از بیش از یک دهه دادوقال منافقین و وطنفروشی و نیشوکنایههای آنها، پرونده هستهای به شکلی که هرگز در انتظار رجوی نمیگنجید، رو به حل و فصل است و در مراحل پایانی خود به سر میبرد.
پس از آنکه تمام تیرهای منافقین بعد از انقلاب و 30خرداد1360 در رویارویی با جمهوریاسلامی به سنگ اصابت کرد و پس از آنکه استراتژی ترور، مزدوری، حمله نظامی و... راه به جایی نبرد و دست آخر آنها را در باتلاق عراق بعد از صدام و آشفتگیهای درونی و جدایی اعضاء از این گروهک و انقلابهای پیاپی ایدئولوژیک و مخالفتهای درونی گسترده با آن و... گیر انداخت، منافقین سعی کردند برای خروج از انفعال و ریشخند خودی و غیرخودی با دروغسازی و پروپاگاندا درباره پروژه صنعت هستهای ایران به زعم خود مشکل جدید و جدی را برای جمهوریاسلامی ایجاد کنند. در سالهای اخیر بیشترین حجم فضاسازیهای رسانهای منافقین حول محور مسایل هستهای ایران بود و تقریبا هربار که مذاکرات و دیپلماسی هستهای روند مثبتی را آغاز میکرد زبان منافقین به دروغ جدید و به اصطلاح خود افشاگری تازهای باز میشد. تا جایی که در واپسین روزهای مذاکرات مارس 2015 در سوییس دروغ جدید و یا آخرین تیر خود به نام سایت هستهای لویزان3 را رو کرد که با استهزای ژورنالهای آمریکایی مواجه شد و دیدیم که در تمام روند مذاکرات حرفی از این شایعهپردازی جدید به میان نیامد.
سرکرده فراری منافقین بارها در پیامهای خود پرونده هستهای را به رخ میکشید ولی آنچه در انتظار او نمیگنجید این بود که مساله هستهای نه آن طورکه او میپنداشت بلکه آن چنان به پایان خود نزدیک شود که مشکلات ناشی از دیگر مسایل را هم با خود حل نماید. ضمن آنکه حق فعالیت صنعت هستهای ایران هم از آن سلب نمیشود بلکه تنها ظاهر این فعالیت تغییر میکند، تغییری که شاید مطابق با نظر دول غربی باشد ولی خارج از برنامههای هستهای ایران نبوده و نیست.
از طرفی مذاکرات سبب شد تا بین ائتلاف دشمنان ایران که سالها علیه دولت و ملت ایران متحد شده بودند شکاف بیفتد و اختلاف مواضع بینشان آشکار شود. مشکلات به وجود آمده بین دول آمریکا و اسراییل از این قبیل است. اجازه توسعه و صدور این فنآوری به خارج از مرزهای ایران که لاجرم به پیشرفت صنعت هستهای کشور خواهد انجامید و ارزآوری برای کشور را به دنبال خواهد داشت دیگر دستآورد پرونده هستهای ایران است.
کاهش و لغو بسیاری از تحریمها اما مسالهایست که شاید اگر مذاکرات هستهای در کار نبود هیچگاه به راحتی سخنی از رفع آن به میان نمیآمد. لغو این تحریمها که محصول مذاکره است، در آینده میتواند منجر به سرمایهگذاری بیشتر در زمینه نفت و گاز ایران و حتی صنایع دیگر شود.
اما چنان که مشخص است موفقیت در مذاکرات ممکن نیست مگر در سایه حلوفصل بعضی مشکلات و تنشهای سیاسی و قضایی بین ایران و دول غربی، که مشخصا برای گروهک منافقین خوشایند نخواهد بود زیرا که از مهمترین این مشکلات وجود گروههای تروریستی در دامن دول غربی و حمایت آنها از این گروهکهاست و گروهک منافقین هم از این قاعده بیرون نخواهد بود. چراکه بهبود روابط در سایه دفاع از دشمن طرف مقابل امکانپذیر نیست. لذا یکسره شدن تکلیف منافقین و رهبری و برخی از اعضای جنایتکارش مسالهای که دیر یا زود از توافق ایران و 5+1 حاصل خواهد آمد.
این مشخصا آخرین تیر رها شده در تاریکی، در حال برگشت به سمت خود گروهک منافقین خواهد بود. منافقین که در اوج ضعف تنها دل به بنبست در مذاکرات هستهای و پیامدهای شوم آن بسته بودند اکنون نظارهگر بر باد رفتن تلاشهای بیش از یک دهه خود هستند. به زودی باید شاهد به راه افتادن موجی از مخالفتها و منازعات درونی اعضا و مرکزیت و یا حتی مرکزیت با رهبری گروهک منافقین باشیم. شاید سرکردگان این گروهک بنا به استراتژی فرار به جلو باز هم بازی جدیدی مانند انقلاب ایدئولوژیک برای فراموشی و درگیری ذهن اعضای خود خلق کنند، لکن این را هم باید مدنظر داشته باشند که موقعیت و جایگاه امروز آنها مفری از این گرفتاری برایشان باقی نخواهد گذاشت.