شهید محراب آیت الله اشرفی اصفهانی

Doktor Rahmani


گفت و گو با استاندار وقت کرمانشاه
دکتر علی اکبر رحمانی پر خاطره ترین روزهای خدمتش به نظام جمهوری اسلامی را همان دو سال و نیمی می داند که سمت استاندار باختران(کرمانشاه امروز)را بر عهده داشته است. او تقریبا چهارده ماه آخر حیات دنیوی چهارمین شهید محراب را از نزدیک درک کرده و خاطرات زیادی از آن مرد بزرگ به یاد دارد. در این گفتگو ایشان ماجرای ترور شهید بزرگوار آیت الله اشرفی اصفهانی توسط منافقین کوردل را توضیح می دهد.



Ashrafi Esfahani01


*شما کلا چند سال در کرمانشاه تشریف داشته اید؟
**من از مرداد 1360 در استان کرمانشاه به عنوان استاندار تا اواخر سال 1362 به مدت دو سال و نیم – در آن مقطع حساس – بوده ام. ضمنا در سال های 1358 و 1367 و1368 مسئولیت هایی در زمینه عمرانی و مهاجرین و پناهندگاه عراقی داشته ام.
درمبحث مربوط به شهید اشرفی اصفهانی چند نکته به ذهنم می رسد: اولین مطلبی که کاملا مشهود بود، ساده زیستی شهید اشرفی اصفهانی بود. یادم هست که شهید در یک منزل خیلی محقر و کوچکی زندگی می کردند که به رغم اینکه مشکلات امنیتی زیادی هم داشت حتی یک بار هم تا آستانه شهادت به دست منافقین پیش رفتند و استانداری هم مکانی به سبب حفاظتی برای ایشان پیش بینی کرده بود، ولی حاج آقا حاضر نشدند آن منزل را ترک کنند و اعتقاد داشتند که مردم، این طوری، گرایش شان به دین بیشتر خواهد شد. حتی زمانی بود که در فصل زمستان به ایشان عرض کردیم که وضعیت سقف منزلتان مناسب نیست و ایشان مطرح کردند الآن زرمندگان در هوای سرد و در دمای زیر صفر درجه، دارند مقاومت می کنند، حالا چه ضرورتی دارد که ما سقف آشپزخانه منزل را مرتب کنیم، ما نمی توانیم در پیشگاه خداوند پاسخ گو باشیم . نکته مهم دیگر اینکه ایشان و دو نفر از علما – بیست و شش سال قبل از شهادت شهید محراب – توسط آیت الله العظمی بروجردی به منطقه کرمانشاه تشریف آوردند و ترویج اسلام می کردند. در تلاش برای ایجاد حوزه علمیه و به خصوص قبل وبعد از سال 1342، ایشان محور مراجعه و ارجاع عموم به حضرت امام (ره) بودند و دو نفراز علمایی که سال ها دردرس خارج امام (ره) حضور داشتند، در کنار شهید و به صورت یاران نزدیک ایشان عمل می کردند که یکی حضرت آیت الله زرندی بود که تا همین اواخر نماینده امام (ره) و نماینده ولی فقیه در کرمانشاه و امام جمعه این شهر بودند و دیگری هم یکی از چهره های شاخص منطقه، آیت الله حاج آقا مجتبی حاج آخوند بودند که به رحمت خدا رفتند. این دو نفر، کسانی بودند که این شهید محراب را همراهی می کردند و انقلابیون و علاقه مندان به امام (ره) در واقع مرتبط با این سه شخصیت بودند.
مورد دیگری که به ذهنم می رسد و اهمیت دارد این است که اهتمام و توجه شهید محراب به رزمندگان معطوف بود و حضور در جمع آن ها و بویژه حضور درجبهه ها، و نکته دیگر نیز علاقمندی آن شهید به دیدار با حضرت امام خمینی بود. آن موقع من دو بار شخصاً و چهار نوبت هم به اتفاق شهد اشرفی اصفهانی به خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم . یک بار بنده به اتفاق ایشان و به اتفاق فرزندشان حجت الاسلام حاج آقا محمد، و سه بار هم علمای منطقه به همراه ایشان درمحضر امام بودند. درتمامی این موارد، تاکید آیت الله اشرفی اصفهانی و بنده براین بود که اگر همه نیروهای ما در جنوب، درمقابل صدام قرار بگیرند، چون دشمن حمایت استکبار جهانی و کشورهای منطقه را دارد، ما آسیب می بینیم. بنابراین ایشان، خدمت حضرت امام (ره) پیشنهاد دادیم که جبهه ها متنوع باشد و عملیات به غرب هم کشیده شود که بعد از آن ما شاهد عملیات هایی مثل مسجد مسلم ابن عقیل، محرم و عملیاتی از این دست در منطقه ایلام و کرمانشاه بودیم. یادم هست درتمامی عملیات مهمی که به خصوص از کربلای یک شروع شد، شهید اشرفی اصفهانی تعمد داشت که در قرارگاه حضور پیدا کند. صدا و سیما هم این فیلم ها را در اختیار دارد. گاهی اوقات فرماندهان عزیز که در جبهه ها حضور داشتند همانند شهید صیاد شیرازی یا سردار سرلشکر محسن رضایی، چون ممکن بود قرارگاه شناسایی شده باشد، از ما می خواستند تا به هر طریق ممکن شهید اشرفی اصفهانی را به کرمانشاه برگردانیم که ایشان نمی آمدند یا به سختی می توانستیم متقاعد کنیم که برگردانیم شان.
* درمورد ترور نافرجام شهید محراب توضیح دهید.
**درمقطعی، منافقین برای ایشان و یکی از شخصیت های استان به نام حاج آقا بهاءالدین محمدی عراقی، پدرهمین آقای محمدی عراقی که درسازمان ارتباطات بودند، دو طرح ترور داشتند که درمورد شهید اشرفی اصفهانی نافرجام ماند.
*درواقع، پدرآقای محمدی عراقی سازمان تبلیغات امام جمعه کنگاور بودند؟
**خیر، پدربزرگ ایشان امام جمعه کنگاوربودند و پدرشان داوطلب نمایندگی مجلس دوم از کرمانشاه و به مرحله دوم نیز راه یافتند. شیخ بهاءالدین عراقی و پدرشان که امام جمعه کنگاور بود، هردو از شاگردان حضرت امام بودند.
*ماجرای ترور شهید اشرفی چه بود؟
**ترور، خیابانی بود. تشکیلات رجوی، این طور طراحی کرده بودند که در حد فاصل منزل تا حوزه علمیه درمسیر حرکت که آقای اشرفی ناچار بودند از یک کوچه عبور کنند و به گونه ای نبود که ماشین به راحتی بتواند حرکت کند و اکثر اوقات هم شهید از آن جا پیاده می آمدند، ترور را اجرا کنند، ولی موفق نشدند. در مورد ترور بعدی، این که آقای اشرفی، روز پنج شنبه با حضرت امام ملاقات داشتند که درآن ملاقات، ائمه جمعه مراکز استان ها نیز حضور داشتند، ایشان چون باید آهسته قدم بر می داشتند کمی دیرتر آمدند و حضرت امام در عین حال که ائمه جمعه را احترام کردند، برای ایشان تمام قامت ایستادند و شهید اشرفی اصفهانی بعد از ملاقات با امام، به سمت کرمانشاه، حرکت کردند، شب هنگام رسیدند و ما همان شب جمعه با ایشان ملاقات داشتیم. دو نکته عجیب بود؛ یکی این که من گفتم شما خسته هستید و این جا امام جمعه های موقت خوبی هم داریم . آقای زرندی با آقای عبدالخالق عبداللهی، که ایشان هم امام جمعه موقت بودند، یکی از این دو نفر نماز بخوانند که ایشان مطرح کردند من چون با امام دیدار داشته ام، لازم می دانم مطالبی را که خدمت امام مطرح شده است، به مردم منتقل کنم. این نکته عجیبی بود که آن شب مطرح شد.
نکته دیگری که در یادداشت های من هست و آن شب مطرح کردند، این بود که به من گفتند: " فلانی ، عمرم به آخر رسیده است" ، یعنی درست یک شب قبل از شهادت این حرف را زدند. پرسیدم : " چطور ؟" گفتند: " من شصت سال است که با امام ملاقات دارم، همیشه با من مصافحه می کرد، این بار امام با من معانقه ای داشت، فکر می کنم آخرین روز ملاقات من و امام بوده است." ما به دلیل این که خبری را از دفتر آقای هاشمی رفسنجانی – رییس وقت مجلس – دریافت کرده بودیم، این خبر را با فرزند شهید محراب در میان گذاشتیم و هم چنین به سپاه و شهربانی و کمیته و اعضای تامین استان منتقل کرده بودیم، سعی داشتیم مانع از حضور ایشان در نماز جمعه شویم .
*آن خبر چه بود؟
**خبر این بود که شخصیت های بسیج کننده مردم برای جنگ، درلیست برنامه ریزی برای ترور توسط منافقین هستند، و در استان کرمانشاه هم اولویت مورد هدف در طرح، ایشان بود. این خبر از دفتر آقای هاشمی که در آن زمان جانشین فرمانده کل قوا بودند منتقل شده بود و بعد هم ما آن را به اعضای شورای تامین منتقل کردیم. مراقبت ها بيشتر شده بود، ولی ما نتوانستیم مانع نماز جمعه رفتن ایشان شویم. در هر صورت در آن جمعه خونین آن اتفاق، به این شکل که من کنار ایشان در سمت راست نشسته بودم ، آقای رستگاری از روی منبر پایین آمدند که سمت چپ بودند، حاج آقای اشرفی اصفهانی، من و حاج آقا محمد، فرزند ایشان به احترام آقای رستگاری که از منبر پایین آمده بودند، بلند شدیم و من یک دفعه دیدم که جوانی به سمت آقای اشرفی اصفهانی آمد. من چون پشتم بلندگو قرار داشت، به اندازه 30 سانتی متر از ایشان جلوتر بودم ، بلند شدم و این جوان منافق را از آقای اشرفی اصفهانی جدا کردم. این بمب روی من عمل کرد اما آنها روی آن نارنجک شیاری قرار داده بودند که نارنجک رو به جلو عمل کرد. من و آن شیطان پرت شدیم به عقب . شهید اشرفی اصفهانی هم بین آن فرد و دیوار قرار داشتند که پشتشان به دیوار برخورد کرد و به حالت سجده روی زمین آمدند. من احساس کردم ممکن است آنی منافق بمب دیگری هم به همراه داشته باشد و بخواهد از جمعیت نمازگزار انتقام بگیرد، پس او را کشیدم به سمت محراب و شهید اشرفی را هم کشیدم به سمت خروجی. آستانه ماه محرم بود و من با گوش های خودم سه بار ذکر یا حسین را از شهید اشرفی شنیدم. شهید اشرفی شب قبل از شهادت گفتند: " یکی می خواهم مطالب مربوط به دیدار امام را بیان کنم و دیگر هم تشویق و ترغیب مردم برای حضور در مراسم دهه اول محرم را داشته باشم، لذا سه بار یا حسین گفتند و همانجا شهید شدند. همگی به کمک هم ایشان را به بیمارستان منتقل کردیم، اما فکر می کنم همان جا به شهادت رسیدند.
عجیب است که منافقین بلافاصله در اطلاعیه ای که صادر کردند اعلام کردند " امام جمعه و استانداری که مستقیما در شکنجه ها دخالت داشتند مورد انتقام مردم قرار گرفتند." با همین آیه " من المومنین رجال صدقوا ما عاهدالله علیه" پیام خودشان را شروع کرده بودند. امام جمله ای دارند با این مضمون که منافقین پیرمردی را که در طول عمر آزارش به مورچه ای هم نرسیده بود به عنوان شکنجه گر شهید کردند. بعد از سه روز من در مصاحبه ای بیان کردم که شما بنا داشتید که ما را از بین ببرید اما ما الان زنده ایم و راهمان راه امام است، راه اشرفی اصفهانی است، اما برای شنوندگانی که در عراق هم از رادیو صدای ما را می شنوند عرض می کنم که شهید اشرفی اصفهانی و بنده هیچ مسئولیت قضایی یا نظامی و انتظامی و اطلاعاتی ای نداشته ایم. هر موقع هم که به اتفاق به زندان می رفتیم حتی به محافظ ها هم می گفتیم که در جمع ما نباشند و در آن دو سه نوبتی که توفیق بود به نماز خانه زندان رفتیم، بین همین زندانیان سیاسی رفتیم ، با آنها صحبت کردیم و به سوالاتشان پاسخ گفتیم. وقتی- همراه شهید اشرفی اصفهانی – به بند عمومی زندان رفتیم، ایشان با زندانی های بند عمومی آقایان و خانم ها و نیز زندانی های سیاسی ملاقات کردند . محافظان ، اعتراض می کردند که حضور در جمع سیاسیون خطرناک است، ولی شهید اشرفی اصفهانی می گفتند اینها همان بچه های خودمان هستند که ناخلف شده اند. می خواهم بگویم وقتی آقای اشرفی صحبت می کرد، آن ها مجذوب حاج آقا می شدند و بعضی ها گریه می کردند. حالا مثلا تشکیلات رجوی به نوجوانی گفته بود ده تا روزنامه پخش کن و همین طوری او را مسئول گروهان همایون خوانده بودند، این جوان هم فکر کرده بود مسئول گروهان همایون خیلی مهم است. یا مثلا بالای سر پنج تا از این جوان ها یک نفر را می گذاشتند و به او می گفتند تو فرمانده این گردانی!
ویژگی های آقای اشرفی اصفهانی را – در اطلاعیه ای جامع – حضرت امام (ره) آوردند. فکر می کنم ایشان هم بعد از دیدار با حضرت امام در مصاحبه ای با صراحت در یک جا مطرح می کنند که من امیدوارم چهارمین شهید محراب باشم و جای دیگری هم می گویند من چهارمین شهید محراب هستم حاج آقا هم مانند شهدای دیگری مثل صدوقی، دستغیب، قاضی طباطبایی و مدنی به شهادت رسیدند.
بعضی از امضاهای ایشان تاریخی است. مثلا مواردی مثل خلع شاه از سلطنت را آقای شیرازی از مشهد و آقای صدوقی از یزد امضا کرده بودند که اسناد آن موجود است. ان شا الله ایشان با شهدای محراب و با اولین شهید محراب مولای متقیان که ما مفتخریم به پیروی از او، محشور باشند و دعاهای این شهدا و امام شهدا سرمایه و ذخیره ای برای ملت ما و نهضتی که با هدایت امام، با خون شهدا و مقاومت مردم ما شروع شده است و ریشه در تشیع، اسلام و تاریخ دارد، باشد. امیدوار هستیم که هر چه به جلو قدم بر می داریم وضعیت انقلاب ما و پیشرفت کشور ما بیشتر باشد.

*در آن واقعه تلخ شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی به شما چه گذشت؟
**واقعا اگر آدم در آن شرایط شهید می شد راحت تر بود، چون ما تلاش مان این بود که آن روز ایشان محفوظ بماند، ضریب حفاظتی را هم بالا برده بودیم، ولی امکانات بازرسی در آن زمان ضعیف بود و منافقین بمب را در قسمتی از اندام آن فرد منافق کار گذاشته بودند که امکان بازرسی بدنی نبود نماز جمعه در آن روز به دلیل مصادف شدن با آستانه محرم شلوغ تر از معمول بود. آن منافق، لباس بسیجی پوشیده بود و خود را به شکل بچه های بسیج درآورده بود. آن طور که ما مطلع شدیم این منافق، ماه ها در همدان تحت الحفظ شستشوی مغزی داده شده بود و به او القاء کرده بودند که کار تو مقدس است و قرار است آدم های شکنجه گر رااز پا درآوری. از دست نوشته ای هم که به همراه داشت و به دست مسئولان افتاد، همین موضوعات برداشت می شد. آنها همین کلمات "خشم انقلابی "، " از پا در آوردن متجاوزین به حقوق ملت" ،" شکنجه گرها" را به این جوان تلقین کرده و او را یکپارچه آتش کرده بودند. در هر صورت، آن لحظات و شرایط برای من خیلی سخت بود ولی بالاخره صحنه را مدیریت کردیم تا ایشان به بیمارستان منتقل شدند. حداقل تا هفت سال بعد از آن حادثه من اثرات موج انفجار ناشی از آن حادثه در بدنم را مداوا می کردم. در هر حال لحظات سختی بود، مردم استان و ملت ایران یک شخصیت بزرگوار، یک نیروی با سابقه در انقلاب، یک پدر برای آن منطقه را از دست دادند. غیر از اینکه ما اعتقاد داریم شهید هم در زمان حیات و هم در زمان بعد از شهادتش آثار و برکات خودش را دارد، ولی انصافا به دوش کشیدن بار این همه مصیبت برای همه دشوار بود. شخصیتی با این مدارج عملی و مبارزاتی، با این کرامت انسانی و با این صفای ذاتی داشت از جامعه ما جدا می شد و به راحتی جای گزینی برای ایشان وجود نداشت. البته حضرت امام تدبیر کردند و اول آیت الله جنتی، بعد آیت الله موحدی کرمانی و بعد از آن آیت الله زرندی امام جمعه را برای تصدی امامت جمعه به منطقه فرستادند. اگر چه نظر امام (ره) انتصاب بلافاصله آقای زرندی بود، اما پیشنهادهایی شده بود و حضرت امام با تدبیری که کردند محیط را – فاز به فاز – مساعدتر کردند و آن سنگر هم انصافا هم در زمان آیت الله جنتی و هم درزمان آیت الله موحدی کرمانی و بعد هم در زمان آیت الله زرندی حفظ شد، چون نماز جمعه کرمانشاه "منطقه ای " تلقی می شود. ان شاالله خداوند شهید اشرفی اصفهانی را با چهارده معصوم محشور کند و در کنار امام(ره) برای همیشه دعاگوی مردم ما باشند.

پی نوشت:
مصاحبه از ماهنامه شاهد یاران


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان