کسانیکه گروهک تروریستی منافقین را میشناسند بهخوبی میدانند که این گروه تمام تلاش و فعالیتهای خود را متمرکز برعناد، دشمنی و ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از مرزهای آن کرده است. هیچ تفاوتی نیز برای آنها وجود ندارد که برای همکاری با دشمنان ایران یا ضربه زدن به اهدافی که تهران به دنبال آن است، با چه کشورها یا گروههایی نزدیک و متحد میشوند.
این گروهک در رخدادهای سوریه، به این دلیل که این کشور دوست و همپیمان ایران است خود را در صف مخالفان اسد و حامیان تروریستها جای داد تا علاوه بر مخالفت با ایران و تبلیغ منفی علیه کشور، جایگاهی برای خود در میان بازیگران منطقهای و بینالمللی کسب کند.
این رفتار و اقدام منافقین منجر به حمایت مستقیم آنها از گروههای تروریستی فعال در سوریه شده است. در این بین این گروهها نیز از حمایت رسانهای منافقین برخوردار شدهاند. آنها هیچ تمایزی میان تروریستها و مبانی فکری آنها قائل نیستند. داعش یا جبهة النصرة یا ارتش آزاد و گروههای اقماری وابسته به آنها، فارغ از هدف و فکر، به دلیل ضدیت با ایران، همگی مورد حمایت این گروهک هستند.
گروهک منافقین در طول سالها فعالیت خود علیه جمهوری اسلامی، آن را متهم به بنیادگرایی و افراطگرایی کرده است بنابراین با معنای این واژگان به خوبی آشناست اما به رغم ادعای مبارزه با افراط گرایی، پشتیبانی رسانهای از افراط گرایان و گروههای تکفیری در سوریه و عراق را در صدر توجهات بینالمللی ماههای اخیر قرار داده است.
بررسی رسانههای این گروهک در موضوع حلب و آزادسازی آن نشان میدهد این گروه مانند دیگر حامیان گروههای مسلح و تروریستی حلب، ایستادگی در مقابل تروریستها را اقدامات ضد حقوق بشری نامیده و با خشم شدید از آزادی این شهر، وعده سقوط مجدد حلب را به دامن تروریستها داده است.
حمایت منافقین از تکفیریها و افراط گرایان در نخستین روزهای اشغال موصل توسط داعش نیز به خوبی دیده میشود. رسانههای این گروهک، اشغالگران موصل را انقلابیهای عراقی مینامیدند که بر علیه ظلم دولت بغداد قیام و کنترل شهر را به دست گرفته اند. از آنجا که بعدها ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش شکل گرفت، منافقین ناچار شدند رویه خود را در قبال تروریستهای تکفیری و انقلابی معرفی کردن آنها تغییر دهند و آنان را تروریستهای بنیادگرای مورد حمایت ایران بنامد.
اکنون منافقین با اطلاع از این واقعیت که گروههای متعدد تروریستی موجود در حلب همگی گروههایی تندرو و افراطی و تحت انقیاد همپیمان سابق القاعده یعنی جبهة النصرة هستند، همه توان تبلیغاتی و رسانهای خود را برای حمایت از آنها گذاشته است.
جالب آنکه اقدام تروریستی که به نام حمایت از حلب و مردم حلب منجر به ترور سفیر روسیه در ترکیه شد به طور کامل در رسانههای منافقین بایکوت شد تا خشنودی این گروه از حادثه، خشم مسکو را برنیانگیزد. علاوه بر اینکه همه دنیا شاهد بود چگونه کسانی که مانند گروهک رجوی، مدعی حمایت از حلب هستند دست به اقدامات خشونت آمیز و تروریستی و قتل دیپلماتها میزنند.
واقعیت اینجاست که حمایت رسانهای منافقین از گروههای تکفیری موجود در سوریه و عراق را نباید به معنای پذیرش ایدئولوژی این گروهها از سوی گروه رجوی قلمداد کرد. تاریخ این گروهک نشان میدهد، منافقین گروهی فرصت طلب هستند که ائتلاف و همراهی خود را با اشخاص و گروهها و کشورها براساس منافع خود و دوری و نزدیکی آنها با ایران تنظیم میکنند.
دشمنی این گروه با ایالات متحده تا سال 2003 و سر دادن شعارهای ضد امپریالیستی، و پس از آن چرخش در مواضع و افتادن در دامان آمریکا پس از ورود اشغالگران به عراق، از جمله مواردی است که نشان میدهد منافقین رفتارهای خود را براساس منافع آنی تنظیم میکنند. نزدیکی بیش از پیش گروهک رجوی در ماههای اخیر به عربستان سعودی کشوری که به عنوان حامی افراط گرایی و فکر تکفیری شناخته میشود نیز نشان میدهد منافقین اساس بدون توجه به بنیانهای فکری کشورها و گروه ها، غالبا براساس یک معیار کلیدی، یعنی دوری و نزدیکی آنها با ایران، حرکت میکنند.
از این رو هنگامی که سوریه، ایران و همپیمانان در حلب و خارج از حلب بر علیه تروریستهای افراط گرا میجنگند، منافقین برای نشان دادن خود، و تلاش برای اثرگذاری منفی، در کنار جبهه مقابل میایستند. هر چند که آنها نشان داده اند همیشه در انتخاب دوستان خود دچار اشتباه در محاسبات شده اند. همکاری با رژیم دیکتاتوری صدام، حمایت از تروریستهای داعش در بدو اشغال موصل، ارتباط با رژیم افراط گرا و ضد حقوق بشری عربستان سعودی، حمایت و همراهی با تروریستهای مسلح و تکفیری موجود در سوریه، جلب حمایت از سیاستمداران غربی و آمریکایی که در کشورهای خود پروندههای سنگین فساد جنسی و مالی دارند به خوبی این موضوع را نشان میدهد.