قلب واقعيت در پيام سرکرده منافقين

Article

سرآغاز پيام مسعود رجوي در «سلسله آموزش براى نسل جوان در داخل كشور» که قرار است با آموزش براي نسل جوان داخل کشور همراه باشد، نمي تواند از تمايلات آنارشيسم گونه و تخريبي مسعود رجوي چيزي کم کند.

او قرار بود با شروع بحث در اين به اصطلاح سلسله آموزش ها،‌ پاسخ «قسمتى از پيامها و نامه‌ها و سوالاتى را كه از راههاى مختلف فرستاده بوديد» بدهد و ابهامات بسياري را در سلسله آموزش هايي بدهد که قاعدتا بايد جوابگوي سکوتي باشد که به بلنداي 29 سال به طول انجاميده اما رجوي به جاي آنکه همانند سياستمداران حرفه اي پاسخ سوالات را با اجابت يکي از ده ها پرسش مهم و روي زمين مانده بدهد،‌ ايده هاي خشونت بار خود را در شعار «ما زن و مرد جنگيم ...» تئوري مي کند و در همان شروع ابتدايي پيام، تمام تعليقي که مي توان با آن خواننده را با خود همراه نمود از ميان مي برد و به جاي آنکه خواسته هاي خود را در لفافه، به گونه اي غير ملموس و در ادامه پيامي که خيلي هم براي آن ادعا دارد اعلام کند،‌ همان اول کار تمام خواسته خود را نه در رو در رويي سياسي و منطق، که در خشونت و مقابله فيزيکي و آشوب طلبي و امثال آن قالب ريزي مي کند.

در پيام اول مسعود رجوي دو نکته بارز به چشم مي خورد. اول آنکه او تلاش مي کند با به کار بردن اين عبارت که «براى پاسخ به سوالات ايدئولوژيك، به متون و كتابها و جزوات مجاهدين و مخصوصاً به بحثهاى تبيين جهان مراجعه كنيد»، خواننده را که مسلما تا زمان حاضر پرسش هاي زيادي از مسعود رجوي دارد تنها مي گذارد تا هر پرسش گري را که پرسش هاي فراواني از مسعود رجوي در مورد چالش هاي بسيار زياد،‌ چرخش هاي ناگهاني و هميشگي در اعتقادات و ايدئولوژي منافقين دارد را خلع سلاح کند، به خصوص اينکه با به کار بردن لفظ «سوالات ايدئولوژيکـ»، راه را براي تفره رفتن از پاسخگويي خود به گونه اي باز گذاشته که با زير مجموعه قرار دادن هر پرسشي در ذيل توجيه ايدئولوژيک بودن، خود را از مقام پاسخ گويي مبرا کرده و استفهام مورد نظر را به جزوه ها و کتبي ارجاع دهد که بيشتر مناسب همان فضاي بي خبري نيمه دوم دهه پنجاه و اوايل دهه شصت مردم نسبت به عملکرد منافقين است. نکته دوم اينکه مسعود رجوي بلافاصله تلاش مي کند تا از فرصتي که باز هم قرار است به ابهامات موجود پاسخ داده شود و براي جوانان آموزشي به همراه داشته باشد، استفاده کند و تمام سوتي ها، مشکلات و تضادهاي موجود در گفته هاي و نوشته هاي گذشته و حال را با اين عبارات که «آنچه را كه رژيم در اين سالها در زندانها و يا در ارگانهاى خودش تحت نام مجاهدين توزيع و چاپ كرده است، اعتبارى ندارد. يا تماماً مجعول است يا در آن عمداً دست بردهاند تا به مصرفى كه مى‌خواهند برسد و چيزى را كه مى‌خواهند القا كند» ماست مالي کند و تکليف تمام مشکلاتي که در نوشته ها و جملات سطر سطر جزوات و کتاب هاي گذشته منافقين وجود داشته – که امروز منافقين يا بر خلاف آن رفتار مي کنند يا به دليل چرخش هاي خارق العاده خود ديگر سياست هاي گذشته را قبول ندارند – را يکسره کند و همه مواردي که مي توان در آن ايرادات ساختاري منافقين را آشکارا ديد و شنيد را به پاي «رژيم» بگذارد اما مشکل اينجاست که مسعود رجوي دقيقا آشکار نمي کند که کدام پيام ها، کدام کتاب ها، سخنراني ها و جزوات در کدام سال ها و چه بازه زماني سالم مانده که طرفدارانش و جوانان وطن بايد به آنها مراجعه کنند و کدام موارد آلوده به القائات«رژيم» شده و منافقين را به ناحق متهم کرده است.

او پا را هم از اين فراتر گذاشته و براي اينکه کار از محکم کاري عيب نکند، خود را از پاسخگويي به هر سوالي معاف مي کند:« جواب سوالات تاكتيكى و اجرايى و جزيى را از من انتظار نداشته باشيد. لازمه جواب دادن به اين قبيل سوالها ورود و اشراف به جزييات است. بنابراين اگر امكان دسترسى و ارتباط با ستاد اجتماعى مجاهدين در داخل كشور را نداريد، بايد خودتان با مشورت جمعى راهحل پيدا كنيد.» و اين يعني سوال نکنيد، اگر سوالي به ذهنتان آمد، چنانچه چالشي و ماهيتي بود، از خطوطي که ترسيم شده عدول کرده ايد و مزدور شده ايد و اگر سوالي نبود که موقعيت منافقين را به خطر بيندازد، پرسش کنندگان خودشان يک کاريش بکنند ديگر! و احتمالا مسعود رجوي فراموش کرده که هر آموزشي،‌ براي آنکه کارآمد تر باشد نيازمند پرسش و پاسخ و نقد است والا دقيقا همان آموزش هايي مي شود که بدون پرسش و با اطاعت صرف همراه بود و نتيجه توهم و خود بزرگ بيني آن شکست هاي سنگيني مثل 30 خرداد و مرصاد و صدها شکست ديگر در کارنامه منافقين بود زيرا نيروهاي مسعود رجوي مجبور بودند به آموزش به عنوان امر متقن و وحي منزل عمل کنند.

او همچنين در بند سوم گفته هايش تکليف قيامي که هميشه آن را نشخوار مي کند نيز روشن کرده و از جوانان وطن مي خواهد در مورد قيام و استراتژي قيام و سرنگوني و پيروزي منافقين سوالي نکنند. اينکه او به عدم صحبت در مورد استراتژي و قيام دستور مي دهد، مي تواند به اين دليل باشد که او خود به عدم تحقق وعده هاي سرنگوني که تا به حال داده و عمل نکرده وقوف کامل دارد که نبايد بيش از اين خود را مضحکه نيروهايش کند و دست آخر اينکه او عدم پاسخ گويي به برخي از سوالات را به «ملاحظات و محدوديتهاى اطلاعاتى و امنيتى و دست بستگيهاى سياسى آن هم براى جنبش و سازمانى كه از همه سو زير ضرب است» ربط مي دهد تا از شدت وارفتگي کساني که خود را آماده پاسخگويي رجوي به ابهامات کرده اند اما از آن طرف از رفتن او شوکه شده اند کاسته شود.

پيام اول رجوي بيشتر از آنکه آموزش داشته هاي رجوي به نيروهايش باشد به مهمل بافي هايي پر از ابهام در راستاي توجيه گذشته و دروغ گويي براي توجيه اعمال و رفتار و جنايت هاي گذشته بر مي گردد.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31