«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان ازجمله افرادیست که به واسطه مسئولیتی که از سالها قبل تاکنون داشته، در مقاطعی از نزدیک با سردار شهید قاسم سلیمانی کار کرده و با او آشنایی دارد.
ناظم دباغ نزدیک به دو دهه نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در ایران را برعهده دارد و از دوستان نزدیک جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان عراق است که او نیز ارتباط دوستانه زیادی با سردار سلیمانی داشت.
آقای دباغ در گفتگو با تسنیم به بیان برخی خاطرات خود از سردار قاسم سلیمانی پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید.
سپاسگزاریم بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. لطفا بفرمایید آشنایی شما با سردار سلیمانی از کجا و چطور آغاز شد؟
آشنایی ما به سال 1991 برمیگردد که به عنوان نماینده مرحوم آقای جلال طالبانی دبیر کل حزب اتحادیه میهنی و بعدا رئیس جمهور عراق این دیدارها انجام میشد.
عمدتا ارتباط کُردها از طریق قرارگاه رمضان بود که یکی از زیرمجموعههای نیروی قدس محسوب میشد. من خودم اولین بار بعد از قیام اقلیم کردستان و تاسیس اولین کابینه حکومت اقلیم به همراه هیاتی به ریاست شهید سامی عبدالرحمان به ایران آمدم و با آقای مرحوم حبیبی که آن موقع معاون اول رئیس جمهور بودند و سپس با فرمانده نیروی قدس دیدار کردیم. البته در آن مقطع ما شناخت چندانی از ایشان نداشتیم ولی بعدها این آشنایی و دیدارها بیشتر شد و هر زمان که نیاز بود، به عنوان نماینده آقای طالبانی درخواست ملاقات میدادم و این دیدار انجام میشد.
به لحاظ شخصیتی سردار سلیمانی را چگونه میدیدید؟ کدام ویژگی ایشان در نظر شما از بقیه برجستهتر بود؟
ایشان یک فرمانده شجاع، صادق، باوفا، سیاستمدار، با درک و فهم و مخلص بود. در تمام جلساتی که با ایشان داشتم میدیدم که با کمال دقت و آرامش به حرفهای طرف مقابل گوش میداد و پس از آن نظرش را بیان میکرد و اگر موضوع با اهمیتی مطرح میشد، سعی میکرد خیلی سریع آن را به نتیجه برساند. تسلط کاملی بر روی موضوعات داشت و کارهایش را با گفتگو پیش میبرد و در این مسیر سعه صدر بالایی هم داشت.
در مورد اقلیم کردستان در دیدار با سردار سلیمانی بیشتر روی چه موضوعاتی بحث میشد؟
سردار سلیمانی ارتباط و نقش زیادی در موضوعات مرتبط با عراق داشت. خب طبیعتا این جلسات چندان رسانهای و حتی ضبط هم نمیشد ولی این حضور یک حضور پررنگ و تاثیرگذار بود.
یادم هست مدت کوتاهی پس از قیام اقلیم کردستان، به دنبال این بودیم که امکانات و خدمات بیشتری به مردم خودمان ارائه دهیم. یک شرکت ایرانی قبول کرد که برای ما چاه بزند اما چون میترسید آمریکاییها دستگاههایش را بزنند، برای همین از ما ضمانت خواست و تاکید هم کرد که این ضمانت باید از ایران تامین شود. این برای ما کار سختی بود. موضوع را به گوش سردار سلیمانی رساندیم و ماجرا را برای او توضیح دادیم. به ایشان گفتم این شرکت از ما ضمانت یک میلیون دلاری میخواهد. بلافاصله ایشان یک چک یک میلیون دلاری نوشتند و به آن شرکت دادند و گفتند اگر دستگاههایتان به ایران برنگشت این چک را بردارید. برای تامین برق هم باز ایشان نقش زیادی داشت که وزارت نیروی ایران قبول کرد هزار مگاوات برق عراق را تامین کند که از این میزان، 300 مگاواتش برای اقلیم کردستان بود.
ما در زمینه سوخت (نفت و گاز) هم با مشکل روبرو بودیم و انتقال اینها از مرزها برایمان کار مشکلی بود. مرزبانی در ایران برعهده نهاد دیگری است ولی سردار سلیمانی با مراکز مختلف مثل قرارگاه حمزه و دولت هماهنگ کرد تا مرز پرویزخان موقتا به مدت 6 ماه برای انتقال سوخت به مناطق گرمیان، کلار و سلیمانیه باز شود و بعد از 6 ماه نیز مجددا این زمان را تمدید کردند.
ایشان بعد از پایان مدت تمدید دوم گفتند وقتی هم مردم ایران و هم کردستان از این موضوع نفع میبرند، چرا باز بودن مرز را دائمی نکنیم؟ این اقدامات در زمانی انجام شد که مردم ما نیاز مبرمی به آب، برق، نفت و گاز داشتند و همین تاثیر سردار سلیمانی بود که باعث شد مرزها فعال شوند.
حتی چند روز قبل از حمله داعش، خود شهید سلیمانی در منطقه مخمور و اربیل حضور داشت و از مناطق مختلف دیدن کرد. نظرشان این بود که نیروهای پیشمرگه در جبههها به همکاری و تجهیز بیشتر نیاز دارند، به همین دلیل وقتی شب تماس گرفتند و گفتند داعش حمله کرده و در خواست کمک شد، چون ایشان اطلاعات قبلی داشت برای فرستادن کمک و حضور مشاورین ارتشی و سپاهی ایرانی به سرعت اقدام کرد.
کمکهایی که در جنگ داعش به اقلیم کردستان میشد به چه شکلی بود و سردار سلیمانی چگونه به آنجا آمدند و چکار کردند؟
شبی که داعش به اربیل حمله کرد، مسئولین اقلیم با مقامات جمهوری اسلامی ایران و آقای سلیمانی تماس گرفتند.
چندی پیش هم یکی از فرماندهان ارتش ایران در این باره صحبت کرد که قرارگاه جنگ با داعش را در اقلیم کردستان عراق داشتیم.
از زاخو تا جبل حمری در منطقه خانقین و کلار این قرارگاه برای مشورت و راهنمایی و فرستادن کمک نظامی به نیروهای پیشمرگه و جنگیدن با داعش وجود داشت.
برخی تصاویر هم از حضور سردار سلیمانی در کنار نیروهای پیشمرگه و دیگر نیروها هم در کردستان منتشر شد که در حین مقابله با داعش بود و البته همانطور که گفتم، ایشان قبل از شروع درگیریها هم در آنجا حاضر بودند.
زمانی که داعش حمله کرد و عراق از ایران درخواست کمک کرد، اگر ایران همکاری صورت نمیگرفت، چه اتفاقی میافتاد؟
من قبلا هم گفتهام که اگر ایران و کمکهای ایران نبود در همان ابتدا بغداد به دست داعش میافتاد. ایران کمکهای زیادی کرد و اگرچه کمکهای هوایی دیگران هم تاثیر داشت ولی سرنوشت جنگ بر روی زمین مشخص میشود و ایرانیها در این زمینه کمکهای بسیاری کردند.
اگر این کمکها نبود مصیبت بزرگی برای مناطقی که داعش به آنها حمله کرد به وجود میآمد و به آسانی نمیشد این مصیبت را جبران کرد ولی خوشبختانه با همکاری ایران جلوی این مسأله گرفته شد.
بعدا هم آقای مسعود بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان، پیام تشکری برای رئیسجمهور ایران فرستاد و از اقدامات جمهوری اسلامی به عنوان کشوری که در همان ساعات اول کمکهایش را برای مقابله با داعش فرستاد، تشکر کرد.
آقای بارزانی در آن نامه نوشته بود که ما همین انتظار را هم از جمهوری اسلامی داشتیم و خوشبختانه این اقدام انجام شد که در موقع نیاز و لحظه اول این کمکها رسید.
ارتباطات سردار سلیمانی و آقای طالبانی چگونه بود و این ارتباط در پیشبرد اهداف دو طرف چه تاثیری داشت؟ اگر درباره ارتباط این دو نفر خاطرهای دارید بفرمایید.
بنده عموما در جلسات آنها حضور داشتم و گاهی هم بیرون میآمدم تا آنها راحتتر باهم صحبت کنند. آنچه من از روابط سردار سلیمانی و مام جلال برداشت کردم، یک رابطه برادرانه، صادقانه و وفادارانه بر مبنای گذشته و رابطه خوبی بود که از لحاظ سیاسی، ایدئولوژی فکری و ملیگرایی باهم داشتند.
چند بار سردار سلیمانی به خود بنده گفت که من خیلی این برادر بزرگوارم (جلال طالبانی) را دوست دارم چون فرد صادقی است؛ مثل برخی دیگر نیست که جلوی آمریکاییها علیه ما باشد و جلوی ما علیه آنها.
آقای طالبانی هم برای سردار سلیمانی احترام زیادی قائل بود و میگفت او کسی است که به خوبی من را درک میکند و در موقع نیاز به کمکمان میآید و تاکید داشت که این روابط باید حفظ شود.
سردار سلیمانی یک انسان صادق، خاکی و دوست داشتنی بود، هیچگاه به یاد ندارم که چیزی را برای خودش یا خانوادهاش خواسته باشد مثلا در اقلیم کردستان برای فرزندانش یک فعالیت اقتصادی راه بیندازد.
مردم اقلیم چه نظری راجع به سردار سلیمانی داشتند و چقدر او را میشناسند؟
سردار سلیمانی در هر جنگی که نیروهای پیشمرگه با داعش داشتند، حضور پیدا میکرد و اگر هم خودش نبود، همکارنش را میفرستاد. طبیعتا نیروهای پیشمرگه وقتی به خانههایشان برمیگشتند این موضوعات را تعریف میکردند و دیگران هم با او آشنا میشدند. برای همین مردم ما شناخت خوبی از ایشان و کمکهایش به اقلیم کردستان دارند.
ایشان تاکید زیادی روی وحدت و همکاری گروههای کُرد و شیعه و اهل سنت با هم داشت و این را در جلسات مختلف با حضور همه افراد بارها مورد تاکید قرار داد.
چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید؟
صبح اول وقت یکی از همکارانم پیامی داد و گفت که متاسفانه این اتفاق افتاده است. خبر ناگواری بود و اگر اثر آن برای من بیشتر از شنیدن خبر فوت آقای طالبانی نبود، کمتر هم نبود. مرگ ایشان خسارتی جبرانناپذیر است و با توجه به شناخت و روابط شخصی که با ایشان داشتم، معتقدم به آسانی کسی مثل ایشان پیدا نخواهد شد.
بسیاری معتقدند بعد از شهادت ایشان، تشییع جنازهای که مردم عراق کردند به لحاظ سیاسی و بینالمللی یک پیام بزرگ داشت و این حادثه وحدت بین مردم ایران و عراق را بیشتر کرد. تحلیل شما در اینباره چیست؟
این حضور پر شور یک اتفاق نادر بود و همه شیعیان نه فقط ایرانیها را تحت تاثیر قرار داد. شما به تصاویر و فیلمهای منتشر شده در ایران و عراق نگاه کنید، مردم عراق هم وظیفه خود را در تکریم و پاسداشت سردار سلیمانی ادا کردند.
به نظر شما چرا آمریکایی ها دست به ترور سردار سلیمانی زدند؟
اولا ترور حاج قاسم از طرف رئیسجمهور عراق محکوم شد که این محکومیت معنی و دلیل دارد. آمریکا با این کار حاکمیت عراق را نقض کرد که کاری قبیح و غیرقابل قبول است.
عملکرد سردار سلیمانی در عراق و سوریه و لبنان؛ اقدام علیه تروریسم بود ولی من فکر میکنم در لابی صهیونیسم و ترامپ کسانی بودند که این کار را به منفعت خودشان میدانستند تا از این طریق روابط ایران و عراق را خراب کرده و همچنین عامل اصلی مقابله با تروریسم در منطقه را از میان بردارند چرا که آشوب در منطقه به نفع آنهاست اما من معتقدم ضرر این اقدام برای آمریکاییها از نفع آن بیشتر است.
این یک حقیقت است که قربانی شدن افراد بزرگ، آثار با برکتی برای مردم آن کشور دارد و این افراد ماندگار هستند.
من فکر میکنم تلافی خون ایشان برای مردم دستاوردهای خوبی خواهد داشت و امیدوارم همه رهبران مثل ایشان باشند و ایشان را الگو قرار دهند.
اگر بخواهید چند کلمه با سردار سلیمانی صحبت کنید، به عنوان یک دوست به او چه خواهید گفت؟
به ایشان میگویم تو زنده هستی و جایت خالی نیست. تو در قلب مردم ملتت جا داری. امیدوارم با آرامش بخوابی. آنچه کردی در یاد و قلب مردم خواهد ماند و مرگت با افتخار و با عزت بود. مردم اخلاص خود را در مراسم عزایت به تو نشان دادند و ان شاءالله جایت در بهشت باشد.