اسدالله لاجوردی (12)

شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعال و مؤثری در برخورد با جریان های فکری و سیاسی ضد انقلاب بر عهده داشت . با توجه به این نقش ، نگاهی به کارنامه ی فعالیت های گروه های سیاسی و بررسی این که تا چه اندازه در براندازی رژیم پهلوی تأثیر داشتند ، ضروری به نظر می رسد

زندگی و مبارزات شهید اسدالله لاجوردی

Lajevardi03

« بخش دوم »

 

شهید لاجوردی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

 

فصل اول : لاجوردی در مسند دادستانی انقلاب اسلامی

• سقوط رژیم پهلوی و ارزیابی نقش گروه های برانداز

شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعال و مؤثری در برخورد با جریان های فکری و سیاسی ضد انقلاب بر عهده داشت . با توجه به این نقش ، نگاهی به کارنامه ی فعالیت های گروه های سیاسی و بررسی این که تا چه اندازه در براندازی رژیم پهلوی تأثیر داشتند ، ضروری به نظر می رسد .

در واقع نخست باید روشن کنیم گروه های سیاسی نظیر ملیون ، کمونیست ها و امثال سازمان مجاهدین تا چه اندازه در سقوط سلطنت نقش داشتند و آیا اصلاً میان اهداف آنها و نتیجه ی نهایی نهضت که همانا پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی بود ، سنخیتی وجود داشت و یا سنگینی بار نهضت را مذهبیون و مردم انقلابی به دوش کشیدند و گروه های ذکر شده تنها مدعیان گزافه گوی سهمی از پیروزی بودند ؟

بدیهی است چنانچه اثبات شود ملیون و کمونیست ها نقش مؤثری در به ثمر رسیدن انقلاب داشته اند ، برخورد شهید لاجوردی با آنها در مقام دادستان مورد شبهه قرار خواهد گرفت ، اما زمانی که عملکرد منفعل آنها را مورد بررسی قرار دهیم ، روشن می شود نقش آنها در سقوط سلطنت پهلوی هیچگاه به پای مذهبی ها نمی رسد و برپایی نظام جمهوری اسلامی نیز به هیچ روی در زمره ی اهداف آنان قرار نمی گرفت .

انقلاب ایران مانند هر انقلاب دیگری با دگرگونی گسترده ی قدرت ، کشمکش ، خشونت و تغییر در ساختارهای سیاسی _ اجتماعی همراه بود ، اما عاملی که باعث تمایز آن از سایر رویدادهای مشابه در سطح جهان می شود نقش فرهنگ و ایدئولوژی و تأکید روی ریشه های دینی انقلاب است .

ویژگی متمایز انقلاب اسلامی در نگرش ایدئولوژیکی آن است ، بر همین اساس نقش گروه های برانداز را در پیروزی انقلاب نمی توان همبستگی یکدیگر تصور کرد ، زیرا همان طور که از فرجام انقلاب بر می آید ، اقدامات گروه ها و جریان های مذهبی توان و کارآیی بیشتری داشته است ، پس باید میان تحرکات ملی گرایانه و گروه های چپ گرا با مذهبیون تفاوت جدی قائل شد .

با نگاهی به کارنامه ی سیاسی ملیون ، روشن می شود که آنها هیچگاه قصد براندازی رژیم پهلوی و نظام سلطنتی را نداشتند . نهضت آزادی و در رأس آن مهندس بازرگان ، مشکلات اجتماعی ایران را ناشی از عدم رعایت قانون اساسی می دانستند و چون معتقد بودند حکومت های دیکتاتوری از تبعیت قانون به دور هستند ، نوک پیکان انتقادات را به روی شخص شاه متمرکز کرده و خواهان آن بودند که شاه و همه ی مسئولان دولتی موظف به جوابگویی اعمال خویش باشند ، اما تعرض آنها به شاه تا آنجا پیش نرفت که خواهان تغییر یا سرنگونی نهاد سلطنت شوند .

 

Lajevardi05

درباره ی گروه های چریکی که مشی مسلحانه را برگزیده بودند ، می توان گفت که بزرگترین نیروی چریکی مارکسیستی یعنی مجاهدین خلق تنها توانستند چند ترور و بمب گذاری کنند و دیگر سازمان های مشابه نتوانستند کار قابل اعتنایی انجام دهند .

به علاوه چندین عملیات تروریستی و کشتن چند مهره ی نسبتاً عادی ، نه تنها نمی توانست ضربه ای به رژیم محسوب شود ، بلکه از آنجایی که با تلفات مردمی همراه بود ، تنفر عمومی را نیز بر می انگیخت .

از جمله عملکرد سازمان مجاهدین که از همان آغاز حکایت از بی تجربگی و ناپختگی آنها داشت ، ربودن شهرام شفیق ، پسر اشرف پهلوی و یکی از سفرای خارجی مقم تهران بود که ناکام ماند و در عملیات انفجار دکل های برق تهران ، تعدادی از افراد خود را نیز از دست دادند . (1)

 

پس از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین از اسلام به مارکسیسم سازمان به شدت به ضعف گرایید . فرار سه تن از پنج عضو شورای مرکزی نیز آن را از لحاظ روحی و مادی دچار لطمات زیادی کرد ، به گونه ای که در دو سال پایانی حکومت پهلوی ، با تز رکود و طرح انحلال موقت در موقعیت تعطیلی قرار گرفت . (2)

 

بنابراین در یک جمع بندی کلی ، در اقدامات جریان های لائیک ملی گرا ، وضعیت انقلابی حادی به چشم نمی خورد و در براندازی رژیم پهلوی فاقد نقش محوری بوده اند . اما زمانی که نیروهای مذهبی با بسیج توده ها و سازماندهی حرکت های مردمی ، رهبری جنبش را در اختیار گرفتند ، وضعیت انقلابی با سرعتی کم نظیر پیش رفت و به براندازی کامل حکومت سلطنتی و جایگزینی نظام جدید انجامید .

پس از آن که انقلاب اسلامی و مردمی ایران به ثمر نشست و در روزهایی که کشور دورانی از نابسامانی سیاسی و اجتماعی را پشت سر می گذاشت، از هر طرف گروهک یا دسته ای برای ماهی گرفتن از این آب گل آلود سر بر می آورد و ادعای حق و حقوق می کرد .

گروهک ها و تشکل هایی که بیش از حدشان خواهان حق و حقوق از جریان انقلاب بودند ، با مشاهده ی این واقعیت که صاحبان اصلی انقلاب یعنی مردم ، با ندایی واحد پیاده شدن اهداف جمهوری اسلامی را خواستارند ، سازشان را روی نوای مخالف کوک کردند و کارشان به جایی رسید که در مقابل خواست مردم ایستادند .

بسیاری از گروه های سیاسی نیز که در حاشیه ی فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم شاه قرار داشتند ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، چون توان مقابله با مردم و تعالیم اسلام را در خود نمی دیدند ، برای کسب قدرت راه نفاق را در پیش گرفتند تا بدین طریق بتوانند در بدنه ی نظام نفوذ و در شرایط مناسب ، ضربه ی کاری را بر پیکره ی نظام جمهوری اسلامی وارد کنند .

 

Lajevardi07

• معاندین نظام جمهوری اسلامی

مخالفت علیه نظام جمهوری اسلامی ، به صحنه گردانی آمریکا انجام می گرفت و مهره های آن اغلب افراد خودباخته ، منافقین و سلطنت طلب ها بودند . نهضت آزادی هم که در نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب سکان دار جامعه ی انقلابی ایران شد ، به جای آن که کشور را به ساحل آرامش هدایت کند ، آن را در دام طوفان های سهمگین انداخت .

دولت موقت با گرایش های غرب گرایانه ، تمایل به ارتباط با آمریکا و عدم رعایت معیارهای اسلامی در گزینش افراد نزدیک بود انقلاب را به دست نابودی بسپارد ، اما استقامت و بینش امام مانع از اوج گیری این جریان شد و پس از نه ماه مهندس بازرگان و وزرای نهضت آزادی از سمت خویش استعفا دادند .

پس از آن امام طی بیانیه ای به همه هشدار داد که جریانی سعی دارد روحانیت را از انقلاب اسلامی جدا کند و از تمام گروه های موافق خواستند تا به مسائل درونی انقلاب آگاه و هوشیار باشند . (3)

 

جریانی که امام از آن یاد می کند ائتلافی از نهضت آزادی و همفکرانش بود که بر ضد اسلام و روحانیت متحد شده بودند و قصد براندازی نظام مبتنی بر ولایت فقیه را داشتند . مهمترین مدافع نهضت آزادی در این موضع گیری ، سازمان مجاهدین و از میان چهره ها شخص بنی صدر بود .

سازمان مجاهدین که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل عملکرد و رویه ی دوگانه ی خود از جانب مردم با عنوان " منافقین " خوانده می شد ، به رهبری سرکرده ی خائن خود مسعود رجوی ، پس از انقلاب به یکی از معاندین آشکار جمهوری اسلامی مبدل شد .

منافقین از همان ابتدا درصدد کسب قدرت سیاسی بودند ، به همین دلیل وقتی روحانیت را به عنوان پشتوانه ی انقلاب مشاهده کردند ، راهی نیافتند جز آن که با ظاهر اسلامی به جمع آوری عضو و جذب هوادار بپردازند . عده ای از جوانان نیز فریب ظاهر مذهبی و سابقه ی انقلابی آنان را خوردند و با منافقین هم سو شدند .

دوران ریاست جمهوری بنی صدر و رخنه ی نهضت آزادی در جریان قدرت نیز فرصت خوبی برای آنان پدید آورد ، اما به مرور زمان ، چهره ی منافقانه ی آنان هر چه بیشتر برای مردم روشن شد . آنان در سال های حساس پس از انقلاب با ایجاد آشوب و ناامنی به وضعیت بحرانی کشور دامن زدند .

از جمله اقدامات مسلحانه ی آنان که از عناد ورزی علنی علیه نظام جمهوری اسلامی حکایت داشت ، حمله به مراکز مهم کشور مانند بنیاد مستضعفین ، بانک ها ، مراکز نظامی _ دانشگاهی ، ترور شخصیت هایی چون شهید آیت الله قدوسی ، شهدای محراب آیت الله صدوقی ، اشرفی اصفهانی ، مدنی و دستغیب ، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت آیت الله دکتر سید محمد بهشتی و 72 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس شد و بمب گذاری در دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر را یاد کرد .

مخالفت سایر گروهک های وابسته و انحرافی با نظام جمهوری اسلامی در بیشتر موارد به مباحث تئوریک و ایدئولوژیک ختم می شد ، اما برخی مانند منافقین پا را فراتر نهادند و با حملات مسلحانه و ترور شخصیت های طراز اول ، دست به مخالفت علنی زدند .

گروهک ضد انقلابی فرقان یا گروه کهفی ها ، یکی از این دست بود . این گروه فعالیت های خود را از سال 1355 با برگزاری جلسات تفسیر قرآن شروع کرد و جزوه هایی نیز منتشر نمود. موضع گیری این گروه در برابر رژیم شاه از همان ابتدا سؤال برانگیز بود . تنها ادعای ثبت شده آنها در مورد اذیت و آزار ساواک ، تعقیب شبانه اکبر گودرزی ، رهبر فرقان از سوی مأموران ساواک بود که البته این هم ادعایی بیش نبود .

سرکرده ی گروه فرقان اکبر گودرزی نام داشت که پس از انقلاب با اسامی مستعاری از قبیل محمدی و حسینی به فعالیت پرداخت . گروه فرقان در نشریات خود ، انقلاب اسلامی را توطئه بیگانگان قلمداد می کرد و نخستین گروهک معاندی بود که علیه نظام جمهوری اسلامی دست به ترور زد . (4)

 

از جمله شخصیت های دینی و انقلابی که توسط این گروه به شهادت رسیدند ، می توان به سرلشکر قرنی ، حجت الاسلام دکتر محمد مفتح ، استاد مرتضی مطهری ، آیت الله قاضی و شهید مهدی عراقی به همراه پسرش حسام اشاره کرد . این گروه معاند در مجموع دست به پانزده ترور زد که نه فقره از آنها منجر به شهادت یا قتل شد ، یکی از مشهورترین مجروحان حادثه ترور فرقانی ها ، آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.

اعضای گروه فرقان را جوانان پانزده تا نوزده ساله ای تشکیل می دادند که هیچ تجربه ای نداشتند و تنها آلت دست مشتی اندیشه های منحرف قرار گرفته بودند . پس از تسخیر سفارت آمریکا هم مشخص شد که آمریکا و اسرائیل از طریق منافقین در تشکیلات گروه فرقان نفوذ و منابع مالی و اسلحه ی آنها را تأمین می کرد . (5)

 

 

پی نوشت:

 

1. محمد صادق علوی ، پیشین ، ص 102

2. واقعیت پنهان ، براندازی نظام جمهوری اسلامی ، تهران ، مجمع فرهنگی شهید بهشتی ، 1383 ، ص 290

3. صحیفه ی نور ، ج 14 ، ص 121

4. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید مهدی عراقی ، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1378 ، ص 272

5. آرشیو مجتمع فرهنگی شهید بهشتی ، مصاحبه با احمد قدیریان

 

 

 

اسدالله لاجوردی (11)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31