منافقین و چالش جدی اختفای رجوی

Masoodشاید پخش پیامی از مسعود رجوی آن هم با صدا و تصویری دیگر نگاه و توجه کسی را به خود جلب نکرده باشد اما یقینا برای منافقینی که سال‌هاست ذهن و روح خود را در اثر یک انقلاب ایدئولوژیک به رهبر خود فروخته‌ و یا درست‌تر بگوییم باخته‌اند، می‌تواند بسیار مسرت‌بخش و نشاط‌آور باشد. پیامی که گرچه در انتساب آن به رجوی تردید است اما دست‌آورد داخلی آن برای اعضای فرسوده و در بند رهبری منافقین می‌تواند امید به ادامه توهم مبارزه باشد.

آری! باز هم مسعود رجوی از مخفیگاه خود پیامی داده است. پیامی که به نظر بیشتر محصول یک الگوریتم رایانه‌ای است تا سخنرانی یک فرد مدعی رهبری. الگوریتمی که کلیدواژه‌هایی از اصطلاحات سیاسی و ایدئولوژیک و تعدادی ناسزا و هجو را به هم بافته و متنی را بیرون داده است که در آن یک لفاظی پرطمطراق به چشم می‌خورد تا یک محتوای هماهنگ و معقول.

البته شاید رجوی گذشته از ترس همیشگی‌اش برای فرار از مجازات، قصد داشته باشد از زندگی در خفا و فرستادن پیام‌هایی گاه و بی‌گاه از خود چهره‌ای الوهی و غایب از نظر به نمایش گذارد؛ ولی یقینا این ترفند خوراک اذهان بیمار و در حصار اعضای گروهک منافقین خواهد بود و نه دیگران؛ از طرفی شاید این رفتار بتواند به نیم‌خیز منافقین پس از افت‌های بسیار گروهک و ریاست خودخوانده جمهوری به اصطلاح مقاومت کمک کند اما قطعا نمی‌تواند ذهن آنان که رفتار منافقین را زیر نظر دارند، اغفال کند.

در همین متن منتسب به رجوی نیز نکات درخورتوجهی یافت می‌شود که از آن می‌توان در ترسیم وضعیت فعلی رهبری فرقه منافقین مدد جست. که مهمترین آن عبارت است از:

- ساختار آن متشکل از ناسزا و اصطلاحات ایدئولوژیک و شعار است، به نشانه آن که رجوی همچنان در وادی توهم و خیال‌پردازی خود درجازده و روز به روز بیشتر در آن غرق می شود.

- این پیام در محکومیت چیزی است که رجوی حتی نتوانسته در لابلای آن شعف و شادمانی‌اش را از به هلاکت کشاندن یکی از اعضای این گروه و اینکه مرگ او توانسته توجه عده‌ای را به خود جلب کند، پنهان نماید.

این ضعف در بیانیه دادن و اعلام موضع ناشی از آن است که:

از نحوه تنظیم این پیام چنین بر می‌آید که فرقه منافقین درشرایط اختفای رجوی دچار چالش بی‌مانندی در مبحث رهبری شده است و با این پیام سعی دارد بر این چالش فائق آید. اما آن چالش چیست و این پیام دادن‌ها و اظهار‌وجود‌ها چه کارکردی خواهد داشت؟

جواب آن را باید در روحیه به شدت در هم شکسته منافقینی دانست که از غیبت استراتژیک رهبر به اصطلاح ایدئولوگ خود در حیرت فرو رفته‌اند. این‌گونه اظهار وجود‌ها می‌تواند به آن‌ها دلگرمی بدهد. اما گذشته از این کارکرد درون فرقه‌ای، پیدا شدن رد‌پا و سایه رجوی در جنجالی که منافقین خود آن را به راه انداخته‌اند و شاهد به خاموشی گراییدن آن بودند، وسیله‌ای برای شعله‌ور ساختن دوباره آن بود. این استفاده ابزاری از نام و نشان رجوی در گروهک منافقین برای مهار این چالش و بحران البته کافی نیست، چرا که هر روز شاهد ریزش نیرو بیشتر در این فرقه هستیم.

اما بایستی به این واقعیت هم اشاره داشت که ماهیت این پیام ضعف و رکود ذهنی رجوی در راهبری فرقه‌اش را نشان می دهد. رهبری که پس از گذشت قریب یک هفته از یک حادثه و آن هم در حالی‌که زندگی در خفا را برای خود انتخاب کرده و در مواردی بسیار شاذ به پیامی صوتی از پشت پرده اختفا بسنده می‌کند، متنی خالی از محتوا و حرف نو ارسال می‌کند. پیامی که تنها کارکرد خارجی آن زنده نگه داشتن یک هیاهوی رسانه‌ای، آن هم در سطح رسانه‌های وابسته به این گروهک است که نشان‌دهنده سخیف‌ شدن نقش رهبری در فرقه منافقین است.

از چنین به ظاهر رهبری هرگز نمی‌توان ادعاهای مضحکی مبنی بر ساخت هزار اشرف و سرپا بودن ارتش رویایی آزادی‌بخش و... را باور کرد. رهبری که کارکردی جز حضور تبلیغاتی در بزنگاههای تبلیغاتی برای او متصور نیست و در صحنه عمل جدی و واقعی فرار را برقرار ترجیح می دهد، چگونه قادر خواهد بود که تشکیلات مضمحل را احیا کند.

منافقین که این روزها در آرزوی راه انداختن موجی علیه جمهوری اسلامی به سر می‌برند هر روز اشتباهات مکرری مرتکب می‌شوند که هم اسباب مضحکه خود را فراهم ‌می‌آورند و هم اطلاعات جالبی از وضعیت رهبری گروهکشان بر ملا می‌سازند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31