اگر چه غرب در برخورد با گروههاي تروريستي داعيه مبارزه همه جانبه دارد و هزينههاي تبليغاتي زيادي نيز براي اين امر پرداخت ميکند اما آنچه مسلم است اينکه ميان وعدههاي داده شد تا عمل غرب در اين خصوص تفاوت بسيار زيادي وجود دارد که نمونه بارز آن برخورد با فرقه تروريستي منافقين است. با وجود اينکه منافقين به جز اقدامات نظامي براي رسيدن به هدف خود، از چارچوبه مسائل سياسي نيز به ترويج تروريسم ميپردازد، اما همانها که اين فرقه را از ليست تروريستي اين اتحاديه خارج کردند، مبناي عمل خود را پايان تمام فعاليتهاي تروريستي اين فرقه از سال 2001 اعلام ميکنند و به هشدارهاي خانواده شهداي ترور و دولتمردان ايران در مورد ماهيت تروريستي منافقين توجهي ندارند. اما اقدام سیاسی و غیرقابل قبول اتحادیه اروپایی در حالی است که پرونده های متعددی علیه فعالیت های غیرقانونی گروهک منافقین از جمله جمع آوری پول با هدف تأمین مالی اقدامات تروریستی، پول شویی، برنامه ریزی، طراحی و ارتکاب عملیات تروریستی توسط عناصر و عوامل آن همچنان در دادگاههاي اروپایی و از جمله فرانسه مفتوح است و علاوه بر آن گروهك تروریستی منافقین نيز هیچگاه به طور رسمی سلاح و شیوه های تروریستی را کنار نگذاشته و هرگز منکر اقدامات تروریستی گذشته خود از جمله طیف وسیعی از عملیات تروریستی علیه مردم ایران و عراق، با همدستی رژیم صدام نشده است.
غرب در حالي اين فرقه را از ليست تروريستي خود خارج نمود که تفاوتهاي بارزي در مورد سنجش تروريستي بودن يک عمل، در ميان رفتار و گفتار سياسيون اروپايي وجود دارد. این اقدام اتحادیه اروپا همزمان با اعتراض جهانیان به برخوردهای مغرضانه ، دوگانه و ابزاری این اتحادیه و موضع گیری های جانب دارانه آن از تروریسم دولتی رژیم اشغالگر قدس و سکوت و انفعال آن در قبال قتل عام ددمنشانه مردم بی دفاع غزه انجام شد که اين امر نيز در ميان سکوت خبري رسانههاي وابسته غربي به وقوع پيوست. غرب که داعيه مبارزه با تروريسم در جهان را دارد و خود را يکي از قربانيان اين مسئله مي داند چگونه حمايت هاي خود را از گروهک هاي تروريستي جندالله يا منافقين توجيه مي کند و چگونه بازي دوگانه خود در قبال آزادي سرکرده گروهک پژاک که يک گروه کاملا تروريستي است را توجيه ميکنند،آنهم گروهي که نه تنها عليه جمهوري اسلامي بلکه عليه ساير کشورهاي منطقه نيز فعاليت هاي تروريستي دارد. رويکرد دوگانه غرب در مواجهه با مسئله تروريسم در ايران يک موضوع کاملا اساسي و البته سابقه دار است.کشور هاي غربي و سردمدار آنها ايالات متحده همواره در بحث مقابله با تروريسم يک نگاه دوگانه داشته اند. از يک سو کاخ سفيد حضور خود را در افغانستان در راستاي مهار تروريسم بيان مي کند و از سوي ديگر به آموزش و پرداخت بودجه هاي کلان به گروهک ريگي مي پردازد.در واقع تروريسم براي سران غربي دو تعريف دارد. اول تروريستهايي که دشمنان غرب رامي کشند که آنها جزء تروريست هاي خوب دسته بندي مي شوند و دوم تروريست هايي که خود غربي ها را مي کشند که جزء تروريست هاي بد قرار مي گيرند. در واقع غرب در تلاش براي از بين بردن تروريسم در جهان نيست بلکه سعي دارد تروريستها را در راستاي منافع خود و در ذيل چتر امنيتي - اطلاعاتي خود قرار دهد.استفاده ابزاري از گروهک منافقين شاهد مثالي است که به خوبي اين موضوع را روشن مي سازد.از سوي ديگر اعترافات اخير عبدالماک ريگي سرکرده معدوم گروهک جندا... خود اثبات نمود که گروهک هاي ترويستي هيچ گاه نمي توانند بدون حمايت اربابان خود در کاخ سفيد دست به اقدامي زنند. استدلال بي پايه و اساس غربيها براي خارج کردن منافقين از ليست تروريستي، به جاي آنکه باعث گشايش در امور منافقين شود، بيش از پيش دست و پاي منافقين را بست و انزواي آنها را بيشتر کرد.
اما تداوم سياست دوگانه غرب در مورد تروريسم باعث شده تا منافقين براي ماندن در عراق هم دست به دامان اروپا شوند. برگزاري نشستهاي سياسي توسط برخي سياسيون اروپايي در مورد ضرورت حمايت از اردوگاه اشرف و اشغالگران آن، حمايت از ميتينگهاي سياسي برخي هواداران اين فرقه براي ماندن منافقين در عراق، حمايت تمام عيار برخي پارلمانهاي اروپايي از ماندن منافقين در عراق، تصميم برخي دادگاه فرمايشي اروپا در حمايت از منافقين که به عنوان مثال ميتوان به حمايت و تبرئه دادگاه فرانسه از دو تن از عوامل محرک خودسوزيها تصميم دور از انتظار دادگاهي در اسپانيا از جمله مواردي است که اروپاييها با علم به تروريستي بودن ماهيت منافقين آن را دنبال ميکنند و از دستاوردهاي آن براي منافقين نيز استقبال ميکنند.
در تفاوت و دو گانگي در ديدگاههاي اروپاييها همين بس که با وجود آشکار و روشن بودن تمام اسناد و مدارک در مورد رفتارها و نيات تروريستي مريم رجوي و در پي آن دستگيري وي در 17 ژوئن، قوه قضاييه فرانسه تا زمان حاضر هيچ اقدامي براي برگزاري دادگاه مريم رجوي انجام نداده اما از سويي با فشارها و لابيهاي فراوان منافقين، دو متهم فرقه منافقين در دادگاههاي فرانسه تبرئه ميشوند.
اما سوال مهمي که اينجا بايد از غربيها پرسيد اين است که آيا حمايت از يک فرقه و گروهک تروريستي بيشتر به مصلحت اين کشورها است يا همراهي با دولت و ملتي برجسته و مهم در سطح بين المللي؟ بي شک فرقه منافقين که در ذات و کيان خود تروريسم را توليد و بازتوليد ميکند، ديري نميگذرد که دامان اروپاييها را هم خواهد گرفت و براي آنها هم مشکلات عديدهاي پديد خواهد آورد. در حال حاضر نيز تنها عامل حمايت از اين فرقه در درجه اول خود منافقين هستند.