه ، متوقف نمودن آزادی گروهک ها ، بالاخص منافقین ، اجرای احکام اعدام معوق مانده و تجدید نظر در پرونده ی افراد تشکیلاتی بود که در زندان نیز دست از جو سازی و دشمنی بر نمی داشتند ." (12)
اقدام دیگر لاجوردی در مقابل منافقین ، توقیف و ممنوع الانتشار نمودن روزنامه ی مجاهد بود که به قول او " جز تحریک و فحش نامه " چیز دیگری محسوب نمی شد . این امر امکان جنگ سرد و تبلیغاتی را از دشمنان انقلاب که هر روز از طریق روزنامه هایشان در جامعه اغتشاش فکری ایجاد می کردند ، سلب کرد .
اما از آنجایی که فعالیت زیر زمینی منافقین همچنان ادامه داشت ، این بار دادستانی انقلاب برای شناسایی عناصر وابسته به سازمان دست یاری به سوی مردم دراز کرد . مردمی که اگر نمی بودند ، اصلاً انقلابی وجود نداشت و اگر حمایت آنها از انقلاب نبود ، انقلاب بارها با شکست مواجه شده بود . (13)
با بسیج سازمان اطلاعات 36 میلیونی ، هر ایرانی مسلمانی خود را موظف می دید متهمان را به مراجع قانونی معرفی کند و مسئولیت خود را در قبال حفظ دستاوردهای انقلاب به انجام رساند . به علاوه دادستانی انقلاب با ارائه ی طرحی موسوم به " مالک و مستأجر " از کلیه ی مالکین ، موجرین و مستأجرین خواست تا مشخصات خود را به مناطق چهارده گانه ی کمیته های انقلاب اسلامی تحویل دهند .
لاجوردی درباره ی لزوم اجرای این طرح گفت :
" در ابتدای امر از موجرین خواستیم که مستأجرین شان را که در طرف یک سال اخیر خانه ای را به اجاره کرده بودند معرفی کنند . در این طرح با این که یک مقداری وسعتش کم بود ... توفیقات بسیار زیادی نصیب مان شد ، این بود که به این فکر افتادیم ... طرح را وسیع ترش کنیم ... لذا در اطلاعیه ی دوم از مردم خواستیم که مالکین هم خودشان را معرفی کنند ... از زمان شروع این طرح اعمال تروریستی و تخریبی اینها (منافقین) به صفر رسیده و امکان فعالیت از آنها گرفته شد ." (14)
به این ترتیب شهید لاجوردی به یاری مردمی که خود را موظف به حراست از خون شهیدان خویش می دانستند ، بیش از پیش موفق به شناسایی و قطع ریشه های نفاق گردید . شمار بسیار زیاد دستگیر شدگان که با اجرای طرح مالک و مستأجر شناسایی شدند ، نشانه کارآمدی و توفیق این طرح است .
پی نوشت:
1. آرشیو مجمع فرهنگی شهید بهشتی ، مصاحبه با احمد قدیریان
2. همان
3. همان
4. آرشیو مجمع فرهنگی شهید بهشتی ، مصاحبه با اسدالله بادامچیان
5. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه با حسینعلی نیری ، جلسه ی ششم
6. همان ، مصاحبه با حسین شیخ عطار ، جلسه ی نهم
7. آرشیو مجتمع فرهنگی شهید بهشتی ، مصاحبه ی شهید لاجوردی با خبرنگار آلمانی ، 6/2/1361
8. وصیتنامه ی شهید اسدالله لاجوردی
9. آرشیو مجمع فرهنگی شهید بهشتی ، مصاحبه با ابوالفضل توکلی بینا
10. مصاحبه ی شهید لاجوردی ، 2/4/1360
11. مصاحبه ی شهید لاجوردی با گروه خانواده ی رادیو ، 11/9/1360
12. سند شماره ی 37 از مجموعه ی حاضر
13. مصاحبه ی شهید لاجوردی با روزنامه ی جمهوری اسلامی ، 13/11/1360
14. مصاحبه ی شهید لاجوردی با رادیو مالک و مستأجر ، 1361
اسدالله لاجوردی (12)
