شهید عراقی یکی از طرفداران و هواداران انقلاب و حضرت امام خمینی بود که از متن توده مردم برآمد و به دلیل وفاداری مخلصانهاش به رهبری انقلاب، در زمره معتمدان و نزدیکان به حضرت امام قرار گرفت، تا جایی که امام او را برادر و فرزند خود خواندند.
مجتبی سلطانیاحمدی مشاور وزیر ارشاد در امور جوانان و نویسنده کتاب «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی» گفت: مهدی عراقی از جمله مبارزانی است که از شهریور 1320 مبارزات سیاسی خود را آغاز کرد. تولد در یک خانواده مذهبی در یکی از محلات جنوبی تهران، ارتباط با بازار و حضور در دستهجات و هیئتهای عزاداری و مذهبی در همان دوران کودکی و نوجوانی نقش مهمی در ورود عراقی به فعالیتهای سیاسی داشت؛ او در دوران نوجوانیاش وارد جمعیت فدائیان اسلام شد و تقریباً از لحاظ پایگاه اجتماعی و اقتصادی، همسطح دیگر اعضای جمعیت فدائیان اسلام بود. وی ادامه داد: در یک دهه مبارزهی فدائیان اسلام، حاج مهدی عراقی، در تمامی فعالیتها و عملیاتهای جمعیت فدائیان اسلام، نقش ویژه، مؤثر و کلیدی داشت. عراقی به دلیل پارهای اختلافات فکری با دیگر اعضای جمعیت فدائیان اسلام از این گروه خارج شد. وی بعد از کنارهگیری از فدائیان اسلام و پس از کودتای 28 مرداد 1332 و شهادت نواب صفوی عملاً از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد. بعد از قیام امام خمینی در اوایل دهه 1340 عراقی با قبول مرجعیت دینی و سیاسی امام خمینی با کولهباری از تجربه مبارزهی سیاسی و نظامی در خدمت امام و آرمانهای او قرار گرفت و در بنیانگذاری هیئتهای مؤتلفهی اسلامی به عنوان بازوی اجرایی نهضت امام خمینی نقش چشمگیری ایفا کرد.
سلطانیاحمدی افزود: نقش عراقی در شکلگیری و تداوم انقلاب، کمنظیر بود. او در کلیهی تظاهرات و راهپیماییهای سرنوشتسازِ دوران نهضت و انقلاب نقش کلیدی داشت و از توان بسیج فوقالعادهای برخوردار بود، به طوری که در تظاهرات عاشورای 42 و قیام 15 خرداد همان سال، که نقطهعطفی در تاریخ ایران محسوب میشود، توانست در تهییج مردم و بالاخص بازار برای اعتراض به دستگیری امام خمینی و مدیریت قیام، نقش مؤثری ایفا کند.
این محقق تاریخ و تمدن اسلامی گفت: شهید مهدی عراقی همچنین حلقه اتصال روحانیت با تودهی مردم بهویژه طبقات پایین و متوسط جامعه بود. روحانیت از دو طریق با جامعه ارتباط داشت: یکی وعاظ و دیگری اصناف بازار. عراقی به دلیل ارتباط گسترده با بازار و اصناف و همچنین تلاش فراوان در فراهمآوردن امکانات برای سخنرانی وعاظ سیاسی در جریان نهضت امام نقش مهمی در گسترش تفکر امام در بین تودهی مردم داشت. او برای پیشبرد نهضت امام از هیچگونه فداکاری دریغ نکرد و از خطرپذیرترین و مسئولیتپذیرترین یاران امام در هیئتهای مؤتلفهی اسلامی بود. این فداکاریها را در جریان حادثهی فیضیه و حفاظت از منزل امام و در هنگام بازگشت امام به کشور در پرواز انقلاب بهخوبی میتوان مشاهده کرد. به خاطر همین ویژگیها و تواناییهای عراقی بود که یک علاقهی دوسویه و یک رابطهی مرید و مرادی بین او و امامخمینی وجود داشت. بهطوری که این چنین رابطه و علاقهای بندرت بین امام و دیگر انقلابیون مشاهده شده است. یکی از مهمترین عواملی که عراقی را از این جایگاه برخوردار کرده بود، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری وی بود. روحیهی پهلوانی، جسارت، شجاعت و صراحت لهجه از جملهی آنها بود.
نویسنده کتاب «پژوهشنامه انقلاب اسلامی ایران» گفت: شاه که پس از تبعید امام خمینی به ترکیه احساس میکرد تمامی موانع را از سر راه برداشته و کسی را توان مقابله با او نیست، عراقی و دیگر اعضای مؤتلفه با تشکیل شاخه نظامی هیئتهای مؤتلفه حسنعلی منصور را ترور کردند و از نظر حجتالاسلام شیخ حسن روحانی نقش مهمی در شکستن فضای اختناق و سرکوب در جامعه داشتند و راه را برای ایجاد گروههای مسلحانه و مبارزهی مسلحانه علیه رژیم هموار ساختند.
مولف کتاب «نامۀ نیمۀ خرداد» در تبیین اقدامات عراقی در زندان ستمشاهی گفت: بعد از ترور منصور وی دستگیر و به حسب ابد محکوم شد. عراقی در دوران زندان هم فعالیتهای خود را ادامه داد. وی در تزریق روحیه و حفظ اعتقادات مذهبی زندانیان نقش مؤثری داشت. با ورود مجاهدین خلق به زندان و تغییر مواضع ایدئولوژیک آنان، مواضع عراقی بسیار جالب توجه بود. عراقی نشان داد که میتوان حزبی بود، اما حزبی فکر نکرد. میتوان با کسی یا جریانی مخالف بود، اما ارزشها و نقاط مثبتاش را از یاد نبرد. عراقی سعی کرد اعضای جوان و فریبخوردهی سازمان مجاهدین خلق را بهسوی خود جذب کند و تا حدودی در این زمینه موفق شد.
مشاور وزیر ارشاد درباره اقدامات شهید عراقی پس از آزادی از زندان گفت: عراقی در بهمن 1355 از زندان آزاد شد و فعالیتهای خود را ادامه داد. در این برهه عراقی نقش مهمی در ایجاد وحدت و یکپارچگی بین نیروهای پراکندهای که جداگانه در حال مبارزه با رژیم بودند، داشت. یکی از این گروهها، گروههای هفتگانه مبارز مسلمان بود که بعد از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی معروف شدند. تلاش عراقی برای وحدت بین کلیهی نیروهای ملی و مذهبی بهمنظور وارد کردن ضربهی کاری به رژیم نیز بسیار قابل توجه بود.
نویسنده کتاب «مبدأ نهضت» درباره فعالیتهای انتشاراتی شهید عراقی خاطر نشان ساخت: یکی دیگر از فعالیتهای مهدی عراقی بعد از آزادی زندان در سال 1356 تشکیل گروه ندای اسلام به کمک دیگر زندانیان آزاده شده مؤتلفه اسلامی همچون عباسعلی ناطق نوری و اسدالله لاجوردی در ارتباط با دکتر بهشتی و استاد مطهری بود. این گروه، تشکیلاتی انتشاراتی بود که کلیهی اعلامیهها و کتابهای ممنوعهی اسلامی را چاپ و تکثیر میکرد.
نویسنده کتاب «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید صادق امانی» گفت: عراقی در طول دوران مبارزاتش نشان داد که توان فوقالعادهای در مدیریت و ادارهی امور محولشده به او دارد. چه در دوران زندان که مدتی مسئول آشپزخانه و تهیه غذا برای چند هزار زندانی بود و خواه در دورانی که در پاریس در کنار رهبر انقلاب بهسر میبرد، توانست بهخوبی از عهدهی ادارهی بیت امام و مسائل تدارکاتی برآید. به طوری که به شایستگی حضور امام در پاریس را اداره کرد و به عنوان یک محافظ نیرومند در کنار امام (ره) قرار گرفت. همچنین در مسئولیتهای اجرایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وی واگذار شده بود، توانست در همان مدت محدود بسیار مؤثر واقع شود. بدون تردید اگر عراقی زنده میماند میتوانست در مدیریت و ادارهی کشور نقش بسیار مهمی ایفا کند و به یکی از بلند پایگان و افتخارات اجرایی و تعیینکننده در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود و به خاطر همین ویژگیها و توانمندیهایش در انقلاب و نزدیکی به رهبری انقلاب بود که گروهک فرقان دست به ترور او زد؛ گروهکی که علیرغم داعیهی مذهبی داشتن، با اسلام فقاهتی در تضاد بود.
سلطانی احمدی در پایان گفت: عراقی به جهت خاستگاه و نوع ظهور در عرصه سیاست یکی از متفاوتترین چهرههای انقلاب اسلامی بود. او نه به واسطهی حضور و تحصیل در حوزه به جرگه مبارزان پیوست و نه بهدلیل جایگاه علمی و دانشگاهی در جامعه میان شخصیتهای کلیدی نظام جای گرفت. از این رو شهید عراقی را میتوان یکی از طرفداران و هواداران انقلاب و امام خمینی دانست که از متن تودهی مردم برآمد و به دلیل وفاداری مخلصانهاش به رهبری انقلاب در زمره معتمدان و نزدیکان به امام خمینی قرار گرفت، تا جایی که امام او را برادر و فرزند خود خواند.
لازم به ذکر است، کتابهای «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی» و «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید صادق امانی» به قلم مشترک امین عزیزی و مجتبی سلطانی احمدی توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به زیور طبع آراسته شده است.
مبع روزنامه شما
آشنایی با شهید محمدمهدی عراقی
محمدمهدي عراقي فرزند غلامعلي در 1309 هجري شمسي در خانوادهاي فقير در يكي از محلههاي پايين شهر تهران متولد شد. پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي و ابتدايي براي ادامه تحصيلات در دوره دبيرستان وارد دارالفنون گرديد. اما مشكلات اقتصادي خانواده وي را مجبور به ناتمام رها نمودن تحصيل كرد.
دوره نوجواني وي مصادف با شكلگيري و فعاليت گروه فداييان اسلام به رهبري شهيد نواب صفوي بود، عراقي در سن 16 سالگي با اين گروه آشنا گرديد و پس از ارتباط بانواب صفوي توانست وارد شوراي مركزي فداييان اسلام شود. همزمان با آغاز نهضت ملي شدن نفت و حكومت دكتر مصدق و اوج فعاليتهاي سياسي فداييان اسلام، وي به عنوان رابط «نواب صفوي» و «آيتالله كاشاني» فعاليت نمود. و تاثير بسزايي در هماهنگي برنامههاي گروه فداييان اسلام و آيتالله كاشاني داشت.
پس از دستگيري نواب صفوي در سال 1330، عراقي به همراه 52 نفر از ياران و همفكران شهيد نواب صفوي به نشانه اعتراض به بازداشت وي در محوطه زندان قصر متحصن گرديدند. در جريان اين تحصن ماموران شاه به متحصنين حمله نموده و تعداد زيادي از متحصنين از جمله شهيد عراقي را دستگير كردند. عراقي پس از دستگيري محاكمه و به شش ماه زندان محكوم گرديد تا اينكه در تير ماه 1331 از زندان آزاد شد.
وي پس از فوت آيتالله بروجردي و همزمان با آغاز نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، مجذوب شخصيت امام گرديد. و شروع به فعاليت سياسي و ايجاد و متحد نمودن گروههاي مبارز اسلامي كه به صورت پراكنده فعاليت مينمودند كرد، در پي تلاشهاي شهيد عراقي و چند تن از دوستان و همفكران وي نطفه تشكيل «جمعيتهاي موتلفه اسلامي» كه نقش مهمي در وقايع اوايل دهه 1340 داشت، ايجاد گرديد.محمد مهدي عراقي كه از همان آغاز حركت تاريخي امام خميني به ايشان پيوسته و جان در كف مبارزه براي اهداف متعالي نهاده بود در جريان حادثه مدرسه فيضيه قم و حمله وحشيانه عمال رژيم به اين مدرسه و كشتار طلاب و روحانيون، با توجه به حساسيت منزل امام به عنوان مقر اصلي جريانات اخير به همراه عدهاي ديگر وظيفه خطير حراست از بيت امام خميني(ره) را در آن روزهاي حساس برعهده گرفت.
شهيد عراقي كه در تمامي جريانات سياسي و مبارزاتي عليه رژيم شركت ميجست در محرم سال 1342 در تهران به عنوان يكي از اصليترين سازماندهندگان تظاهرات عظيم و تاريخي تاسوعا و عاشوراي همين سال تلاش نموده، مخصوصا در تعطيلي بازار تهران و حركت دادن علما و مراجع و روحانيون ذينفوذ از حوزههاي علميه به سوي مراكز شهرها و به طور مشخص از قم به تهران نقش بسزايي ايفا كرد.در سالگرد قيام خونين 15 خرداد 1342، به سازماندهي تظاهرات گستردهاي عليه رژيم و جناياتهايي كه عمال آن در جريان قيام مرتكب شده بودند شركت كرد و به همين علت دستگير و به مدت دو ماه زنداني گرديد.
پس از تبعيد امام خميني(ره) به تركيه در آبان 1343 شهيد عراقي براي تداوم نهضت و ادامه مبارزه عليه رژيم، شاخه نظامي «جمعيتهاي موتلفه اسلامي» را تجديد سازمان داده و به عنوان اولين حركت حسنعلي منصور نخستوزير وقت را ترور نمودند. ولي پس از اين واقعه دستگير و ابتدا به اعدام محكوم گرديد اما با اعتراض وسيع علما به حكم اعدام شهيد عراقي و تعطيلي مدارس و حوزههاي علميه به حمايت از وي، دادگاه رژيم را مجبور به تغيير حكم و تبديل حكم اعدام به حبس ابد نمود.
شهيد عراقي در بهمن ماه سال 1355 از زندان آزاد شد و با اوجگيري نهضت اسلامي، بنا به توصيه و پيشنهاد شهيد بهشتي براي سر و سامان بخشيدن به وضعيت محل اسكان امام خميني(ره) در نوفل لو شاتو ي فرانسه عازم اين كشور گرديد و در آنجا مديريت امور داخلي و حراست از محل اسكان امام خميني(ره) را عهدهدار شد. پس از رتق و فتق امور در پاريس و سر و سامان بخشيدن به بيت امام در نوفل لو شاتو، بنا به نياز و بازهم به توصيه شهيد بهشتي باتوجه به سابقه مبارزاتي وي در سازماندهي تظاهراتها و مبارزات عليه رژيم به تهران بازگشت و در سازماندهي تظاهرات عظيم تاسوعا و عاشوراي سال 1357 فعالانه شركت جست و بعد از انجام موفقيتآميز ماموريت محوله مجددا عازم فرانسه گرديد و سپس از 12 بهمن 1357 همراه با امام به تهران بازگشت.
با پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي ابتدا با حكم امام به رياست زندان قصر منصوب شد و پس از آن رياست شوراي مركزي بنياد مستضعفان را برعهده گرفت. همزمان با انجام خدمت در بنياد مستضعفان مدتي نيز به عنوان سرپرست امور مالي روزنامه كيهان فعاليت نمود.اما در سحرگاه روز چهارم شهريور سال 1358 زماني كه به اتفاق فرزندش «حسام» قصد عزيمت به محل كار خود را داشت، توسط سه تن از اعضاي گروه فرقان به همراه فرزندش به شهادت رسيد.