عاملین ترور و اسناد جنایت:
حسین عظیمی
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
محسن یحیوی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1. اظهارات محمد رضا نادری فرمانده یکی از واحدهای تروریستی بخش ویژه نظامی منافقین در مورد عاملین ترور برادر کوه زارع:
"افراد واحد تروریستی: حسین عظیمی، محسن یحیوی
مکان عملیات تروریستی: حوالی سرآسیاب
یک موتور گشت کمیته به حسین عظیمی و محسن که با موتور در حرکت بوده اند ایست میدهد که به سمت آنها شلیک میکنند که منجر به مجروح یا شهادت رساندن آنها میشود و از محل میگریزند."
2. اظهارات خسرو زندی عضو واحد تروریستی بخش ویژه نظامی در مورد چگونگی انعکاس جنایات منافقین در رسانههای صهیونیستی و بوقهای امپریالیستی:
"جنایاتی که انجام داده میشود عمدتاً در رادیوهای بیگانه به عنوان عمل قهرمانانه یاد میشد و از نیروهای مخالف حمایت میشدند که عمدتاً رادیوها از قبیل آزاد ایران، بی بی سی، اسرائیل و رادیو کلن (آلمان) اخبار فوق را با آب و تاب پخش میکردند ... در این مورد رادیو عراق انرژی زیادی روی این مسئله گذاشته بود، به طوری که ساعتها در اختیار سازمان بود."
از کوزه همان برون تراود که در اوست!
اساساً یک تبلیغات مردمی از طریق وسایل و امکانات مردمی و به کمک خود آنان انجام میپذیرد و بالعکس یک تبلیغات غیر مردمی که در جهت تأمین منافع نامشروع و سلطه گرانه قدرتهای استکباری باشد، از کانالها و شبکههای تحت اشغال همان قدرتمندان جهانخوار صورت میگیرد. لذا این خود میتواند به عنوان ملاک و میزانی برای ارزیابی تبلیغات انجام شده توسط هر یک از رسانهها و وسایل ارتباط جمعی مورد نظر قرار گیرد.
حال با توجه به این که اکر رسانههای امپریالیستی صهیونیستی و خصوصاً رادیوهایی که وابستگی مطلق به جهان استکباری دارند، در تبلیغ مواضع و عملکرد منافقین خصوصاً قبل از متلاشی شدن و انهدام تشکیلات آنان در داخل کشور، میکوشیدند، دیگر جای هیچگونه ابهامی در مورد ماهیت ضد مردمی و وابسته منافقین باقی نمی ماند. ماهیت کسانی که در گذشته بیشتر به عنوان دلالان خبرساز و اکنون بیشتر به عنوان مزدوران شایعه پرداز خدمات شایستهای را به کلیه مراکز انحراف افکار جهانی نموده و مینمایند.
شهید مناف کوه زارع
شغل: هنرجو (دانش آموز)
سن: 18 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: جاده قدیم کرج، پل حسینی
تاريخ شهادت: 1360/6/2
زندگينامه
مرداد ماه سال 1342 در خانواده کشاورزی از اهالی روستای سیرود، فرزندی به دنیا آمد که او را به نام مناف اسم گذاری کردند. کودکی که بنابر فرمایش امام بزرگوار در آن زمان از حامیان در گهواره نهضت اسلامی به شمار میرفت و تقدیر الهی آنچنان بود که از همان دوران وی با تحمل ناملایمات و سختیهای روزگار که ناشی از حکومت فاسد و وابسته شاه بود خود را برای جانبازی در راه انقلابی که پوزه اربابان شاه را به خاک خواهد مالید، آماده کند.
وی دوران تحصیلات ابتدایی را در روستای زادگاه خود با پشت کار و جدیت تمام پشت سر گذاشت و چندی بعد به دنبال آثار شوم اصلاحات! آمریکایی و ویرانگر شاه خائن، مجبور به ترک دیار شد و به تهران مهاجرت نمود. برادر مناف از آنجا که به مشاغل فنی در شهر علاقمند شده بود، پس از گذراندن دوره راهنمایی تحصیلی در تهران به هنرستان صنعتی مهرآباد رفت و ضمن درس نیز برای تأمین مخارج زندگی به کار پرداخت و ایام و اوقات فراغت از کار و درس را هم به فعالیتهای مذهبی در مساجد و مجالس مشغول گردید.
او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همگام با امت حزب الله در صحنه حاضر شد و دوشادوش سایر هنرجویان و جوانان پرشور محل در تظاهرات و راهپیماییهای دوران انقلاب شرکت کرد. از آنجا که شهید کوه زارع با آگاهی از مفاسد دربار و خاندان کثیف سلطنت و آثار شوم و جنایت بار حکومت طاغوت در زندگی مردم از جمله روستاییان آشنا بود و در جریان انقلاب هم از طریق رهنمودهای حیات بخش قلب تپنده امت اسلام با آرمانهای اصیل و هدفهای بلند اسلامی آگاه شده بود، لذا پس از پیروزی ضمن ادامه تحصیل، فعالیتهای خود را در جهت حفظ دستاوردهای انقلاب و گسترش داد و برای تعمیق و تحکیم آرمانها و ارزشهای اسلامی آن مجدانه کوشید.
برادر مناف به دنبال فرمان امام امت، مبنی بر بسیج ارتش 20 میلیونی و تشکیل هستههای اولیه مقاومت در پایگاه قدس به صفوف رزمندگان بسیجی پیوست و پس از طی دورههای مختلف آموزشی در جهت انجام وظایف و مسئولیتهای محوله برآمد.
شهید با وجود این که تنها امید و فرزند خانواده اش بود، هیچگاه حضور در سنگر مبارزه را بر ماندن در کنار پدر و مادرش، که برایشان احترام و ارزش خاصی هم قائل بود، ترجیح نداد و جان بر کف، استوار و مقاوم در راه انقلاب اسلامی طی طریق کرد. هرگز از سختیها و ناملایمات دلسرد و آزرده نمی شد و پیوسته با عشق و ایمان به پاسداری و حفاظت از حریم مقدس اسلام و مسلمین مشغول بود.
شهادتنامه
سرانجام روز جانبازی و ایثار، در حالی که او به همراه یکی دیگر از همرزمانش سوار بر موتورسیکلت از جاده قدیم کرج میگذشت، از پشت سر هدف گلولههای کینه توزانه دو تن از منافقین تروریست واقع میشود که در جریان این سوء قصد ناجوانمردانه مزدوران آمریکایی، برادر همرزمش مجروح و وی در شطی از خون سرخ فام خویش در حالی که 18 بهار بیشتر از عمر کوتاه ولی پربارش نمی گذشت، به شهادت میرسد.
در گزارش معاینه جسد عطر آگین شهید آمده است:
"...در معاینه اثر 3 ناحیه کوچک و مدور و گرد که اطراف آن را هاله سوختگی فرا گرفته بود در سطح خارجی ران راست و ناحیه بالای لگن طرف راست و ناحیه شکم و پهلوی راست وجود داشت که محل عبور گلوله بود ... در پهلوی چپ ...سوراخ بزرگتری وجود داشت که محل خروجی گلوله بود و اندازه آن بیش از 5 سانتیمتر بود..."
و به این ترتیب برادر کوه زارع، فرزندی از نسل 15 خرداد، نسلی که پیروزی خون بر شمشیر را قرنها پس از قیام حسینی به رهبری امام خمینی به اثبات رسانده بود با خنجری از پشت به دست منافقین زمان به شرف شهادت نائل آمد تا بار دیگر شاهدی بر مظلومیت فرزندان پاک و صدیق انقلاب اسلامی باشد و بر دنائت و پستی مزدوران وابسته به استکبار جهانی گواهی دهد. او خواست دینش را نسبت به خونهای پاک شهدای انقلاب اسلامی ادا نماید و با پیوستن به خیل عظیم آنان خشنودی خدا و رضایت امام خویش را کسب کند و در این راه با جان و دل کوشید و به مقصود رسید.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 91، شماره 16