کارنامه سیاه (7)

Karname 1

* خط تشکیل شورا در مدارس :

توجه کنید که محتوای این شورا چه بود که گفته بودند بروید در مدرسه با نیروهای مارکسیست به دلیل اینکه در بلوک سوسیالیستها قرار دارند و به ما نزدیکترند تا نیروهای پیرو خط امام ، شورای صنفی ایجاد کنید و اختیارات را از مدیر و مسئولان مدرسه بگیرید . اما به هیچ عنوان نباید انجمن های اسلامی و نیروهای پیروی خط امام در این شورا دخالت داشته باشند . این هم ماهیت شورا بود . کسانی که مسئولان نظام جمهوری اسلامی را متهم به انحصار طلبی می کردند و می گفتند اینها انحصار طلبند و خودشان اینچنین خط میدادند و باز زمانی که منافع گروهی در کار بود هیچ حد و مرزی نمی شناختند .

حال به نمونه هایی از درگیری ها و خطوط آن توجه کنید :

دبیرستان جاویدان : این دبیرستان دارای بهداری ای بود که از کار افتاده بود . نیروهای هوادار منافقین پیش مدیر مدرسه می روند و می گویند ما می خواهیم این بهداری را دفتر انجمن کنیم . مدیر مدرسه در جواب می گوید که چون هیچ کس اینجا دفتر ندارد ما نمی توانیم به شما دفتر بدهیم و اگر هم قرار باشد که به شما دفتر بدهیم باید بیایید و صحبت کنیم .

تهدید می کنند که اگر ندهید ما خودمان اقدام به گرفتن می کنیم و می روند و وسائل بهداری را بیرون می ریزند و آناج را اشغال می کنند . وقتی مدیر مدرسه اعتراض می کند او را مفصل کتک می زنند و وقتی انجمن اسلامی اعتراض می کند با آنها درگیر می شوند و آنها را هم میزنند . در این نمونه از درگیری ها توجه کنید که وقاحت و بی شرمی به حدی است که هیچ حد و مرزی برای خودشان در جهت رسیدن به اهدافشان قائل نیستند . باز نمونه ای دیگر از همین مدرسه : در ساعت درس دکه میزنند و بعد وقتی

مدیر مدرسه اعتراض میکند ، مدیر را کتک می زنند و در نتیجه درگیری می شود و نیروهای انتظامی مجبور می شوند برای جلوگیری از درگیری به داخل مدرسه بروند ( در ادامه همان خطی که خودشان داده بودند برای باز کردن پای نیروی انتظامی در مدرسه )

دبیرستان هدف شماره 4 : می دانید که یکی از بچه های انجمن اسلامی آن مدرسه در درگیری بر سر مسئله انقلاب فرهنگی در مدرسه شهید شد . ( در ادامه همان خطی که خودشان در جریان انقلاب فرهنگی داده بودند )

حال توجه کنید به انعکاس این مسئله در نشریه « نسل انقلاب » ( مدرک شماره 12 ) در این نشریه آمده است : « دروغ پردازی های رسوا علیه دانش آموزا ن انقلابی » و بعد ادامه می دهد « ساعت 6:45 دقیقه صبح این فرد به مدرسه می آید و برخلاف هر روز در کتابخانه را می گشاید و مستقیماً به دفتر امور تربیتی مراجعه کرده و همین جا به علتی که برای ما مشخص نیست حالش بهم می خورد و هنگامی که برای شستن صورت خود پای شیر آب می رود و به علت سرگیجه زمین خورده و در اثر تصادم با شیر آب خون از دهان و بینی او جاری می شود و بعد از بلند شدن دوباره نقش بر زمین می شود و سپس کشته می شود » اما واقعیت چه بود ؟ واقعیت این بود که در پی جریان انقلاب فرهنگی و خطی که سازمان داده بود درگیری با طرح ریزی خود سازمان ایجاد می شود و این برادر بر اثر حل دادن سرش به شیر آب مدرسه می خورد و از دماغش خون جاری می شود و دچار خون ریزی مغزی می شود و سپس شهید می شود . میبینید که در تبلیغاتشان هم انعکاس خطوط چقدر باهم فرق می کند و چگونه واقعیات را وارونه می کنند .

 

مدرک شماره 12

دبیرستان شریعتی دختران : اگر یادتان باشد درگیری این مدرسه سر و صدای زیادی هم ایجاد کرد . باز بر اساس همان خط انقلاب فرهنگی در دبیرستان شریعتی جریانی را دستاویز می کنند ، از فبل طرح ریزی می کنند و بعد هواداران منافقین روبند و نقاب به صورتشان می زنند و روی دیوار مدرسه منتظر نیروهای انتظامی می مانند تا با آنها درگیر شوند .

دبیرستان شریعتی پسران : در این دبیرستان یک روز قبل بر سر مسئله ورزش درگیری ایجاد شده بود ، به همان دلیل فردای روز بعد برای اینکه درگیری را شروع کنند ، آمدند و پلاکارت زدند که دیروز چنین اتفاقی فتاده است و نیروهای انجمن اسلامی خواهان درگیری هستند و از قبل هم نیروها را سازمان دهی می کنند و بعد از اینکه نیروهای انجمن اسلامی می آیند تا پلاکارد را بکنند بلافاصله آنها را کتک زده و درگیری را آغاز می کنند

دکه زدن در شهر و تحریک مردم به وسیله خواندن تیترهای زننده نشریه : اساساً اگر یادتان باشد یکی از عوامل تشنج در سال 59 که ادامه اش به 30 خرداد منجر شد ، همان دکه ها و نشریه فروشی ها و این قبیل کارها بود که به قصد ایجاد درگیری بر پا می شد . گفته شده بود که دکه در مناطق پر رفت و آمد و تجمع باشد . تعداد کتابها کم اما تیمهای حفاظتی زیاد باشد . توجه می کنید که فروختن کتاب و نوار و نشریه محملی بیش نبود و هدف ایجاد درگیری ، یعنی متشنج کردن وضعیت شهر با ایجاد درگیری بود چرا که سازمان می داند به دنبال چ روزی است : باید سی ام خرداد را تدارک ببیبنیم !

کتک زدن حزب اللهی ها در سال 58 : منطقه مرکز را به 4 ناحیه تقسیم کرده بودند و مسئولین هر یک از این نواحی یک یا دو تیم شبه نظامی تحت مسئولیت خود داشتند . کار این تیمها شناسایی افراد حزب اللهی و زدن آنها بود . در همین رابطه گفته شده بود افرادی را که شناسایی کردید تا حد مرگ بزنید . اگر هم مردند مسئله ای نیست . کار دیگر این تیمها اقدامات ایذایی بود .کارهایی از قبیل ریختن چسب قطره ای در قفل مغازه افراد حزب اللهی ، ریختن رنگ قرمز روی ماشین آنها

* بهم زدن جلسات در ماه مبارک رمضان : سال 58 اگر یادتان باشد بعضی از مسئولان که با ماهیت منافقین آشنایی داشتند ، در مساجد و مراکز عمومی جلساتی برای افشای سازمان گذاشته بودند . سازمان به وحشت افتاده بود و به کلیه نیروهای خود منجمله دانش آموزا ن رهنمود می دهد که با سازماندهی و برنامه ریزی به این جلسات بروید و به هر شکل که شده نگذارید برگزار شود و آنها را بهم بزنید . مثلاً دگیری هایی در جامعه الصادق – مسجد ابوسعید – مهدیه تهرانت و ... ناشی از این رهنمود بود . توجه کنید همانهایی که خود را پیک های آگاهی و رهایی می دانستند زمانی که منافعشان در خطر می افتد و چهره خود را در شرف افشا می بینند چگونه به پیک های جهل و چماقداری تبدیل می شوند .

می بینید که زمینه های درگیری ، خطوط درگیری ، ریشه اصلی چماقداری در کجا بود . در رهنمودهایی که منافقین در پشت پرده توسط ما در جامعه به اجرا در می آوردند . این آقایان با آنهمه مظلوم نمایی در پشت پرده دستشان تا مرفق به جریانات چماقداری و خونهایی که ریخته شده آلوده است .

امروز اگر کسی همچنان فکر کند که سازمان در تنگنا قرار گرفت و مبارزه مسلحانه به او تحمیل شد ، آزادی ها را گرفتند ،فضای سیاسی جامعه را بستند ، خیلی ساده اندیشانه و کوته نظرانه است . برای اینکه موضوع مشخص تر شود به دو نکته ای اشاره می کنم و این قسمت بحث را خاتمه می دهم .

می دانید تمام تحلیلهایی که منافقین در رابطه با جنگ و این نظام و ... می دادند تماماً غیر واقعی از آب در آمد . تنها تحلیلی که درست درآمد تحلیل چماقداری بود . چرا تحلیل جریان چماقداری درست در می آید ؟

خوب معلوم است که منافقین می دانستند که باید قضیه را به کدام سمت هدایت بکنند به همین دلیل تحلیلشان درست از آب در آمد .

یا اگر یادتان باشد رجوی خائن که امروز به دنبال جنایاتی که کرده به دامن امپریالیستها پناه برده و با حمایت ارباب هایش خون این ملت را می ریزد .پیشنهاد ریشه کن کردن چماقداری را در جامعه به وزارت کشور داد . این مسئله برای خیلی از نیروها جذابیت داشت که سازمان چقدر قدرت دارد که می خواهد چماقداری را ریشه کن کند . اما رجوی چطور می خواهد چماقداری را ریشه کن کند ؟

پارامترهایی که در این امر می توانند دخالت داشته باشند عبارتند از : اول خود سازمان – دوم مردم و پارامتر سوم هم دولت و نظام جمهوری اسلامی . منافقین می خواستند کدام عامل را تغییر بدهند ؟ مردم را که نمی توانستند تغییر بدهند و از مسئولان هم که قدرت را گرفته بودند و گفته بودند قدرت را بدهید به دست ما تا هر کاری می خواهیم بکنیم و ما به زور هم متوسل نمی شویم تا از دماغ کسی خون بیاید . پس کدام عامل می ماند که تغییر می کند تا ریشه چماقداری کنده بشود ؟ جز این است که سازمان بلافاصله وقتی که اراده می کرد و پایش را از جریان چماقداری بیرون می کشید و دست از تشنج و تحریک بر می داشت چماقداری ریشه کن می شد ؟ حال جواب این سوال را که چماقدار کیست ؟ و ضد خلقی و ضد مردمی کیست باید خود شما بگویید و خود مردم قضاوت بکنند . می دانید که در ادامه همین گونه تشنجات و درگیری ها بود که به سی ام خرداد رسیدیم . در پایان جمع بندی که از این صحبتها می توانیم داشته باشیم این است که اولا منافقین با استفاده از شرایط جامعه یعنی با استفاده از آزادی های بی حد و مرزی که وجود داشت دستشان باز بود و هر کاری می خواستند می کردند . ثانیاً با توجه به آن خصوصیات و ویژگی ها یعنی روحیه نفاق و فریب سعی داشتند شرایط و خواست خودشان را بر جامعه تحمیل کنند ، در عین حال واقعیت مسائل را هم مطرح نمی کردند و با شیونه ها و تاکتیک های منافقانه نظر خودشان را در جامعه به اجرا در می آوردند . برای اینکه میئله مشخص تر شود ، مثالی می زنم : ظاهراً شعار می دادند که ما حامی وحدت و یک پارچگی هستیم امادر پنهان با بنی صدر دست به یکی می کردند و خط می دادند و به اختلافات دامن می زدند و بعد می گفتند دیدید ما راست می گفتیم ، یا مظلوم نمایی می کردند که ما حامی چماقداری نیستیم و داریم کتک می خوریم اما اگر دقت کرده باشید ریشه تمامی درگیری ها ، عملکردهای خود اینها بود . و این قسمت از صحبت من مربوط به قبل از سی ام خرداد بود . دیدید که با این شیوه ها و تاکتیک ها می خواستند شرایط خود را به جامعه تحمیل کنند .

نهاد دانش آموزی پس از سی خرداد

به جریانات بعد از سی خرداد هم نگاهی داشته باشیم ، وضعیت نیروهای دانش آموزی بعد از سی خرداد در دو قسمت شناخته تر می شود :

یکی قسمت روابط که کانال عمده ارتباط با مردم و جذب نیرو بود و دیگری قسمت نظامی . قسمت روابط جذب و تربیت نیرو و قسمت نظامی عملیات تروریستی را در سطح شهر به عهده داشت .

قسمت روابط اصلی ترین کانال بازتاب خطوط منافقین در میان مردم و حمایتهای آنها در تشکیلات به حساب می آمد چرا که این نیروهای دانش آموز و این اقشار بخش اجتماعی بودند که با مردم در تماس بودند و از همه وسیع تر و گسترده تر دانش آموزان بودند که با مردم ارتباط داشتند .

در این قسمت ادعای منافقین را مبنی بر داشتن پایگاه اجتماعی مورد بررسی قرار می دهیم . پایگاه اجتماعی و حمایتهای مردم خود را در چه چیز متجلی می کند ؟ آیا غیر از این است که در حمایتهای معنوی ، سیاسی ، صنفی ، تدارکاتی متجلی می شود ؟ حال ببینیم که منافقین تا چه حد از این حمایت ها برخوردار بودند . نیروهای دانش آموزی منطقه غرب تهران بعد ار سی ام خرداد به دلیل اینکه تحلیل درستی از شرایط نداشتند و منافقین با یک تحلیل سر هم بندی شده و آبکی آنها را به اصطلاح مبارزه مصلحانه قانع کرده بودند ، برای اسلحه کشیدن به روی مردم انگیزه نداشتند . از طرف دیگر چون کارایی نظامی نداشتند بعد از سی ام خرداد و شروع ترورها و جنایات ، بخصوص بعد از فاجعه هولناک هفتم تیر که واقعاً خشم مردم زیاد شده بود اکثر نیروهای دانش آموزی منطقه غرب مجبور شدند مخفی بشوند و کمتر کسی بود که شبها برای خوابیدن جا داشته باشد و بهترین محل برای نیروهای دانش آموزی خیابانها ، پلها ، پارکها و این جور جاها بود و کمترین حمایتی از جانب مردم در زمینه دادن امکانات نمی شد .

برای روشن تر شدن موضوع به آمار رسمی خود تشکیلات از این امر اشاره می کنم . بعد از اینکه گزارش داده شد که حمایت مردمی در کار نیست ، مردم امکانات نمی دهند و استقبال نمی کنند ، کسی را به خانه شان راه نمی دهند ، گفتند که : شما دروغ می گویید ما جریان حق هستیم و حمایتهای مردم از ما زیاد است . شما بلد نیستید با مردم چگونه برخورد کنید . اگر ابهامات آنها را رفع کنید آنها شما را در آغوش خواهند گرفت » و بعد آمدند برای دانش آموزان کار توضیحی کردند که شما ایرادتان در زمینه برخورد با مردم کجاست . گفته شد بروید مسائل را برای مردم توضیح دهید و اشکالشان را برطرف کنید . آن وقت به شما امکانات می دهند ! اما شما راه برخورد با اشکالات آنها را پیش بگیرید . در همین رابطه بسیج عمومی هم دادند و منطقه غرب هم اولین جایی بود که این خط اجرا می شد . اما پس از پایان مهلت مقرر و رسیدن گزارش ها و جمع بندی آنها حتی 1% هم به امکانات و حمایت مردم اضافه نشده بود و همچنان این بحران وجود داشت .

اما در تظاهرات مسلحانه نقش افراد قسمت روابط چه بود ؟ اینها سیاهی لشگر بودند یا گاردهای تخریبی تظاهرات بر عهده شان بود و کار نظامی به عهده قسمت نظامی بود .زمانی که خط تظاهرات مسلحانه داده شد چنین تحلیل شد که « پتانسیل انقلابی مردم بسیار بالاست و ما از جامعه عقب هستیم و به راست روی افتادیم ما در یک فاز متکامل تر از شاه قرار داریم و مردم توقع عملیات بزرگ دارند » بعد از اینکه نیروها به تظاهرات رفتند ، چیزی جز تشدید مسائلشان بوجود نیامد . گزارشهایی می رسید مبنی بر اینکه چرا مردم از منافقین حمایت نمی کنند و چرا به صحنه نمی آیند . حتی گزارشهایی حاکی از این موضوع داشتیم که عده ای از مردم با مشت خالی جلوی تیمهای نظامی ایستاده اند و شعار می دهند و آنها هم که بی تفاوت بودند ماشینها و امکاناتی که در خیابانها داشتند جمع می کردند تا مبادا کسی پشت آنها سنگر بگیرد .

ببینید مردم تا این حد به کار منافقین « بها » می دادند ! ولی مسئولان بالاتر تحلیل دیگری دادند و گفتند که « رعب و وحشت است ، حاکمیت رعب و وحشت ایجاد کرده » در صورتی که این تحلیل خودش باز بر مسائل بچه ها می افزود . چرا ؟ چون شاید یادتان هست که منافقین ادعا می کردند که تا دو ماه دیگر کار حاکمیت تمام است و انقلاب پیروز می شود و ما در یک فاز متکامل تر از زمان شاه قرار داریم ، چون پتانسیل انقلابی مردم بالاست ( طبیعی است که پتانسیل انقلابی در هر انقلابی جو رعب و وحشت را می شکند . اگر به جریان 17 شهریور توجه کرده باشید علی رغم سرکوب وحشیانه به دلیل بالای انقلابی مردم هرچه بیشتر خون میدادند بیشتر تحریک می شدند ) و این مسئله ای شده بود برای نیروها که این ادعای شما نادرست است .

این را هم بگویم که این رعب و وحشت فی الواقع در وجود خود آقای رجوی و مرکزیت سازمان بود ، به دلیل جنایاتی که کرده بودند ، به دلیل عملکردهایی که داشتند و به دلیل همین وحشتی که در قبال مردم و تاریخ برای پاسخ دادن داشتند ، که فرار هم کردند و به دامن اربابانشان رفتند و وحشت سراپایشان را فرا گرفته بود . رجوی در جمع بندی یک ساله اش دم از رعب و وحشت می زند درصورتی که همین خائن در جمهوری اسلامی دم از رعب و وحشت می زند خودش به نیروهایش جهت ایجاد در رعب و وحشت در دل مردم رهنمود نظامی می دهد که برادران دیگر در قسمت نظامی به طور مفصل اشاره می کنند . منافقین تحلیلشان این بود که « ما باید در دل نیروهای حزب اللهی رعب و وحشت ایجاد کنیم » ببینید همان کسی که ادعا می کند مردم به دلیل رعب و وحشت به صحنه نمی آیند همان کس خط می دهد که باید رعب و وحشت ایجاد کنیم و در اینجا مشخص می شود که این رعب و وحشت در دیدگاه خودشان چیزی نیست جز در وجود رجوی خائن .

بعد از مدتی تحلیل دیگری دادند و گفتند که مبارزه ، مبترزه طبقاتی است و هر کسی نمی تواند در آن شرکت کند . این تحلیل همچون تحلیلهای دیگر نه تنها مسئله بچه ها را حل نکرد بیکه بر مسائلشان افزوده شد . همه می گفتند : بابا کانال ( محیط ) فعالیت ما کجاست ؟

زیرا در شرایط سیاسی هر مسئولی که در بالای قسمت دانش آموزی منطقه جنوب شهر می گذاشتند فوراً می برید و خسته می شد ، چون خطوط تشکیلاتی در آن منطقه ( جنوب ) پذیرایی نداشت و مردم خط سازمان را نمی خواندند ، فرهنگ سازمان را نمی پذیرفتند . برای بچه ها این مسئله شده بود که خانه های تیمی ما و قرارهایمان در مناطق بالا و مرکز شهر است و کسی جرئت نمی کنند از محور خیابان انقلاب پایین تر برود و آن وقت شما می گویید مبارزه ، مبارزه طبقاتی است ! ؟

اگر توجه کرده باشید خواهرمان در جلسه قبل میزان پایگاه منافقین در داخل توده های مردم ( کارگران و زحمتکشان ) برایتان بیان کرد و تنها چیزی که می ماند این است که بگوییم فی الواقع مبارزه یک مبارزه طبقاتی بود ، مبارزه ای بود که در یک طرف آن اقشار محروم و مستضعف جامعه تحت رهبری امام خمینی علی رغم مشکلات اقتصادی و کمبودها و نارضائی همچنان حضور خودشان را در صحنه به حمایت از این نظام ادامه می دهند و در سر دیگر هم طیف گروهک منافقین و بقیه ضد انقلابیون ، سلطنت طلب ها و جبهه ملی ها و امنیتی ها و ... قرار دارند و این دو طبقه با هم سخت درگیر هستند .

شیوه انگیزه دادن به نیروها و سر انجام نهاد دانش آموزی

موضوع دیگر شیوه انگیزه دادن به نیروها در داخل تشکیلات بعد از سی ام خرداد می باشد . بعد از سی ام خرداد آمدند بخاطر سوالات زیاد مبنی بر فرار رجوی به پاریس و مسائل مربوط به آن گفتند که اساساً هر کسی در داخل تشکیلات سوال بکند این فرد یک عنصر مسئله دار تلقی می شود ( توجه کنید به شانتاژهای تشکیلاتی ) و باید افراد به هر شکل که شده خط مبارزه ما را بذیرفتند و ما اینجا سوال سیاسی نداریم ، هر کس می خواهد بیاید و هر کس نمی خواهد نیاید و طبیعی بود بچه هایی که با صداقت و با امید و آرزو به تشکیلات آمده بودند و به دنبال چیز دیگری بودند و هنوز هم فکر میکردند که شاید اینها بتوانند به سوالاتشان پاسخ بدهند ، از ترس خوردن انگ « بریده » و « خائن » و از این قبیل وصله ها سوالاتشان را کم می کردند . در رابطه با جذب نیرو که بخش روابط دانش آموزی منطقه غرب کار آن را بعد از سی ام خرداد در آن منطقه بر عهده داشت ما برای نمونه حتی یک فرد نداشتیم که از نظام جمهوری اسلامی کنده شود و به سازمان وصل شود ف حتی یک نمونه . تمام نیروهایی که جذب می شدند کسانی بودند که به شکلی قبلا رابطه شان قطع شده بود و یا می رفتند فردی را که فرض کنید خواهرش ، برادرش اعدام شده بود تحریک می کردند و بولتن تبلیغاتی مبنی بر شکنجه به او می دادند و جذبش می کردند . در صورتی که حد اقل شما می دانید مسئله شکنجه و تبلیغاتی از این قبیل جز حربه ای کثیف امپریالیسم خبری چیز دیگری نیست که سازمان هم به آن متوسل شده است .

حال ببینیم سرانجام نهاد دانش آموزی چه می شود . نیروهایی که اصلی ترین قسمت بخش اجتماعی بودند و بار اصلی کا را به قول سازمان « بالاترین پتانسیل انقلابی را داشتند » و ن نسل انقلاب» بودند . به دلیل عدم استقبال این قشر متعهد و مسئول جامعه از منافقین ، بعد از 30 خرداد 60 سرانجام قسمت روابط و نظامی دانش آموزی منطقه غرب در آذر ماه سال 60 از هم پاشیده شد . و دانش آموزی منطقه جنوب هم در آبان سال 60 . و منطقه مرکز و شرق نیز در بهمن سال 60 و سرانجام در 19 اردیبهشت سال 61 این نهاد که اصلی ترین و با ارزش ترین نهاد گروهک منافقین بود و ادعا می کردند که پایگاه دارند به کلی نابود شدند و این امر خود دلیل عدم زمینه فعالیت منافقین در میان دانش آموزان و آگاهی آنان نسبت به عملکردها و جنایتهای منافقین می باشد . امروز هم می بینید که آنان علی رغم تمامی قدرت سیاسی و نظامی اش در کمتر از دو سال یال و کوپال و تمام تشکیلاتشان را که چیزی هم از آن باقی نمانده بود ، جمع کردند و به خارج رفتند و در حال حاضر هیچگونه تشکیلاتی در داخل کشور وجود ندارد و این همان نداشتن زمینه حمایت های مردمی در داخل جامعه می باشد . والسلام

 

رضا کیوان زاد :

خوب اینها نمونه هایی بود از تحلیل ها ، مواضع و عملکردهای منافقین در فاز به اصطلاح سیاسی و مسالمت آمیز ! که نمونه هایش را در تهران برادرانمان گفتند و بررسی کردند حالا برادر دیگرمان جعفر حسنی به بررسی مجملی از نمونه هایی که در شهرستانهای مختلف اتفاق افتاده و مواردی هم خودشان شاهد آن بودند می پردازند که این نمونه ها در سرتاسر ایران یعنی شهرستانهای دیگر هم به این ترتیب اتفاق افتاده است .

مختصری درباره عملکرد در شهرستانها

جعفر حسنی : بسم الله الرحمن الرحیم . با سلام به امام امت و رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران . همانطور که برادرمان گفتند در این قسمت در نظر داریم که نشان بدهیم که کلیه خطوط سازمان منافقین که در مرکز جهت پیشبرد توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی طرح ریزی می شده در سایر شهرستانها در رابطه با موقعیت محلی به اجرا در می آمد و در بخش های دانش آموزی و کارگری هم به همین ترتیب بوده که مفصلاً صحبت شده است و شما می توانید این را به سراسر مناطق کشور تعمیم بدهید . در بخش اجتماعی شهرستانها از همان اوایل که به اصطلاح دوران فعالیت سیاسی نامیده می شد سازماندهی میلیشیا در جهت براندازی نظام حاکم شکل یافت . فی المثل تیمهای میلیشیا را در مشهد برای شناسایی مراکز و ارگانهای انقلابی از قبیل مراکز سپاه و کمیته می فرستادند و مانورهایی در رابطه با میلیشیا انجام می دادند که جنبه آمادگی داشت و برای زبده تر شدن گاهی اوقات این نیروها را به تهران اعزام می کردند که از جمله می توانیم از جریان امجدیه نام ببریم که در همین جریان از مشهد حدود 3 اتوبوس نیرو به تهران فرستادند . تا جایی که من می دانم از تبریز و استانهای شمالی حدود 1000 تن در مراسم امجدیه شرکت کردند . طبعاً از شهرستانهای دیگر هم بودند .

در بخش شهرستان از همان اوایل پیروزی انقلاب خطی دنبال می شد که آن بررسی مناطق استراتژیک کشور بود به این مفهوم که از همان اوایل این بخش در سراسر کشور به دنبال این بود که مناطقی از مملکت را در نقاط مرزی با شرایط مساعد برای فعالیتهای غیرقانونی بیابد و انتخاب کند و در آن منطقه کار خودش را شروع بکند . مثل مناطق شمالی ، شمال غرب و غرب کشور . در خود همان استان هم مناطق خاص تر را انتخاب می کردند از جمله در آذربایجان شهرهای ارومیه – اردبلیل و سلماس انتخاب شده بود و در شهرهای بزرگ هم مناطقی را جستجو می کردند که آمادگی بیشتری برای فعالیت داشته باشند . به میلیشیا گفته می شد که باید با دید وسیع تر و افق بازتری ! به مسئله نگاه کرد و روزی را در نظر آورد که مناطقی از شهر را آزاد کرده ایم و سنگر بندی کرده ایم و حالا باید مناطق دیگری از شهر را آزاد بکنیم . تاکید می کنم که تمام این برنامه و آن مانوری که اشاره کردم از همان اوان پیروزی انقلاب شروع شده بود و هرچه تشکیلات جا افتاده تر می شد بیشتر ادامه پیدا می کرد و آغازش هم از همان زمانهایی بود که شعار معروف ن درود بر خمینی – سلام بر مجاهدین داده می شد .

در بخش روابط شهرستانها هم سازمان به دنبال این بود که گروهک ها ، احزاب و شخصیتها را به دنبال خود بکشاند و در صورت امکان جذبشان کند . در همان آغاز تماسهایی با شیخ عزالدین و قاسملو و تیمهای دیگری از این دست برقرار کرده بود . تماس با عزالدینو قاسملو از طرف مسئولان تشکیلات آذربایجان انجام می گرفت . سازمان با شریعت مداری نیز به علت تصوری که از نفوذ وی در منطقه آذربایجان داشت تماسهایی غیر مستقیم برقرار کرده بود . این تماسها در حالی بود که بسیاری از نیروهای تشکیلاتی باور داشتند که این عناصر ماهیتی آمریکایی دارند و در این زمینه ها نمونه بسیار است .

نمونه دیگری که می خواهم خدمتتان عرض کنم بلوایی است که در مشهد ایجاد شد و این واقعه شخصیتهایی از جمله احمد زاده را هم به دنبال خود کشید و تحت تاثیر قرار دارد . این نمونه مربوط به محور اصلی کار تبلیغات سازمان بود که می خواست مظلوم نمایی کند و مسئله چماق و چماقداری را همانطور که برادرمان در قسمت دانش آموزی توضیح دادند و خودشان نقش اصلی آن را داشتند عمده کنند و دست آخر هم گردن نظام بیاندازند تا استفاده تبلیغاتی نمایند .

در جریان انقلاب فرهنگی یکی از درگیری هایی که صورت گرفت ، یکی از ستادهای منافقین در مشهد که عدونا تصرف شده بود ، به دستور دادستانی توسط برادران کمیته و سپاه گرفته شد . در ضمن این درگیری ها عده ای از هوادران سازمان در صدد تصرف مجدد ساختمان بر آمدند .

در این جریان مشکین فام کشته شد . البته طوری تبلیغ شد که به گردن نظام جمهوری اسلامی بیفتد و از این سوژه بهره برداری کنند که البته همین طور هم شد . حتماً شما هم در جریان قرار گرفتید که چقدر از این موضوع بهره برداری کردند . این بهره برداری که به مذاق سازمان خوش آمده بود باعث شد که تصمیم بگیرد در سالگرد همین قضیه مراسم مشابهی برگذار کنند و این کار آنقدر برای سازمان اهمیت داشت که گفته بود مراسم حتی به قیمت کشته شدن بعضی افراد باید برگزار شود . البته مراسم برگزار شد و مسئولان استان نیز هوشیارانه برخورد نمودند و از ایجاد زمینه برای درگیری و سوء استفاده های بعدی سازمان جلوگیری به عمل آوردند. همه اینها حکایت از این می کند که آنچه اصطلاحاً فاز سیاسی و نظامی نامیده می شد خود نمودی دوگانه از محتوائی واحد در اجرای خط سازمان بوده است . البته همانطور که عرض کردم جون وقت کم است من مختصراً به نمونه هایی اشاره کردم که برنامه های حساب شده و هدفدار از طرف سازمان در شهرستانها اجرا می شد و انشاالله اگر فرصت شود در آینده مفصلاً توضیح داده خواهد شد .

والسلام

کارنامه سیاه(6)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان