داشتن عکس نشانه حزب‌اللهی بودن است

Scan Jeld

اعترافات مرتضی ناصح پور درباره ترور شهید امیر مظاهری فر (بنگاهی)

ضمن انگیزه های کلی ک در اول ذکر کردم در این مورد خاص خطوط و رهنمودهایی به ما رسیده بود که به این شکل است : سازمان ضربات بزرگی نظیر « موسی خیابانی » و دوازده اردیبهشت و غیره خورده بود و هر روز نیز خانه های فساد تیمی اش توسط سازمان اطلاعات 36 میلیونی لو می رفت و از این کانال ضربه می خورد . برای همین آمده بود و خط ترور را به شکلی که در قبل گفتم اجرا کرد و ضمن یک سری حدسیاتی که می زد آن خطوط داده می شد .یکی دیگر از جاهایی که آنها کانال ضربه می دانستند ، بنگاه های معاملات ملکی بوده است و به این صورت می گفتند که بنگاههای معاملات ملکی چون نسخه سوم دارند ( در نسخه سوم مشخصات فرد اجاره کننده خانه و قرار داد نوشته شده است ) رژیم از این کانال به خانه های تیمی دست پیدا می کند و در  نتیجه آنها با رژیم همکاری می کنند . حال با این تحلیل و خط کلی ، این می ماند که چه بنگاه هایی به کار مبادرت می ورزند . چون هیچ کانالی نداشتند پیرو همان خط کلی که هر مغازه ای که عکس امام و دیگر رهبران مذهبی و حکومتی را داشته باشد باید ترور شود ، خط به ما رسید که بخصوص هم بنگاههای معاملات ملکی که دارای عکس باشد حتما باید ترور شود . چرا ؟ چون عکس نشانه حزب اللهی بودن است و چون بنگاه هم هست حتما خانه تیمی هم لو میدهد پس باید ترور شود (تمام روی حدسیات و شک و ظن ) بله این خط به این صورت به ما رسید و ما هم آن را به مورد اجرا در آوردیم . این انگیزه کلی در مورد این خطوط بوده است و اما انگیزه های شخصی که در این مورد خاص من داشتم . ضمن یک سری مطالب کلی که در اول گفتم ، در این مورد هم من کاملا و درست مثل موم در دست سازمان بودم و مرا به این شکل در آورد ، ضمن دادن آن خواستهای نفسانی به من ، من هم کاملا در اختیارشان بودم . گفتم از آن صحبتهایی که در جهت انگیزه دادن و تشویق من صورت می گرفت و بازهم باید بگویم که این روش اثر زیادی می گذاشته است چنانچه اکثر افراد در اثر همین صحبتها ادامه فعالیت می دادند و من هم که تا این موقع جنایات زیادی کرده بودم و باز دوباره در مسیر همان جریان دست به جنایت تازه ای زدم . هوای نفس ، شیطان ، بی خود نیست که از مبارزه علیه هوای نفس به عنوان جهاد اکبر یاد می شود . جنایت کم کم برایم به صورت عادی در آمده بود . بخصوص با دو خط کلی که داده شده بود . اول اینکه هر واحد تروریستی حتما لااقل روزی یک ترور انجام دهد و خط دیگر همان خط روزی 30 عملیات بود . به ما گفتند که اگر روزی 30 جنایت ئر  سطح شهر انجام شود در فاصله یک ماه رژیم سقوط می کند ( بازهم برای دادن انگیزه که نیروهای عملیاتی حتما فعالتر شوند ، مثل همان حرفهایی که تا دو ماه دیگر رژیم سقوط می کند و یا سال ، سال سقوط رژیم است و یا همان 5 مهر و 30 خرداد و غیره که این تحلیلها را می دادند ) این بار هم چنین خطی دادند . ولی این بار فرق داشت و موذیانه تر جهت حفظ و ادامه حیات داده شده بود که اگر روزی 30 ترور صورت گیرد ! یک ماهه رژیم سقوط می کند و بعد از آ« هم شما فرماندهان ( به اصطلاح ) ارتش خلق !! و ...  می شوید ، یعنی با این خط مذیانه و منافقانه نیروهای تروریستی سازمان را تشویق به انجام عملیات هر چه بیشتر می کردند به طوری که هر کس که بیرون می رفت سعی می کرد حتما یک ترور انجام گیرد که زودتر انقلاب !! بشود . بله این هم نوعی دیگر از فریب نیروهای خود تشکیلات بوده است که انجام می گرفت و به راحتی جوانان را فریب داده و مردم عادی را به خاک و خون می کشیدند . این خطوط هم خود باعث تشویق و تحریک بیشتر جهت ادامه عملیات جنایتکارانه من شد . فکر می کردم که اگر ادامه دهم زودتر به آن خواستهایم می رسم و انقلاب !! می شود و به محل می روم و ... درحالیکه خود سازمان می دانسته که با ترور نمی توان کاری از پیش برد و همزمان با دادن این خطوط و انجام این جنایات رهبران و اعضای سازمان یکی یکی از مملکت خارج می شوند . من غرق در افکار جاهلانه و نفسانی خود بدون اینکه بتوانم حتی جلوی پای خود را ببینم دست به این قتلها می زدم .

شرح جنایت

ما در تاریخ 26/5/61 دست به این جنایت زدیم ، ساعت 12 ظهر بود هنگام نماز . محل انجام قتل در مغازه بنگاه معاملات ملکی واقع در خیابان دلگشا ، سمت غرب خیابان سر خیابان فلاحی بوده است . طرح : به این صورت بود که در خانه تیمی ضمن تکرار خطوط قبلی و صحبت در آن زمینه ها نقشه تهران را به میان آوردیم . مسئولم نگاهی به نقشه کرد و سرانجام منطقه دلگشا را انتخاب کرد . محدوده پیروزی و 17 شهریور . حالا به چه دلیل بوده است ؟ مشخص است در آنجا چند نیروی هوادار داشته است و می گفت اگر آنجا تروری صورت گیرد آنها فعالتر می شوند ( ببینید معیار انتخاب چیست و این حقیقت را باور کنید که اصلا یاد و اسمی از خدا نبوده و هر چه بوده سازمان -  تشکیلات بود ) ، به هر حال منطقه انتخاب شد . بازهم مسئولیتها تقسیم شد و به هر کس کاری داده شد و هر کس شخصیتی کاذب گرفت و اما نحوه کار به همان صورت قبلی گشت زنی و پرسه زدن ، پیدا کردن سوژه ، وارد مغازه شدن ، تسلیم کردن وی ، سرقت اموال ، به شهادت رساندن او ، به آتش کشیدن و انفجار محل و جسد و بعد متواری شدن ضمن دادن شعار و تیر اندازی و برداشتن هر مانع در موقع انجام جنایت و فرار کردن . خشونت و تندی نیز بجای خود بوده است . این طح کلی جهت انجام ترورها بوده است که توسط مسئولم ریخته و داده شده بود و خط سازمان آن بود و اما در صحنه عمل به دلایل مختلف که ذکر می کنم به شکل و صورتی دیگر اجرا شد که به این صورت بوده است . بعد از چک سلاح ها و برداشتن مهمات ( به جنگ چه کسی می روی ؟ ) به منطقه تایین شده رفتیم . واحد دو نفری و پیاده بودیم . چندین ساعت در منطقه گشت زدیم ، همانند شگهی ولگرد مرتب پرسه می زدیم ، به هر کوچه پس کوچه و خیابان فرعی و اصلی که بود می رفتیم تا سوژه بدست آوریم . مغازه ای بسیاری دارای عکس بودند ولی جراتش نبود و مثلا اگر منطقه کمی شلوغ باشد یا نزدیک مسجد و کمیته ای باشد و یا خلاصه به یک شکلی مشکلی در جلو راه باشد انتخاب نمی شد . بعد از دو سه ساعت سوژه مناسب با خطوط یاد شده سازمان و راحت از نظر انجام آن انتخاب شد . مغازه یک بنگاه معاملات ملکی بود ، صاحب مغازه یک پیر مرد . علت آن داشتن عکس . همین کافی بود . پیر مرد بود و قدرت دفاع نداشت . و مغازه اش هم عکس داشت همین انتخاب شد . بعد دوری در محل زدیم و مسیر فرار را نیز انتخاب کردیم . بعد از این شروع به پرسه زدن جهت سرقت موتور در همان حوالی کردیم تا بعد از مدتی موتوری از آن حوالی سرقت کردیم و به طرف مغازه حرکت کردیم . ساعت نزدیک 12 ظهر بود  . به مغازه رسیدیم و پیاده شدیم . حالت ما به همان شکل با غرور که سوار موتور کسی جرات چپ نگاه کردن را ندارد . به محل رسیده و پیاده شدیم . وارد مغازه شدیم و اسلحه را کشیدیم و شروع به تیراندزی کردیم . هر کدام 2 -  3  تیر شلیک کردیم و پیرمرد به شهادت رسید . در کمال نامردی چرا که اصلا هیچ گونه حرفی زده نشد . و بعد از مغازه بیرون آمدیم . سوار موتور شدیم و از محل متواری شدیم و دیگر سرقت پول و پرتاب بمب و آتش زدن انجام نگرفت . موقع ظهر وقت نماز وقتی که باید احترام گذاشته می شد گرسنه و تشنه یک پیر مرد 66 ساله در آن موقع به دست ما به شهادت می رسد . برخورد شهید در کل به این صورت بود . بعد از وارد شدن به مغازه وی تنها در مغازه بود . پشت میز خود نشسته بود و در حال صحبت با تلفن . لباسش را پوشیده و قصد رفتن به خانه را داشته است . خانواده اش هم انتظار آمدنش را می کشند تا دور هم ناهار بخورند . بله او مشغول صحبت کردن با تلفن بود که دو نفر جنایتکار وارد شدند . یک لحظه مهلت ندادند و شروع به تیراندازی کردند و همانجا پشت میز محل کارش مظلومانه بدون فرصت حرفی زدن ، گفتن شهادتین و یا حتی خوردن آبی در آن صلوه ظهر به شهادت رسید . بله واقعا مظلومانه و وحشیانه به شهادت می رسند و به صورت واقعا ناجوانمردانه این عمل با یک پیرمرد صورت می گیرد .

فقط به فکر فرار بودیم

ما بعد از سرقت موتور و رفتن به منطقه در مجموع از یک وضعیت کلی که همان گشت های سپاه و کمیته بودند همیشه هراس داشته و مواظبت می کردیم . به محل که رفتیم هنگام ورود به مغازه یک لحظه نظرم به عکس هایی که پشت شیشه مغازه اش زده بود افتاد و همانها باعث شد که وحشت درونی در ما بوجود بیاید . حال به چه علت نمی دانم ولی لین وحشت در دلمان افتاد . برای همین به محض ورود هر دو نفر واحد اسلحه کمری خود را کشیدیم و شروع به تیر اندازی کردیم و بعد از شلیک 5 -  6  گلوله به طرف وی از فاصله 2 -  3  متری دوباره با همان وحشت از مغازه خارج شدیم . آخر قبلش قرار بود که تیر خلاص زده شود، پولش سرقت شود و مغازه اش به آتش کشیده شود و یا همان اخطارهای اول و مهلت دادن و تمام اینها فراموش شد . فقط شلیک و بعد هم فرار . حتی شیشه مغازه که بخاطر داشتن عکس صاحب آنجا شهید شد قرار بود شکسته شود و آن هم انجام نگرفت و در اثر بی ایمانی و ترس و وحشت فقط به فکر فرار بودیم که این کار را انجام دادیم . با توجه به اینکه حتی منطقه آرام بود و خطری هم نداشت و موقع ظهر بود و رفت و آمد کم و خلوت هم بود و لااقل می توانستیم فرصت حرف زدن را به او بدهیم ، ولی ما بی رحمانه با داشتن آن وحشت دورنی ترور کردیم و رفتیم . در هیچ کجای دنیا اینچنین کواردی به دست هیچ جنایت کاری صورت نگرفته است ولی سازمان پر افتخار به خوبی از عهده انجام این کارها بر می آید .

مردم برای کمک به شهید به طرف مغازه دویدند

اول اینکه به علت اینکه ساعت 12 ظهر بود ، خیابان خلوت و رفت و آمد کم بود و اکثر مغازه ها تعطیل کرده بودند و از طرفی هم ما با آن روحیه ضعیف و وحشت و اینکه فقط فرار کنیم تسلط روی اطراف خود نداشتیم ، ولی با این حال کیست که جنایت را ببیند و بی تفاوت باقی بماند . چه کسی است که به عینه ببیند که چطور مظلومانه پیرمرد 66 ساله مسلمانی به این صورت ناجوانمردانه به شهادت برسد و ساکت باشد . بعد از بیرون آمدن ما و فرار کردن بود که عده ای از همسایه ها که در محل بودند را دیدم که با چه عجله ای به طرف مغازه آمدند . چطور ؟ درب مغازه خود را بست و برای کمک به محل آمد .آخر مگر می شود انسانی که فقط آزاده باشد ببیند و حمایت کند ؟ نه نه . فقط در شعارهای سازمان دم از حمایت زده می شود و فقط آنهایی که در خارج هستند می بینند که حمایت مردمی می شود و ما که در جریان عمل و در صحنه عمل بودیم و دیده و می بینیم که چطور مورد تنفر و نفرین مردم هستیم ، نمی بینیم . بلکه اگر آنها هم در ایران بودند و تماسی با مردم داشتند آن را لمس می کردند و دیگر شعارهای پوچ را نمی دادند . ولی به هر حال آن پایگاه توده ای که سازمان دم از آن می زد در حال حاضر جز همان نیروهایی که در خارج هستند و بجز همان خلق فرانسه و غیره و اربابانشان کس دیگری نیست .

اما برخورد سازمان نسبت به انجام این ترور . این نیز مثل نمونه های گذشته سیر طبیعی خود را از نظر سازمان طی می کرد . ابتدا دروغ ها و مطالبی که خود واحد عملیات کتمان می کردند بوده است و بعد از آن به دست مسئولمان می افتاد که او در جمعبندی ( البته فقط چیزهای بدرد بخور را جمع می کرده و باقی را دور می انداخت ) خود یک گزارش عملیاتی به شکل بولتن در ما آورد و به دست دیگر نیروهای عملیاتی می رسید که مسلما در آن هم چیزهای زیادی که بدرد نمی خورد حذف می شود و بجای آنها مطالبی که در شان  یک فرد  عملیاتی است ذکر می شده است ولی بازهم سانسور کامل نمی شد تا می رسید به دست سازمان . دیگر آنجا فقط آن دیدی که اعضاء بالا داشتند بدرد عملیات می خورد و باید به آن صورت که به نفع سازمان باشد نوشته می شده است . به همان صورت هم در نشریه و رادیو به گوش همه می رسیده است که دقیقا وارونه جلوه داده می شده است . این مغازه دار ، این بنگاهی بدون هیچ شناسایی ای و بدون هیچ مدرکی و دلیلی و حتی بدون هیچ حرف زدنی با او به شهادت می رسد یعنی در اصل از وی اصلا هیچ چیز نداشتیم ولی در اطلاعیه ای که در نشریه منافقین چاپ می شد وی جاسوسی که در لو دادن خانه های تیمی و دستگیری و و کشته شدن و غیره دست داشته معرفی می شود و از عوامل سیاه خوانده می شود .

آخر با کدام دلیل و مدرکی اینها را می گوئید و بعد هم که نحوه کار را طوری جلوه می دهند که کسی خبر ندارد فکر می کند که کاری خارق العاده و با مهارت و شجاعت انجام شده است . در صورتی که یک پیرمرد 66 ساله بدون هیچ محافظی بطور ناجوانمردانه ای به شهادت می رسد . دیگر در آنجا صحبتی از این نمی شود . طرح اصلی مورد نظر سازمان چه بوده است و این طور به شهادت رساندن چه بوده است . خلاصه دروغ که یکی از گناهان بزرگ در اسلام است برای سازمان عادی و حتی واجب است . جائی دیده نمی شود که از دروغ گفتن چه به نیروهای داخلی چه به مردم ابا کنند ، این شیوه منافقین در طول تاریخ است . به دنبال این دروغ ها و تبلیغات در سطح وسیع در رادویو های بیگانه و نیز جو سازی و تحریک بصورت کاذب در ذهن مردم این جنایات بزرگ را موجه جلوه می دادند . در اصل کل سازمان روی دروغ و جو سازی و تبلیغات کاذب بود که پا برجا بود و کار می کرده است و الا همه از چهره واقعی اش را فرار می کنند .

کارنامه سیاه (57)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان