بگذارید کوردلان در داخل و خارج هرچه می خواهند بکنند و بگویند به هر جنایتی که روی تاریخ را سیاه می کند و روی منافق و همقطارانشان و جنایتکارانشان را سیاه تر ، دست بزنند و با انفجارها که کار جنایتکاران ورشکسته است و هر فرد ساده ای می تواند این نحوه جنایت را انجام دهد به اسم قیام مسلحانه برای نجات خلق و جنگ خیابانی برای سرنگونی اسلام و جمهوری اسلامی ، برای خود و سبعانی امثال خود دلخوشی و برای رسانه های گروهی ابرجنایتکاران ، سوژه تبلیغاتی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی فراهم کنند . ملت شریف ایران باید اذعان کند منافقان سیه بخت و همقطاران آنان گوی سبقت را از جنایتکاران تاریخ و گوی رذالت و خباثت را از سفلگان جهان ربوده اند»
امام خمینی
بخش دوم :
کارنامه جنایت و خیانت
مدخل : آشوب و فتنه !
عزل بنی صدر ضربه ای کوبنده بر جبهه آمریکایی کفر و نفاق وارد آورد و استقبال بی سابقه میلیونها نفر امت مسلمان در سرتاسر ایران از این تصمیم قاطعانه مجلس شورای اسلامی و فرمان امام ، استکبار جهانی و ایادی و اذناب داخلی اش را دچار سردرگمی و وحشتی غیر منتظره نمود .
منافقین که می دیدند مرد 11 میلیون رائی شان همچون آدمکی برفی در برابر خورشید درخشان انقلاب اسلامی در حال ذوب شدن است ، سراسیمه به تکاپو افتادند تا مگر با ایجاد آشوب و اغتشاش و تهدید ، نابودی محترم هم پیمان خود و در نهایت خودشان را به تاخیر بیاندازند . اینان در اطلاعیه ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی می نویسند :
« بدین وسیله به تمامی نمایندگانی که در مجلس حضور می یابند نسبت به کلیه عواقب گسترده عزل رئیس جمهور دکتر بنی صدر .... زنهار می دهیم .
تو گوئی نمایندگانی که با اشتیاق به شهادت در راه اسلام قدم به سنگر مجلس گذاشته اند با این قبیل تهدیدات عقب خواهند نشست و به عوامل استکبار جهانی اجازه خواهند داد تا میهن اسلامی را صحنه تاخت و تاز خود گردانند .
بنی صدر در آستانه سقوط قرار می گیرد و امت حزب الله با فریادهای کوبنده « مرگ بر بنی صدر » و «مرگ بر آمریکا » نفرت عمیق خود را از این عنصر خائن اعلام می دارند . منافقین در برابر امواج خروشان انقلاب اسلامی دست به تقلایی نومیدانه می زنند و مذبوحانه با صدور اعلامیه های « نظامی » علنا اعلام قیام علیه نظام الهی جمهوری اسلامی کرده و تمام نیروهای تشکیلاتی خود را جمع آوری و به انواع سلاح های گرم و سرد مسلح می نمایند تا توطئه شوم 30 خرداد را عملی سازند .
جنایت منافقین در 30 خرداد 1360
« منافقین امروز به عنوان طرفداران پر و پا قرص « بعضی ها » اطراف آنها را گرفته اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلحانه می زنند و هر روز در گوشه ای تشنج می آفرینند . با حضور دائمی خود کید هرج و مرج طلبان را خنثی کنید .»
امام خمینی
جنایت گسترده منافقین در این روز بر کسی پوشیده نیست ، اما آنچه گفتن دارد ، ریاکاری مجدد اهل نفاق است سردمدار تروریستها پس از فرار به خارج ، علیرغم همه جنایاتی که در این گروهک در این روز مرتکب شد ، برای برائت این دار و دسته می گوید :
« از کجا شنیده اید مجاهدین در آن روز ( 30 خرداد ) سلاح داشته اند ، اشتباه شنیده اید ، بخاطر اینکه استفاده از سلاح را مطلقا ممنوع اعلام کرده بودیم.
اعتراف صریح کسانی که خود مجریان توطئه شوم 30 خرداد بودند ، بار دیگر گوشه ای از جنایات منافقین را برملا می سازد و بر دروغ گویی اهل نفاق شهادت می دهد .
مرتضی ناصح پور در مورد جنایات منافقین در 30 خرداد می نویسد :
« از چند روز قبل ما به صورت آماده باش در خانه یکی از بچه ها جمع بودیم ، حدودا 20 – 30 نفر در یک خانه بودیم که کارمان فقط حفظ ارتباطات بین نیروهایمان بود . صبح روز 30 خرداد مسئولین بالاتر آمدند و کار توضیحی کردند و مسئولیتها را مشخص کردند و من به عنوان سر تیم بودم . کارمان در تظاهرات برداشتن موانع و سدها از جلوی کارمان بود . در اصل واحدهای ویژه تخریبی بودیم . تا قبل از آن افراد از چاقو و وسائل دیگر از این قبیل در درگیری ها استفاده می کردند و عده ای هم نداشتند . ولی در 30 خرداد خط رسید که هیچ کس نمی باید سلاح سرد به همراه نداشته باشد ، هرکسی باید مسلح به یک چیزی می شد که در تکمیل آن نوع سلاح های سرد را هم گفتند . اصلا گفتند هر چیزی هر کس بیاورد اشکالی ندارد ، یعنی محدودیتی در بین نبود ولی صحبت از انواع چاقو ، سرنیزه ، تیغ موکت بری ، زنجیر ، کابل ، پیچ گوشتی ، نانچیکو و خلاصه هر چیز ممکن بود ..... در این جریان به چشم دیدم که در چهارراه ولیعصر - طالقانی چگونه هر کس که عبور می کرد چاقو به بدن فرد می زد ، دیدم چگونه موتورها و ماشین ها به آتش زده می شد و بعد هم شنیدم که چه کارها افراد دیگر کرده اند . مثله کردن مردم حزب الله را شنیدم و به آتش کشیدن مینی بوس را در میدان فردوسی دیدم ( نقل از اعترافات نامبرده ص 107 )
محمد حسین امیرانی در همین مورد می نویسد :
« 30 خرداد گفته بودند که خط خط زدن است و حتی در خانه حیدر که هواداران منافقین جمع شده بودند ( خانه حیدر واقع در پشت چهارراه چیت سازی و خانه تیمی انجمن توحیدی پیام بود ) به هر کدام یک تیغ داده بودند و آماده درگیری بودند و می گفتند ، چاقو در حکم نشریه است ، اگر تا دیروز نشریه می فروختید امروز باید از چاقو استفاده کنید ( نقل از اعترافات نامبرده ص 13 )
احمد ربیعی می نویسد :
« مسئولمان اصرار داشت که همه باید یک سلاح سرد حداقل همراه داشته باشند و گفت هر کسی به هر عنوان به این تظاهرات اعتراض کرد باید از طرف ما مورد تهاجم واقع شود ، که همین طور هم شد ( نقل از اعترافات نامبرده ص 6 )
رزا حمزه ای نژاد ، سر تیم دانش آموزی - نظامی منافقین در مورد عملکرد این گروهک در 30 خرداد می نویسد:
« خط منافقین در این روز مسلح بود و ایجاد درگیری و آدمکشی با سلاح سرد و گرم .... عده ای هم از افراد تشکیلاتی در همین راهپیمایی مسلح به سلاح گرم بودند .... خط این بود که تا می توانید بکشید ، چشم در بیاورید (نقل از اعترافات نامبرده ص 10 )
باقر باقری زاده ، سرتیم کانون به اصطلاح توحیدی اصناف وابسته به منافقین در همین مورد می گوید :
« من جزء کسانی بودم که در رابطه با کانون به اصطلاح توحیدی اصناف در خیابان سمنان در تظاهرات شرکت کردم . کلا حدود 50 تا 60 نفر بودیم و خطی که به ما داده شده بود این بود که ما باید نیروهای انتظامی را تا حد امکان بوسیله تظاهرات و جنگ و گریز مشغول کنیم تا فشار بر روی تظاهرات اصلی که در مرکز شهر است کم شود . به هر کدام از ما که هیچگونه سلاح سرد همراه نداشتیم یک عدد چاقو که با پول خودمان خریده بودند دادند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 12 )
غلامرضا بیگ محمدی یکی از مسئولین دانش آموزی منافقین در باره جنایات این گروهک در آشوب خرداد 30 می نویسد
« سازمان از قبل به هواداران خط داده بود که ما باید کاری کنیم که بر روی ما اسلحه بکشند ، یا شما هرکه را دیدیم بزنید و بدون چاقو وارد تظاهرات نشوید .
در اطراف میدان فردوسی سر برادر پاسداری را بریدند و وقتی چاقو در شکم برادر حزب اللهی می کردند چند بار می چرخاندند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 10 )
اسماعیل محمدی آقایی ، معاون یکی از تیمهای ضربت منافقین در 30 خرداد می نویسد :
« من نیز به طور تشکیلاتی با یک تا 2 گروهان که از زیر پل سید خندان به طرف خیابان انقلاب در حرکت بود همراه بودم و این تظاهرات به اصطلاح موضعی بود و قصد برپایی چنین تظاهراتی در 3- 4 نقطه تهران برای پخش نیروهای حزب الله بود که از تظاهرات اصلی که در خیابان انقلاب بود باز بمانند . تقریبا اکثر بچه های هوادار منافقین مسلح به سلاح سرد بودند و من نیز به زنجیر و درفش مسلح بودم ( نقل از اعترافات نامبرده ص 12 )
امیر حسین امیرانی ، یکی از عناصر وابسته به تشکیلات محلات جنوب منافقین می افزاید :
« در 30 خرداد مسلح به تیغ موکت بری بودم . گفته بودند از اسلحه استفاده کنید . مبارزه به بن بست رسید و بوسیله اسلحه وارد فاز جدید می شویم .... می گفتند حالا چاقو در حکم نشریه می باشد ( نقل از اعترافات نامبرده ص 10 )
حمید رضا رفیعی سرگروه یکی از واحدهای منافقین درباره جنایاتی که این گروهک در روزهای قبل از 30 خرداد نیز مرتکب شده می نویسد :
« در یکی از تظاهرات قبل از 30 خرداد شاهد یک جنایت بودم که به این شرح می باشد . حدود 30 – 40 نفری بودند که تظاهرات را شروع کردند و به وسط خیابان آمدند و هر کسی ریش داشت می گرفتند می زدند ، یک موتور سوار داشت از خیابان عبور می کرد که چند نفر داد زدند خودش است و بقیه دنبالش کردند و او را گرفتند و از موتور پائین انداختند و فقط دیدم که یک نفر با چاقو آنچنان به پهلوی آن عزیز فرو برد که من خودم وحشت کردم ، بقیه هم با مشت و لگد به او می زدند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 15 )
جنایات منافقین در این روز تنها منحصر به تهران نبود و در سایر شهرها نیز تکرار گردید . علی شکرائی درباره جنایات این گروهک در همدان می نویسد :
« به ما گفتند که بچه ها را سازماندهی کن و به صورت تیم های چهار نفره که با چاقو ، پنجه بکس ، نانچیکو ، تیغ موکت بری ، گزن و کوکتل مسلح باشد و در راس ساعت 5/4 در میدان بوعلی هواداران تجمع می کنند و با شروع راهپیمایی این تیمها باید سد شکن باشند و هر گونه حرکات حزب الله را به شدت سرکوب کنند و باید سطح شهر از حزب الله پاک شود و در ضمن گفت که در مسیر راهپیمایی به هر دکان و مغازه و یا کتابفروشی حزب اللهی رسیدید شیشه های آن را خورد کرده و بعد مغازه را به آتش بکشید . من هم سه تیم چهار نفره برای حفاظت از راهپیمایی و درگیری فرستادم و خودم هم از کنار با آنها صحبت می کردم و کار آنها را چک می کردم و چون رهنمود از قبل داه شده بود ، آنها به شدت حزب اللهی ها را مورد ضرب و جرح قرار می دادند و در مسیر راهپیمایی هم شیشه مغازه های افراد حزب اللهی را خورد کردند و بعد تعدادی از حزب اللهی ها را با موکت بر مورد حمله قرار دادند که دست و پا و گرده و پشت آنها را تیغ تیغ کردند و درگیری شدید بود و حتی یکی از حزب اللهی ها را تا حد مرگ زدند و فکر کردند که او مرده است و در مجموع تعداد 30 الی 50 نفر از امت حزب الله مجروح و مصدوم گردیدند . ( نقل از اعترافات نامبرده ص 11 )
علیرغم این جنایات گروهک ورشکسته و جنایتکار منافقین پس از 30 خرداد باز هم به شیوه مظلوم نمائی همیشگی متوسل شده و در اطلاعیه نوشت :
« بار دیگر در آخرین قدم های سلطه و اختناق مطلق ، همزمان با برکناری رئیس جمهور دکتر بنی صدر .... راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز صدها هزار تن از مردم قهرمان تهران را به خاک و خون کشید»
در تاریخ 31 خرداد 1360 مجلس شورای اسلامی با اتکاء به مردم همیشه در صحنه ، رای بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر می دهد و روز یکم تیر توسط فرمان امام وی از ریاست جمهوری عزل می شود .
امام امت در روز عزل بنی صدر می فرمایند :
« این امری که دو روز پیش از این اتفاق افتاد را مطالعه کنید و ببینید چه بود . برای چه بود ؟ و برای که بود ؟ آیا شما در مقابل آمریکا ایستاده اید و می خواهید جهاد کنید ؟ در مقابل شوروی ایستادید و می خواهید جهاد کنید؟ شما که بازی خورده اید و سران جنایتکار منافقین شما را بازی دادند و خودشان در پناهگاهها نشستند و شما را به خیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند . اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست ؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال و اخیرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمریکا و بلوک او و شوروی و بلوک او را از این کشور کوتاه کرده است . شما در مقابل این ملت می خواستید قیام کنید و شما را وادار به آن کارهایی کردند که روی تاریخ را سیاه کرد . شما تمام قوای خودتان را که روی هم بگذارید در مقابل سیل خروشانی که ملت مسلمان و ارزنده ایران به راه می اندازد قطره ای بیش نیستید »
بنگاههای تبلیغاتی استکبار جهانی در باره غائله 30 خرداد گفتند که بیش از 500 هزار نفر در تظاهرات شرکت جسته بودند ، حال آنکه دروغ می گویند و رقم کسانیکه آن روز در صحنه حاضر بودند به مراتب بیشتر بود ، چرا که صدها نفر از امت حزب الله در آن روز آنچنان سیل خروشانی به راه انداختند و دار و دسته های اوباش و جنایتکار منافقین را در مدت زمانی کوتاه چنان به کار زدند که یاد یوم الله پر شکوه 22 بهمن 1357 را در دلها زنده کرد .
کارنامه سیاه (24)