کارشناسان اعتقاد دارند سخنان اخیر هیلاری کلینتون درباره اپوزیسیون سوریه و لزوم توجه به جبهه مقدم، نشان از تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در سوریه دارد، سیاستی که بر جازدن مخالفان اسد در خارج از این کشور به عنوان جانشین حکومت فعلی تأکید داشت و مخالفانی که با پشتیبانی مالی کشورهای منطقه در کشورهای مختلف گردانده میشدند تا برای خود مشروعیت خریداری کنند!
هیلاری کلینتون با حمله به کانون چنین سیاستی گفت: «اکنون وقت آن رسیده است که شورای ملی سوریه از دایره بسته خود عبور کرده و در خط مقدم قرار بگیرد.»
وی همچنین گفته بود: «نمیتوان این جریان اپوزیسیون را که از 20، 30 یا 40 سال گذشته به سوریه نرفتهاند، نماینده مردم سوریه دانست بلکه باید کسانی را نماینده مخالفان قلمداد کرد که در داخل سوریه صاحب جایگاه هستند.»
ناظران مسائل سیاسی اعتقاد دارند که آمریکا به این نتیجه رسیده که شورای ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه و قطر است صرفا بیانیههایی صادر میکند که هیچ تطابقی با آن چه در عالم واقع رخ میدهد، ندارد و اظهارات اعضای آن نیز به هیچوجه بر اساس مصداقها و واقعیتها نیست؛ بنابراین بایستی از این به بعد با سیاستمداران و چهرههای متنفذی که بهطور واقعی بر عرصه سیاسی سوریه تاثیرگذارند، ارتباط بگیرد و از آنها برای جانشینی اسد حمایت کند.
در گزارش اخیری که وزارت امور خارجه امریکا تهیه کرده، آمده است که مقاومت مسلحانهای را که علیه نظام اسد جریان دارد دو جریان اصلی رهبری میکند: یکی جریانی متشکل از مجموعههای جهادی است که اکثرا از خارج، وارد سوریه شدهاند و کشورهایی مثل قطر و ترکیه آنها را علیه اسد تحریک میکنند و دیگری جریانهای مسلحی هستند که متشکل از رهبران نظامی و عشایر بومی سوریه هستند که از اسد جدا شده و در عین حال از حمایت خارجی نیز برخوردار نیستند.
بنا به گزارشها، ایالات متحده آمریکا همه تلاش خود را به کار بسته است تا مانع نفوذ جریانهای جهادی به داخل جریانهای مخالف اسد شود تا آنها نتوانند بر تحولات سوریه اثر بگذارند، همچنین تلاش میکند تا جداشدگان از نظام اسد را نیز به سوی خود جذب و از آنها حمایت کند تا بیشترین شانس را برای تصاحب قدرت در صورت کنار رفتن اسد از قدرت داشته باشند.
تجربه لیبی به آمریکاییها ثابت کرده کسانی که در لیبی جنگیدند آینده دولت و کشور را رقم زدند و نه کسانی که در خارج نشستهاند و تلاش میکنند برای لیبی تعیینتکلیف کنند. همچنین سیاست جدید واشنگتن به تجربه یمن نزدیک است که شعار تغییر از داخل را سر داده است تا بدین ترتیب ضمن حفظ نیروهای مسلح و ارتش که به طور طبیعی وظیفه خود میدانند با گروههای تروریستی خارجی مثل القاعده و جریانهای وابسته به آنها مبارزه کنند، به هدف خود برای تغییر هسته اصلی سیاست در سوریه نیز برسد.
ناظران معتقدند که اظهارات اخیر سلمان العوده، یکی از رهبران اخوانالمسلمین سوریه که از جهادیها خواسته بود که دیگر به سوریه نروند، در چارچوب سیاستهای جدید آمریکا و فشارهایش به قطر و اخوانیها محسوب میشود.
اعضای به اصطلاح شورای ملی سوریه که در واکنش به مواضع کلینتون، مسائل داخلی سوریه را مربوط به خود دانسته بودند، خیلی زود متوجه شدند که عملاً هیچ اعتباری ندارند و بایستی به فکر چاره باشند تا حمایت آمریکا را از دست ندهند. در همین باره عبدالباسط سيداف رئيس این شورا در نشست مخالفان اسد در قطر گفت:
«بين شورای ملی سوريه و نمايندگان نيروهای در صحنه و داخل سوريه، پيرامون وحدت نظر و مواضع، بحث و گفتگو صورت خواهد گرفت تا بتوانند هيأتی که همه سوريها را نمايندگی کند و به مثابه يک دولت در تبعيد باشد، تشکيل دهند.»
مخالفان سوریه و حامیانشان بعد از 20 ماه کلاهبرداری تحت عنوان شورای ملی سوریه و این که آنان جانشینان مشروع اسد هستند و مخالفان را نمایندگی میکنند، اکنون با توسری خوردن از جانب آمریکا از تلاشها برای تشکیل یک دولت در تبعید سخن میگویند!
رویکرد به پای یک میز نشاندن گروههای مخالف و اپوزیسیون ایران، مدتهاست که از سوی ایالات متحده دنبال میشود، سیاستی که بیرون کشیدن گروه تروریستی منافقین از لیست گروههای تروریستی یکی از زمینههای لازم برای اجرا نمودن آن است. اظهارات و مواضع اخیری که از سوی اعضای گروه تروریستی منافقین در باره لزوم جبهه همبستگی ابراز میشود و حتی حملاتی که به رضا پهلوی و به قصد نامقبول و منفرد نشان دادن وی صورت میگیرد، حاکی از گام برداشتن در این مسیر است.
بنابراین بقایای رجوی از یک سو ناگزیرند که برای جلب نظر و حمایت آمریکا در این مسیر که برای آنان با تبعات فراوان سیاسی و ایدئولوژیک همراه است و احیاناً در ابتدای مسیر به استحاله بخش مهمی از مواضع آنان منجر خواهد شد، گام بردارند.
از دیگر سو، منافقین به دلیل نداشتن پایگاه مردمی و نیاز به حمایت و پشتیبانی آمریکا ناچار و ناگزیر از آن هستند که به رغم دشمنی بیست ساله با جریاناتی که در داخل کشور مطلوب آمریکا هستند، ارتباط بگیرند و هماهنگی به عمل آورند.
این سیاست آمریکا و گام برداشتن منافقین در این مسیر میتواند یک هشدار برای مسئولین امر باشد، چرا که برخلاف ادعای فتنهگران مبنی بر آن که منافقین یک جریان مرده هستند و آنان را به عنوان دشمنان مردم ایران معرفی میکنند، اما فتنهگران در عمل نشان دادند که از همسویی با آنان بدشان نمیآید که این میتواند به اتحاد این دو جریان که در ظاهر شعارهای زنندهای علیه یکدیگر میدهند منجر شود!