هفته ای که گذشت...

Arm

1- ایران دیدبان در هفته ی گذشته در نوشتار ویژه ا ی در باب اعمال سانسورهای بیشتر در فرقه ی منافقین نوشت : " اصل مطلب این است که رجوی و اذنابش کیسه ی گشادی برای جنگ و حمله ی نظامی آمریکا به ایران دوخته اند و با تکیه بر همین کیسه ی گشاد نیروهای محصور در اشرف و اردوگاه اور را سرکار گذاشته اند و از آنها تعهد دو ساله اخذ کرده بودند . " دیدبان در ادامه می افزاید : " به همین خاطر است که هراس شدید آنها از انعکاس اخبار ناقص این پیش بینی ، در سانسورهایشان کاملا نمایان است . به عنوان نمونه از هفته ی قبل، گشتاپوی اشرف برای روحیه دادن به نیروهای محصور در اردوگاه اشرف مدعی شد که دیدار هیات آمریکایی با هیات ایرانی در عراق که یکی از موضوعات آن بحث بر سر فعالیت گروه تروریستی مجاهدین خواهد بود به تعویق افتاده است . " دولتمردان و مسوولین آمریکایی اظهارات متعددی کرده اند که تیغ سانسور مجاهدین آنها را حذف کرده است و مطلقا درباره ی آن سخنی به میان نیاورده اند . البته اظهارات رایس وزیر امور خارجه ی آمریکا در این مورد نیز قابل تامل است که در مورد تمایل کشورش نسبت به متحول ساختن بنیادی رابطه با ایران بیان شده بود . البته به این موارد می توان اظهارات دیوید ساترفیلد درباره ی نقش ایران در کاهش نا امنی در عراق ، اظهارات رایان کراکر در همین باره ، ادعای یک سناتور جمهوری خواه مبنی بر تلاش برای برقراری رابطه با ایران و دیدگاه های اکثریت کنگره ی آمریکا درباره ی ضرورت مذاکره بدون قید و شرط با ایران و درخواست 60 تن از شخصیت ها و رهبران مذهبی یهودی ، مسیحی و مسلمان برای آشتی بین این کشور با ایران نیز جزو اخباری بوده که مورد شدیدترین سانسورها از جانب فرقه ی رجوی قرار گرفته است .

2- در سایت مجاهدین ws بهار ایرانی در مطلبی با عنوان " لندن ، آخرین ایستگاه سازمان مجاهدین خلق " به صنفی بودن دلایل ذوق زدگی مجاهدین از رای دادگاه انگلیس ، به شباهت های موجود میان جامعه ی سنتی و قدیمی انگلستان ، تعداد بالای بازنشستگان و اتومبیل های قدیمی این کشور با حال و هوا و سن و سال افراد مسن و سالخورده ی سازمان مجاهدین خلق اشاره می کند و سپس به شباهت های فکری و اجتماعی جامعه انگلستان اشاره می کند و در تایید دلایل صنفی بودن این خوشحالی ادامه می دهد : " من تنها به این بسنده می کنم که مجاهدین خواسته یا ناخواسته به دلایل عدیده ای از جمله محقق نشدن آرزوها یشان و باور درونی به ناکارآمدی و رسیدن به مرز بازنشستگی ، ناگزیر باید در یک وضعیت دوگانه و متناقض سیر کنند . از یک طرف قادر به اعلام صریح دوران بازنشستگی خود نیستند و از سوی دیگر بر اساس زمینه های موجود هیچ امیدی برای آینده ی خود متصور نیستند . در چنین وضعیتی ظاهرا معقولانه ترین راه برای ادامه ی حیات و اعلام حضور ، قرار گرفتن دریک نقطه ی امن است . این نقطه ی امن و دنج و در عین حال با کلاس به ده ها دلیل و گمانه می تواند انگلستان و حال و هوای دل انگیز لندن باشد . دلیل دیگر اینکه انگلیسی ها رادر کلیت با صفت کلاسیک یعنی همان معادل فارسی خودمان ، سنتی می شناسیم . همه چیز در این کشور حکایت از گذشته گرایی می کند . انگلیسیها در مقایسه باسایر کشورهای اروپایی کمتر زیر بار تحولات کلان و تعیین کننده رفته اند . به نسبت سایر کشورهای اروپایی بافت سنی سالخورده ای دارند ، کمتر تن به نوآوری و بداعت حتی در حوزه های هنرهای هنری از جمله تئاتر ، سینما ، رمان ، ادبیات و ... داده اند . به نسبت سایر کشورهای اروپایی کماکان اشرافیت سنتی گذشته و همچنین تاج و تخت و ... آریستوکراسی و وجهی از جامعه ی سنت ، مدرن انگلستان امروز را نمایندگی می کند . ... تلویحا بر این معنی تاکید دارم که خواسته یا ناخواسته از این پس موقعیت و حیات مجاهدین بیشتر بر یک حیات موزه ای شبیه خواهد بود . در عین اینکه هستند و ظاهرا حضور فیزیکی دارند اما عملا جز مکانیزمی برای بازنگری به گذشته و دوران سپری شده کاربرد دیگری ندارند .

3- اما در ادامه ی مطالب هفته ی گذشته انجمن نجات نیز با اشاره به مسائل و مشکلات عدیده ی جاسوسی باند رجوی برای آمریکایی ها ، با تقبیح این مساله و ذکر جاسوسی منافقین برای ادامه ی حیات پر از ننگشان ادامه داد : " درواقع هم «مجاهدین خلق» و بازوی سیاسی آنها شورای ملی مقاومت از زمان اشغال عراق بسیار شدید با آمریکاییها کارمیکنند." این سایت در ادامه با ذکر مثال هایی ملموس از چگونگی این ارتباطات افزوده : " یک کارمند سابق پنتاگون به برنامه مونیتور دراین باره میگوید که :آنها برای ما کارهایی را انجام می دهند که ما خود از انجام آن شرم داریم . یک مثال دیگر گفته های کارمند سابق سیا میباشد که در همان برنامه میگوید :آنها تروریست هستند ولی ترویستهای ما .

این گروه با صدام حسین بسیار تنگانگ کار میکرده است . رهبر این گروه مسعود رجوی صدام حسین را «برادر خونی»خود می خواند و صدام عملیات نظامی آنها را با میلیون ها دلار حمایت میکرد ."

البته بر همه ی عالم و آدم مشخص است که فرقه ی جاسوس پرور رجوی بعداز معدوم شدن صدام چاره ای نداشتند که برای ادامه ی زندگی و نفس کشیدن به هر ننگ و ذلتی تن در دهند . ننگی که آمریکایی ها نیز انجام دادن آن رابرای خود شرم آور می دانند .

4- حسن زبل هم طبق ایام گذشته با استهزاء اعمال و رفتار مسعود و فرقه اش ، گزارش نهادهای امنیتی آمریکا رابرای این امر مد نظر قرار داده است . جایی که دوره ای از شکستهای رجوی را به وی گوشزد می کند ، شکستهایی که فقط در منظر رجوی پیروزی است :

"از پیام برادر مسعود همچنین دریافتیم که این چیزهایی که ما همه اش فکر میکردیم شکست است و ما کارمان زار شده برعکس همه این چیزها پیروزی است مثلا همین گزارش سرویسهای اطلاعاتی آمریکا پیروزی است و لابد اینکه عراق میخواهد ما را بیرون کند یا انگلیس اعلام کرده ما همچنان در لیست خواهیم ماند هم پیروزی است و بستن انجمن های پول جمع کنی ما هم در خارج پیروزی است و هزار و یک پیروزی دیگر مثل دادگاهها و غیره که البته ما چون جنبه نداریم ، این همه پیروزی را نمیتوانیم تحمل کنیم و با هرکدام از این پیروزی ها روابط تشکیلاتی و اوضاع در اشرف بهم میریزد . "

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31