پس از رحلت پيامبر و در عصر امام علي (ع) ، ظهور خوارج نهروان با شعار " لا حكم الا الله " چهره خشن تر و سازمان يافته تري از انحرافات فكري در مقابل جريان اسلام اصيل بود .
از آن زمان تا كنون اين جريان مستمر و پيگير همچنان ادامه دارد و با امواج كوتاه و بلند ، گاه با ايجاد سازمان فراموشخانه توسط ميرزا آقا خان و ميرزا ملكم خان ، قد علم كرده و يا با اسلام زدايي رضاخاني با حمايت روشنفكران ناسيوناليستي چون محمد علي فروغي سخن گفته است .
حتي دو جريان پارادوكسيكال كه در يك طرف آن چپ گرايان حزب توده وجود دارند و در طرف ديگر آن ناظر بر موج راست گرايانه پاكديني كسروي هستيم ، هر دو طرف در باطن هماهنگ و هم سو عليه جريان اسلام اصيل فعاليت مي كنند .
طبيعي است كه در فرآيند تثبيت اين جريان بايد منتظر توجيهات ملحدانه و ماديگرانه و انقلابي آيات قرآن از سوي گروه فرقان بود . به يقين در اين مبارزه هدف اصلي روحانيت اصيل شيعه ، پاسداران حريم انديشه و تفكر اسلام ناب محمدي ، خواهند بود ؛ زيرا در مقابل هر گونه تفسير انحرافي و التقاطي از ارزش ها و اعتقادات اسلامي ايستادگي خواهد كرد .
فرقاني ها با راه اندازي كلاس قرآن و آموزش هاي ديني بر اساس قرآن و تفسير آن به روش منافقان ، هرگز با كتاب در نمي افتند ، بلكه از طريق ايجاد شبهه و موانع در سيستم سياسي اسلام كه همانا بر رابطه عميق امام و امت استوار است ، زمينه را براي انحراف فراهم مي سازند :
« ان الذين يكفرون بالله و رسله و يريدون ان يفرقوا بين الله و رسله و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و يريدون ان يتخذوا بين ذلك سبيلا اولئك هم الكافرون حقا ... » (1)
ريشه هاي ايدئولوژيك :
بعد از جنبش اسلامي و انقلابي 15 خرداد به رهبري امام خميني ، امواج اسلام خواهي در ميان توده هاي مسلمان به ويژه جوانان با آگاهي بيشتري تداوم يافت . نيروهاي انقلابي وفادار به امام خميني با رويكردي علمي و فرهنگي به انتشار هر چه بيشتر اين ادبيات پرداختند . از يك سو احساس نياز نسل جوان به فراگيري افزون تر شد و از سوي ديگرفعاليت هاي علمي _ فرهنگي پيروان نهضت امام خميني به برآيندي در حال توسعه تبديل گرديد .
نسلي كه در اواخر دهه پنجاه مخاطب واقعي اين برآيند بود ، به اسلام به ديده مكتب انسان ساز مي نگريست و به اين احساس رسيده بود كه بايد مدافع اين مكتب تعهد ساز و تعهد آور باشد . حميد احمديان يكي از اعضاي گروه فرقان در اين باره مي گويد :
" زماني بود كه ديگر در قبال اسلام مسئوليت احساس مي كردم و مي خواستم براي دينم كاري بكنم ، نه دنيايم ." (2)
از اين رو ادبيات جديدي در عرصه فعاليت هاي ديني به وجود آمد . اين ادبيات كه در واقع همان ادبيات سياسي ، مذهبي است ، با نگاهي نو به تجزيه و تحليل مسائل مذهبي مي پرداخت.
به يقين در چنين شرايطي كه هر جرياني به فكر ارائه ايده اي جديد و برداشت نويني از اسلام بود ، ظهور جريان هاي التقاطي امري طبيعي جلوه مي نمود .
به همين دليل نيروهاي فكري نهضت امام خميني و روحانيت اصيل ، علاوه بر مبارزه با رژيم پهلوي به مبارزه با جريان هاي التقاطي مجبور شدند . جريان هاي التقاطي سعي داشتند با ارائه ايدئولوژي راديكال بر مبناي آموزه هاي اسلامي ، گوي سبقت را از جريان اصيل روحانيت بربايند .
اين جريان كه در بستر روشنفكري ديني رشد و نمو داشت ، در واقع مدافع تز " اسلام منهاي روحانيت " بود . آنها آينده را در گرو تلاش هاي كنوني خود مي ديدند و معتقد بودند روحانيت در آينده قادر به جذب افراد تحصيل كرده و دانشگاهي نخواهد بود ؛ در نتيجه جوانان و تحصيل كرده ها ناچاراً با روحانيت رويارو خواهند شد و نتيجه اين درگيري چيزي جز پيروزي نيروهاي مترقي نخواهد بود .
جريان هاي سياسي تابع اين تحليل در همان دهه پنجاه شروع به فعاليت كردند تا اين خط جدا كننده را سامان دهند . از اين رو به بمباران واژه هاي متناسب با اين بينش اقدام كردند و روحانيت را مرتجع ،كهنه پرست ، انحصار طلب ، واپسگرا و ... خواندند . آنان خوشحال بودند كه در مدت كوتاهي سنتي بودن رهبري و پيشتازي را از روحانيت سلب خواهند كرد ، ريشه هاي ايدئولوژيك فرقان از عواملي است كه به آنها اشاره مي گردد :
تفسير به رأي قرآن مجيد :
از ويژگي هاي مهم ايدئولوژي فرقان ، تفسير آيه ها و واژه هاي قرآن به رأي خويش بود ، تلقي آنها از مفاهيم قرآني در راستاي مبارزه قابل فهم و استنباط بود . به كتب روايي و احاديث رجوع نمي شد ، بعد از قرآن به طور نسبي نيز به نهج البلاغه و صحيفه سجاديه استناد مي كردند . (3)
در عين حال استفاده از قرآن مجيد و نهج البلاغه مبتني بر برداشت هاي كاملاً خودخواهانه آنان بود . مثلاً درباره واژه " صالحات " آنها معتقد بودند كه به كارهاي روبنايي و زير بنايي صالحات گفته مي شود . (4) حسنات نيز به كارهاي بنيادي و زير بنايي گفته مي شود .
سپس نتيجه مي گرفتند چون انسان مختار است كه خود راه خويش را برگزيند ، پس ما هم به كارهاي بنيادين و زير بنايي رو مي آوريم ؛ در نتيجه مبارزه با حكومت هاي غير توحيدي و افرادي كه اين حكومت ها را تقويت مي كنند به عنوان يك عمل صالح و زير بنايي قلمداد مي شود . (5)
فرقاني ها معتقد بودند كه حكومت فعلي ايران (نظام جمهوري اسلامي) از نوع رژيم هاي محافظه كار است و از نگاه تاريخي، حكومتي است كه به روش شيخين و بني مروان اداره مي شود ، در اين وضعيت مسلمانان آگاه و انقلابي در سر يك دو راهي قرار مي گيرند يا به سمت سكوت و عافيت طلبي حركت مي كنند و يا به مبارزه و اعتراض روي مي آورند . (6)
در شرايطي كه جمهوري اسلامي دوران گذار و يكي از پيچيده ترين و مشكل ترين مراحل خود را طي مي كرد و فرزندان اسلام هر روز در اثر مبارزه با ماركسيست های فتنه جو و منافقين به مراتب بيشتر از دوران رژيم شاه تلفات مي دادند و به طور شبانه روز در همه جاي كشور جهاد مي كردند ، عافيت طلبي و رفاه در كجا نهفته بود ! اين خود از مسائلي است كه گروه تروريستي فرقان هرگز در تحليل هاي كوته بينانه به آن نمي رسيد .
در واقع مبارزه با جمهوري اسلامي را رسالتي براي خود بر مي شمرد كه براي تحقق جامعه توحيدي اين مبارزه اجتناب ناپذير مي نمود . استنادات كاملاً ناشيانه و غير تخصصي به قرآن ، فرقان را در دامي انداخت كه با همان نگاه تاريخي ، خوارج نهروان قبلاً در آن گرفتار آمده بودند .
هر چند اكبر گودرزي به استفاده از تفاسيري چون مجمع البيان ، تفسير كاشف ، تفسير طبري ، پرتوي از قرآن و شاگردي در محضر علامه طباطبايي اشاره مي كند (7) ، اما در نهايت آنچه كه رقم مي خورد ، برداشت هاي كاملاً شخصي و ذوقي از قرآن است .
فرقان در دفاع از تفاسير غير اصولي خود به تخطئه و سفسطه روي مي آورد . در زمينه خرده گيري هايي كه از آنان مي شود ، در نشريه فرقان مي نويسد :
" ديكتاتوري آخونديسم مخالفين خود را ولو آن كه مسلماناني آگاه و صادق و آزاد باشند به انواع اتهامات متهم ساخته و طرد نموده و منزوي مي سازد . شناخت توحيدي و قرآني آنها را با چماق تفسير به رأي تخطئه مي كنند و خود آنها را به عنواني وهابي و كمونيست و ماركسيست از صحنه به در مي سازد ." (8)
مدافعين اسلام راستين ، هرگز انحصار طلب نبوده و نيستند . متخصصان و كارشناسان علوم و معرفت بشري معتقدند كه ارائه نظرات كارشناسي در زمينه مسائل ديني ، مستلزم ويژگي هايي است ، يكي از ويژگي هاي بارز آن گذراندن تخصص هاي لازم در حوزه معرفت ديني است كه در حال حاضر در حوزه هاي علوم ديني به اجرا در مي آيد .
اكبر گودرزي ، رهبر گروه فرقان كه ادعاي فهم و ادراك بالاي قرآني و ديني دارد ، از چند حوزه علميه اخراج شده بود و اصلاً صلاحيت يك روحاني معمولي هم نداشت . وي بدون گذراندن مراحل كارشناسي ديني ، نظرات كارشناسانه مي داد كه اين رويه به هيچ وجه مورد قبول هيچ يك از حوزه هاي معرفتي و علوم بشري نبود .
فرقان سعي مي كرد به اين حساسيت علمي مخالفانش پوشش ديكتاتوري و تنگ نظري دهد . تأكيد گروه فرقان بر عمل انقلابي ، محسوس ترين تأثير را بر پيروان اين گروه داشت . هر چند خاستگاه نظري فرقاني ها قرآن مجيد و نهج البلاغه بود ، اما در برداشت شان از اين منابع براي حل فكري خود كاملاً گزينشي عمل مي كردند . ديدگاه آنان درباره انسان مؤمن بر اساس قرآن ، ديدگاه جامعي نبود . در واقع فرقان به دنبال دستيابي به نگاه جديدي بود كه توجيه گر چالش او با نظام اسلامي باشد .
برخي از مفاهيمي كه رهبر فرقان تبيين مي كرد ، نشان مي داد كه او به دنبال اهداف خاصي بود تا به درگيري با روحانيت منجر شود . در عين حال از نگاه پيروان او اين برداشت ها كاملاً مشروع و اسلامي جلوه گر مي نمود .
دين به عنوان يك متن :
ترديدي نيست كه تفاوت هاي آشكار بين اديان الهي موجود در جامعه بشري وجود دارد . اين تفاوت ناشي از تحريف هايي است كه به دست بشر در متن دين ايجاد شده است ، اما دليلي وجود ندارد كه براي اصلاح اديان از انحرافات ، تجربه غربي ها را درباره همه اديان به كار ببريم ، زيرا پذيرش اين تصميم ، ديده فرو بستن به روي دين بزرگي چون اسلام است . (9)
گروه فرقان (1)
پی نوشت:
1. سوره نساء ، آيه 150 – 151 : " آنان كه به خدا و پيامبرانش كفر مي ورزند و مي خواهند ميان خداوند و رسولانش تفرقه و جدايي بيندازند و مي گويند به بعضي ايمان داريم و به برخي كفر مي ورزيم و اراده كرده اند كه براي خود راهي انتخاب كنند ، به حقيقت كه كافراني بيش نيستند ....
2. حميد احمديان ، كد پرونده ، 18740 ، 17/1/1359
3. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده حسن عزيزي ، شماره بازيابي 661 .
4. همان ، پرونده امرالله امراللهي ، كد پرونده 18739
5. همان
6. همان
7. اكبر كودرزي ، شماره بازيابي 774 ، بازجويي مورخ 20/2/59
8. نشريه فرقان ، شماره 7 ، شهريور 57 ، ص 7
9. علي مصباح ، " دين ، عقلانيت و تحول معرفت " ، نشريه معرفت فلسفي ، سال اول ، شماره 2 ، زمستان 1382 ، ص 137 – 167