گفتاری درخدمت بسیج و خیانت میلیشیا

Hafte Basij

تشكیل بسیج مستضعفین(ارتش بیست میلیونی) به فرمان امام خمینی (ره)، هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی )ره )از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی امریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه امریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.

اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حکام امریکایی، مردم و رهبران کشور و به ویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی امریکا و هجومش به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیرممکن نبوده و با توجه به سوابق این کشور در جهان، لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می ساخت.

بر این اساس امام امت در پنجم آذرماه سال 58، یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند:

(یک مملکت بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست)

و مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدف های والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب گروههای مقاومت مردمی را درپایگاههای بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

اولین تجربه آنها به صورت عملی یاری رساندن به سپاه و کمیته در قالب رویارویی با ضدانقلاب و خنثی سازی توطئه های آنها بود و از این راه نقش موثری در خدمت به انقلاب و اهداف الهی آن نشان دادند.

با هجوم و تجاوز ارتش عراق به کشور اسلامیمان در شهریور 59 این اعتقاد که یک سازماندهی جهت تشکیل بهتر نیروهای مردمی به وجود آید، قوت گرفت و از آن پس نیروهای مردمی ،صاحبان اصلی انقلاب اسلامی، جهت حضور گسترده در جبهه، گروه گروه به بسیج ملحق گردیدند و عملیات هایی چون: طریق القدس، حصر آبادان، فتح المبین، ثامن الائمه و الفجر 8 ، کربلای 5 و .... از دستاوردهای عظیم این تشکل الهی بود.

بیش از یكسال از صدور فرمان امام خمینی)رحمة الله علیه) مبنی بر تشكیل بسیج نگذشته بود كه رژیم بعثی عراق در تحقق اهداف پلید نظام سلطه جهانی، هجوم همه جانبه خود را به میهن اسلامی ما آغاز كرد.

انقلاب اسلامی در آن اوضاع بحرانی ناشی از دگرگونی ها و تغییر و تحولات آن زمان، هیچ گونه، آمادگی لازم را برای مقابله با متجاوزان بعثی نداشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران كه با حمایت امام خمینی (رحمة الله علیه) توانسته بود جایگاه خود را پیدا نماید، در حال خودسازی و تثبیت نظم و انظباط بود. سپاه پاسداران هم كه نهادی نوپا و برای حفظ امنیت شهرها به وجود آمده بود، فاقد هرگونه تجهیزات لازم و تجربه كافی برای مقابله با تجاوز خارجی بود.

از آن سو دشمن هم با ارتشی تا بن دندان مسلح و برخودار از پشتیبانی قدرت های استعمارگر، كشور را مورد هجوم قرار داد. در این اثنا بود كه نقش بسیج به عنوان یك نیروی جوشیده از متن مردم انقلابی، در صحنه دفاع مقدس ظهور پیدا كرد. دشمن كه سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه شد كه با دست خالی به دفاع از كیان مقدس نظام اسلامی خود برخاسته بودند و از ایثار خون خویش دریغ نمی كردند، جوانان سلحشوری كه به فرمان امام (رحمة الله علیه) در پایگاههای مقاومت تحت نام "بسیجی" گرد آمده بودند و با كوچكترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد می رفتند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می كردند.

در طول هشت سال دفاع، بسیج آن چنان درخشید كه دشمنان اعتراف كردند كه "قدرتی در بسیج نهفته است كه می تواند با یكایك ارتش های كلاسیك جهانی مقابله كند". بسیج علاوه بر حضور در خط مقدم نبرد وظیفه جذب، آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی و اعزام آنها را به جبهه های نبرد برعهده داشت و در این مدت توانست جمیعت مؤمن و صاحب ارزشی را از امت حزب الله، در درون خود بپروراند و پایه ریزی ارتش مردمی را دنبال كند و سرانجام پس از هشت سال دفاع مقدس، بسیجیان مظلوم و سلحشور جبهه های توحید به همراه امت شهیدپرور، از این آزمایش الهی سربلند و پیروز بیرون آمدند.

از نوجوان 13 ساله تا پیرمرد 80 ساله در میان خیل عظیم شهدای بسیجی مشاهده می شود. امام راحل این چهره های مظلوم را به شایستگی تمام به تصویر كشیدند و فرمود:

(شما آئینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این كشورید).

در حالی که بسیجیان درجبهه های نبرد حق علیه باطل از تجاوز دشمن جلوگیری می کرد، منافقین در داخل کشور اقدام به تشکیل میلیشیا کردو این واژه را در سال 1358 در مقابل واژه بسیج قرار داد.

 

ميليشيا يا همان ارتش خصوصي اگرچه در برخی كشورهاي چپگرا نمادی از فداكاری است اما در تاريخ سياسی انقلاب ايران، سنبل ترور، خشونت و محاربه عليه حكومت مركزي است.

سازمان منافقین كه در پيروزي انقلاب با مبارزه مسلحانه طرفي نبسته بود ، پس از پيروزي نهضت مردمی به رهبری حضرت امام (ره) سعي در تحكيم ابزارهاي جلب قدرت از تقويت بدنه گرفته تا ارعاب، از طريق تشكيل ميليشيا كرد.

اوج اظهار وجود ميليشياي منافقين به سال 59 باز مي گردد. رژه هاي نظامي در تهران و برخي شهرستان ها كه در آن، دختران نيز حضور داشتند. با اين حال، آنچنانكه اسناد انقلاب گوياست، ميليشيا، نه يك بازوي نظامي براي جمهوري اسلامي كه شكل گرفته براي روز موعود سازمان، براي براندازي نظام بود. روز موعدي كه شايد با طرح عدم كفايت سياسي زودتر نيز رقم خورد تا سازمان كه نگاه نظامي در آن بر نگاه ايدئولوژيك فريبكارانه نيز اولويت داشت، با آگاهي از استقرار توان قواي نظامي جمهوري اسلامي در جبهه ها، جنگ شهري و ترور را در دستور كار قرار دهد.

طبق اظهارات يكي از مسئولان حفاظت مركزيت سازمان، مسعود رجوي، در اواخر سال 1359 براي جلب موافقت دولت‌هاي اروپايي و كسب نظر مثبت آمريكا از طريق رابط‌هاي بعضي از دولت‌هاي غربي، به فرانسه رفت. عراق، در اوج تهاجم خويش بود و در حالي كه بخش‌هايي از نقاط استراتژيك و مراكز كليدي مرزهاي ايران اسلامي را در اشغال داشت، ‌ارتش، سپاه و بسيج، كليه نيروهاي خود را از شهرها خارج كرده و در جبهه‌ها مستقر نموده بودند. سازمان،‌در تحليل خود، توان نظامي ـ پليسي حاكميت،‌را در اوج ضعف و ضربه‌پذيري تلقي مي‌كرد. نفوذي‌هاي آموزش ديده و پرورش يافته، آخرين اطلاعات خويش را از درون نهادها به سازمان ارائه مي‌دادند. همه چيز دقيق و حساب شده مي‌نمود. «ميليشيا»، كه فلسفه وجود‌ي‌اش تشكيل ارتش خصوصي و در واقع نيروي مسلح سازمان براي روز موعود بود، تسليح و آماده شده بود.وبعد چنان که دیدیم به عنوان ابزار خشونتی در دست منافقین برای انجام ترورهای نا جوان مردانه قرارگرفت ودر نهایت همین میلیشیا،ستون پنجم صدام شد.

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29