متن كيفر خواست اكبر گودرزي :
بسم الله قاصم الجبارين معير الظالمين و مخزي المنافقين
" دادگاه انقلاب اسلامي امروز با چهره اي روبرو است كه در تاريخ جنايت و انحراف و بدعت ، به سختي مي توان همانند او را جست كه در پليدي نيز نبوغ هايي است . او دستش را تا مرفق به خون پاك ترين فرزندان اسلام و پاسداران قرآن آلوده كرده است و كثيف ترين جنايات را در مغز خود طراحي نموده كه در رأس آن سنگرگيري در پشت قرآن و اسلام عليه اسلام و قرآن است . سفاكان و خونريزان در تاريخ زياد بوده اند و كشندگان اولياء و پيامبران حق نيز فراوان ،ليكن در ميان آنان نمونه اي چون اين جاني پليد كه بر همه جنايات نفرت زايش عنوان اسلام راستين و انقلابي دهد ، كمتر مي توان يافت .
اين منطق قرآن است " و من اظلم ممن افتري علي الله كذبا " چه ظلمي را بزرگتر از نسبت نادرست و دروغ به خدا دادن مي توان يافت ؟! بدون شك دادگاه انقلاب را توان آن نيست كه اين نابغه جنايت و تزوير را كيفر دهد و جز عذاب الهي همه كيفرها در اين زمينه نارسا است ، ولي اجازه مي خواهم كه به عنوان مقدمه اي بر ذكر مواد كيفر خواست رئوس مطالبي را كه مي تواند در ترسيم اين چهره پليد مؤثر باشد ، مورد اشاره گذرا قرار دهم :
آن روزها كه توده هاي ميليوني ما زير باران گلوله حماسه مي آفريدند و پيروزي خون بر شمشير را اثبات مي كردند ، اين جنايتكار گروهي را دور خود جمع نموده و به انديشه سازي همت گماشته بود و رسماً حتي از شركت آنان در تظاهرات مردمي و فرياد زدن عليه رژيم جنايتكار پهلوي جلوگيري مي فرمود و هدف عالي انديشه سازي به ايشان و پيروان شان اجازه نداد كه به رژيم شاهنشاهي حتي تلنگري بزنند و حتي آن روز كه مبارزات مردم به اوج خود مي رسيد ، دستش در موج خشم امت اسلامي لحظات آخر را مي گذراند ، به كمك او شتافت و براي خدشه دار كردن انقلاب و رهبري آن بيانيه مطنطن روشنفكرانه تقرير نموده و هماهنگ با شاه جنايتكار به روحانيت مبارز به جرم موضع گيري عليه ستم با چماق ارتجاع و آخونديسم در حد توانش ضربات كوبنده و ناجوانمردانه وارد ساخت .
كوتاه سخن اين كه در اين فراز حساس تاريخي رهبر گروه ترقي خواه و انقلابي فرقان راه خود را به كلي از راه توده هاي ميليوني مرتجع !! جدا ساخته و عملي عليه رژيم شاه كه به زعم او بهتر از رژيم جمهوري اسلامي است ، انجام نداد . بالاخره تاريخ حقانيت راه همين توده هاي ميليوني مرتجع را ثابت مي كند و با پوزخندي قهرآميز انقلابيون به اصطلاح ترقي خواه جداي از مردم و محبوس در سردخانه واژه هاي غير قابل فهم را همچون شاه و بختيار و دار و دسته شان به زباله داني نزديك به پرتگاه جاويد آنان ، جهنم مي فرستد .
و در اينجا همه اين نيروهاي جهنمي عليه مردم و در واقع عليه اسلام موضعي مشترك اتخاذ مي كنند و متفقاً به جمهوري اسلامي به عنوان نوزادي كه چونان موسي فرعون هاي غرب و شرقرا با ولادتش نگران ساخته ، يورش مي آوردند و اين مولود عزيز و تنها و زاده خون و شهادت را زير مشت و لگد سم پاشي و شايعه پراكني و بر چسب و كينه افروزي و ... گرفته اند . در اينجا بايد اعتراف كرد كه فرقان به رهبري داهيه اكبر خان كه روي خان هاي تاريخ را سفيد كرده پيشگام در جنايت مي شود و به راستي كه پيشگام واقعي فرقان است و نبايد اجازه داد كه ديگران اين عنوان را غصب كنند .
جناياتي را كه اين عنصر ضد خدا و خلق مرتكب شده به حدي است كه حتي نام بردن خلاصه اي از عوارض اين انديشه در حوصله اين مقال نمي گنجد ، از بدعت گذاري در تبيين اسلامش گرفته تا تحليل هاي سياسي بی محتوي و تنگ نظرانه و چندش آورش ، از سازماندهي و ايجاد تشكيلاتش تا عضوهاي آن چناني اش ، از نحوه برخورد با مسائل گرفته تا اقدام هاي عملي اش ، از برخورداري از علم و توجيه آن تا تقواي کذايي اش ، و بالاخره بالاتر از همه اينها عدم صداقت و دگماتيسم و خيانت چه به جامعه و چه حتي به افراد همرزمش بايد كه استخراج شود و ديديم كه شد .
مردم قهرمان و مسلمان چگونه از اين قماش افراد در مي گذرند ؟! و با آنها چه كنند ؟! عمق جنايت و خيانت گودرزي فقط به ترور شخصيت ها يا لو دادن چندين نفر از اعضاي گروه و همرزمانش و لو دادن همه اسرار گروه ، الا اتهام وابستگي آن به آمريكا ، كه ما را احتياج به شهادت ايشان نيست ، خلاصه نمي شود كه بتوان آن را فقط يك وزش توجيه كرد . گودرزي با اسلام به مقابله برخاست و در صدد براندازي آن برآمد ، هم به طريق ترور صاحبان و امانتداران صديق اين مكتب و هم بالاتر از آن ، از طريق مسخ انديشه توحيدي با لفاظي ها و جملات پيچ در پيچ و جذب بالنده ترين نيروهاي جامعه يعني نوجواناني كه با فطرتي پاك براي درك حقايق در تلاش بودند .
همين جاست كه مي توان پي به عمق سفاكي او برد كه براي جذب و به طرف خود كشاندن نيروها از هيچ كوششي ابا نكرد ، خود را با سوادتر از آن كه بود معرفي كرد و بي تقوايي را به آنجا رساند كه براي برانگيختن خشم جوانان پاكدل رذيلانه ترين تهمت ها و دروغ ها را به رژيم بست كه نمونه هاي آن موجود است . با شناخت از تحرك و شوري كه در جوان هست ، با اولين تماس ها سلاح به دست شان داد و روحيه ماجراجويي را در آنان به اوج رساند ! و آن قدر مسخ شان كرد كه گمان مي كردند فقط همين شصت نفر مسلمانند و بس !! و بقيه كافرند ، يا آگاه يا ناآگاه !!
و كار مسخ انديشه اسلامي را بدانجا رساند كه بي چون و چرا اعضا و پيروانش دست به هر كاري حاضر بودند بزنند و چون به بحث مي نشينند درك مي كنند كه مسخ انديشه توحيدي و تزوير كار اصلي گودرزي بوده است نه رژيم جمهوري اسلامي كه تجلي خواست و فكر ميليون ها مسلمان و مستضعف دنيا است . وي كه يكي از دلايل ترور استاد مطهري را بدعت گذاري در انديشه توحيدي و اسلام مي داند و اين استاد بزرگ را همراه با امام امت ، خميني بت شكن كافر مي داند ، چگونه مي تواند جواب گوي بدعتي باشد كه خود پايه گذار آن بوده و بي محتوايي اش آنچنان بارز است كه با اندك تعمقي روشن مي گردد .
اكبر گودرزي و گودرزي هاي جامعه اين را بدانند كه اگر قرار باشد صرف داشتن يك انديشه و نشر آن به طريق كتابت موجب ترور صاحب انديشه شود ، اين طبيعي است كه همه كساني را كه غير از ايشان فكر مي كنند با هر مسلكي و مكتبي بايد ترور كنند و در آن صورت آيا اين است انديشه توحيدي ؟!!
مردم عزيزمان را به شهادت مي گيريم تا قضاوت كنند ، اين چه تفكر و بينشي است كه برون ده و عينيت آن در جامعه عمل بدين شكل مضحك و تأسف آور است . آنجا كه در تحليل سياسي امام و مقتداي جامعه اسلامي را دست نشانده فرانسه و كادرهاي ترور و مخفي شان را جوانان 18 تا 22 ساله با كمترين و ناچيزترين قدرت تفكر سياسي ، اجتماعي تشكيل مي دهند .
آيا مگر به قول و نوشته خودشان عملكرد هر گروه از جهان بيني و ايدئولوژي اش نشئت نمي گيرد ، پس با اين عملكردها مي توان به عمق ايدئولوژي شان پي برد ، اگر چه آن نيز جداگانه مورد بحث و تفسير قرار خواهد گرفت كه از حوصله اين دادگاه خارج است .
اكبر گودرزي اين را بداند كه امام در اولين پيام شان به مناسبت شهادت استاد شهيد مطهري دست جنايت بار آمريكاي پليد را كه دشمن مستضعفين است ، در پشت عمليات و نام فرقان براي مردم بازگو فرمودند و به حق درست و اصيل ديده بودند . گروهك فرقان همانند درختي است كه ريشه در آمريكا و شاخ و برگ آن از خوارج زمان ما تشكيل شد ، يعني زاهدان احمق .
گروهي كه در زمان شاه در سال هاي اختناق 1355 و 56 كوچك ترين اقدامي عليه رژيم سفاك نمي كند كه جوانان پرشور ما را به ورطه انحراف مي كشد ، هم از مبارزه باز مي دارد و هم فكر مسخ شده تحويل شان مي دهند تا كه به هنگام تجلي حكومت مردم مسلمان و نظام جمهوري اسلامي دست از آستين جنايت بار برون كشيده و فرزندان فداكار اسلام را به خاك و خون كشد .
گرچه جنايت اكبر گودرزي در اين كيفر خواست نمي گنجد و تاريخ بايد به داوري بنشيند و زمان عليه او كيفر بخواهد ، ولي براي بيداري اذهان عمومي شمه اي از اين جنايات هولناكي كه به دست گروهك فرقان به رهبري اين عنصر كثيف انجام پذيرفته است بر مي شمرم ...." (1)
پی نوشت:
1. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده اكبر گودرزي ، ص 161 – 164
گروه فرقان (20)
