کار اطلاعاتی !!

مهران اصدقی:خوب وقتی چنین خطی مطرح بشود هرچه ترور افراد بیشتر باشد آن خط بهتر عمل شده و به همین خاطر این کارها صورت گرفت. اما مسئله ای که به خوبی مشخص است این است که در این کشتارها و قتل عام ها عده ای بی گناه و بی دفاع در مقابل عده ای به اصطلاح چریک که تا دندان مسلح هستند قرار دارند و در این شرایط هر آدم کشی می تواند گروه کثیری را به قتل برساند . در ضمن انجام همین عملیات بود که ضربات بسیار سنگینی از طرف دادستانی وسایر ارگانهای انقلابی بر پیکر پوسیده سازمان منافقین وارد شد . از آن جمله است کشته شدن موسی خیابانی و ضربه دوازدهم اردیبهشت ، به دنبال این ضربه بخش اجتماعی سازمان به طور کلی متلاشی و تعداد زیادی از کادرها و افراد بالای سازمان کشته شدند . آری بعد از این ضربات خطی که از طرف سازمان داده می شد این بود که کانال این ضربه ها برای ما مشخص نیست و به همین خاطر بایستی دست به عملیات اطلاعاتی بزنیم ، در صورتی که سازمان به خوبی می دانست که کانال این ضربه ها کجاست و ما می دانستیم که این ضربه ها را ما از همین مردم و همین نظامی که روی آن اسلحه کشیده بودیم ، خورده ایم و متاسفانه در پی این خط ، سازمان باز هم خط کشتار مردم را صادر می کرد و این خطوط را با توجیهاتی از قبیل عملیات اطلاعاتی ذکر می کند . من در اینجا به خط سازمان در این رابطه اشاره می کنم : از آنجا که ممکن است بنگاه های معاملات املاک ، خانه های تیمی را لو داده باشند بنابراین بایستی به آنها حمله کرده و صاحبان و کارکنانشان را که به اصطلاح خیانت کرده و خانه های ما را لو داده اند ترور کرده و از بقیه نیز اطلاعات کسب کنیم . در اینجا خسرو زندی نحوه مراجعه به بنگاه ها را ذکر می کند و بعد از آن محمد رضا نادری نمونه ای از ترور بنگاهی ها را توضیح خواهد داد .

خسرو زندی: با سلام و درود خدمت رهبر عزیز انقلاب و امت شهید پرور . همانطور که توضیح داده شد به دنبال ضربات سنگین و خرد کننده ای که بر پیکر پوشالی سازمان وارد شد (از جمله کشته شدن مرکزیت سازمان موسی خیابانی و ضربات دوازدهم اردیبهشت 61) رهنمودی در مورد مراجعه به بنگاه ها به ما داده شد. من در اینجا پس از توضیح مختصری در رابطه با خطوط فوق و شیوه عمل ، نمونه ای از این مراجعات را بیان می کنم . سازمان این احتمال را می داد که مسئله لو رفتن خانه های تیمی از طریق بنگاه ها و نسخه سوم اجاره نامه ها باشد . در این رابطه به واحدهای عملیاتی گفته بود که به بنگاه ها مراجعه کنید و از موضع قاطعی برخور نمائید بدین صورت که آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهید در صورتی که همکاری نکردند ، معلوم است که با ارگانها و نهادهای دولتی همکاری می کنند . فوراً کارکنان و صاحبان بنگاه ها را ترور کنید و اموالشان را به سرقت ببرید و مغازه اشان را به آتش بکشید . من در اینجا به چند نمونه از این مراجعات که خودم شخصاً در آن حضور داشتم اشاره می کنم .

نمونه اول: مراجعه به بنگاه ها به وسیله واحدی به عنوان مسعود حریری صورت گرفت و من به اتفاق مسئولمان رحمان که در درگیری ها معدوم شد به بنگاهی واقع در خیابان خواجه عبدالله انصاری مراجعه کردیم . پس از آنکه داخل مغازه شدیم ابتدا از موضع کمیته ای برخورد کردیم و گفتیم که از طرف کمیته هستیم و شما باید به سوالات ما جواب بدهید . صاحبان بنگاه از نحوه برخورد و تیپ ظاهری و سایر مشخصاتمان متوجه شد که ما کمیته ای نیستیم با ما همکاری نکرد . در نتیجه ما از موضع سازمان برخورد کردیم بدین صورت که وسائل روی میزشان را روی زمین ریختیم و همراه با تهدید که تو را می کشیم از صاحب مغازه خواستیم که به سوالات ما در رابطه با نسخه سوم و سایر موضوعات جواب بدهد . صاحب بنگاه اظهار بی اطلاعی کرد و گفت چنین مسئله ای صحت ندارد . ما به دنبال یک سری تهدیدات از بنگاه خارج شدیم .

نمونه دوم: مراجعه به بنگاه، باز به وسیله واحد مسعود حریری انجام شد . من به اتفاق فرمانده امان رحمان ( مصطفی معدن پیشه ) به یک بنگاه معاملات ملکی واقع در خیابان استاد حسن بنا مراجعه کردیم و پس از اینکه وارد مغازه شدیم در مغازه را بستیم و از موضع سازمان با صاحب آن برخورد کردیم ، یعنی شروع کردیم به تهدید که تو را می کشیم و اموالت را به سرقت می بریم و مغازه ات را آتش می زنیم . بعد با سلاح هم او را تهدید کردیم بدون اینکه به وی فرصت صحبت کردن داده باشیم بعد از سوالات ما صاحب بنگاه بدون اینکه ترس و بیمی به خودش راه بدهد گفت : چنین چیزی صحت ندارد و ما با تهدید اینکه اگر دروغ گفته باشی دوباره مراجعه می کنیم و تو را می کشیم و مغازه ات را آتش می زنیم و ... از آنجا خارج شدیم .

در مجموع طی مراجعاتی که توسط واحدهای مختلف نظامی - تروریستی سازمان انجام شد در چندین مورد صاحبان بنگاه ها صرفاً به دلیل همکاری نکردن با منافقین مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند . دو نمونه ای که شرح دادم بیانگر این بود که تحلیل سازمان در این مورد خالی و تهی از واقعیت بوده است .

محمد رضا نادری: در مورد حمله به بنگاه ها حدود نیمه دوم سال 61 بود که خط حمله به چند آژانس و بنگاه را دادند . از جمله به آژانس مسکن رابینسون مرکزی که در خیابان دکتر فاطمی است حمله کردیم . من همراه رحمان ( مصطفی معدن پیشه ) که فرماندهی عملیات را به عهده داشت و شخص دیگری به نام بهزاد، تحت نام واحد عملیاتی مسعود حریری در حالیکه به دو کلت و مسلسل یوزی، مسلح بودیم به این آژانس مراجعه کردیم. حدود 10 صبح بود که ما به این آژانس رفتیم و بهزاد دم در ایستاد و ما با کلت و یوزی به ساختمان ریختیم و با تهدید همه کارکنان را وسط سالن اصلی جمع کردیم و گفتیم که از طریق این آژانس خانه های تیمی ما لو می رود و اینکه رئیس شما با سپاه همکاری می کند و در ضمن تهدیدهای ما شخصی که معاون آژانس بود خودش را از طبقه سوم ساختمان به پائین پرت کرد و ما بعد از اینکه حدود 28 هزار تومان پول از صندوق آژانس سرقت کردیم و قسمتی از ساختمان و و مدارک را به آتش کشیدیم ساختمان را ترک کرده و متواری شدیم .

البته این یک نمونه از حمله به آژانس ها بود که خود من در آن شرکت داشتم حملات دیگری هم بود مثلا همان روز به آژانس نوید و رابینسون شماره دو حمله شد .

کارنامه سیاه(32)