فلسفه حقوق بشر دوستانه بین المللی(3)

Dr Kanani1

مبحث دوم ) حقوق بشر دوستانه در پرتو مکاتب حقوقی :

مجموع مطالبی که تا کنون ارائه کردیم ، بیشتر ناظر به مبانی فلسفی حقوق است ولی منابع صوری و رسمی حقوق مبحث دیگری است که با الهام از اندیشه های حقوقی موصوف ، حقوقدانان از جولانگاه های فلسفی و نظری به وادی ناسوتی و ملموس علم حقوق نزول کرده و در مقام معماری نظام حقوقی منابع سازنده حقوق را شناسایی و اصول و قواعد حقوقی را استخراج می کنند .

ما نیز به پیروی از این سیره مرضیه مطالب خود را به دو بخش مبانی فلسفی و منابع حقوقی تقسیم کردیم ، در پایان سخن از مبانی برای این که بتوانیم نتیجه ای از بررسی های به عمل آمده داشته باشیم و از این مباحث ارزنده چراغی در راه سلوک علمی و پژوهشی خود (حقوق بشر دوستانه) برافروزیم ، به طور خلاصه نتیجه مکتب های حقوقی را از دیدگاه تئوری سازی حقوق بشر دوستانه بیان می کنیم .

1 . مکتب حقوق فطری و طبیعی با سابقه تاریخ درخشانی که در ساختن قواعد حقوق داشته است ، امروزه تبدیل به مبانی ثانوی و محدود حقوق گردیده ، ولی نفوذ مکتب های تحققی و تاریخی ما را به طور کامل از حقوق فطری بی نیاز نمی سازد .

حتی مکتب های موصوف نیز در سیر اندیشه های خود به طور ناخواسته از مکتب حقوق فطری سر بیرون آورده اند ، " کلسن " که " انیشتین " علم حقوق نامیده شد در هرم حقوقی خود و سلسله مراتب حقوقی به نرم های بنیادین مانند اصل وفای به عهد رسیده که همان نرم های حقوق فطری هستند .

مکتب های جامعه شناسی حقوقی هر چند که با روش استقراء و بهره گیری از روش شناسی علوم طبیعی به علم حقوق پرداخته است ولی بزرگان این مکتب نیز نتایجی همانند حقوق فطری به دست داده اند ، همان طور که دیدیم " لئون دوگی " پس از عرضه تئوری همبستگی و احساس عدالت منبع الهام بخش حقوق را مذهب می داند و می گوید :

" پیش از مسیحیت تمدن به معنای واقعی خود وجود نداشت ، دین مسیح به انسان فهماند که وجود و ارزش هر کس به روابطی است که او را با دیگران پیوند می دهد،مسیح اعلام می کند که هر چه انسان با هم نوع خود مهربانتر و نزدیکتر شود ارزش و انسانیت او افزونی خواهد یافت ."

همچنین تئوری تعاون و احساس عدالت " لئون دوگی " به عنوان مبنای حقوق اندیشه مشارکت اجتماعی در ناملایمات بشری و عدم سکوت ملت ها در برابر مصیبت های مردم آسیب دیده را تقویت می کند و همان طور که جامعه بشری در دستاوردها و خوشی ها با هم شریک هستند که مصیبت ها و بدبختی همدیگر را تنها نگذارند .

چگونه می توان نقش اندیشه های " کانت " را به مثابه پیامبر عقلی تمدن جدید نادیده انگاشت ؟ انقلاب علمی " کانت " جز با توسل به شیوه عقلی و تمهید مبانی فلسفی برای علم حقوق بوده است ؟ همه مفاهیم حقوق ارادی ، وجدان اجتماعی ، مفهوم همبستگی ، جامعه شناسی حقوق و امثال آن ، کمابیش دستمایه خود را از حقوق فطری می گیرند و حقوق فطری روح حیات بخش و درون مایه حقوق موضوعه است .

2 . مکتب حقوق ارادی با تمام تلاش هایی که در واقع نمایی و ساختمان نظام حقوقی ملموس و ایجاد نظم حقوق به عمل می آورد نشان داده است که بدون پشتوانه عدالت ، بشریت را به نظام های استبدادی و سازماندهی نظم بی روح و قربانی کردن حقوق فطری و طبیعی انسان ها سوق می دهد ، این مکتب بین عدالت و ستم تفاوتی نمی گذارد .

نظم منهای عدالت منتهی به سرکوبی استعدادها و جنبه های روحی و معنوی انسان می شود ، اگر نظم و امنیت هدف غائی حقوق باشد ، پس کشتن همه انسان ها و چیدن آنها در قبرهای منظم و توأم با سکوت غایت آرمانی نظم گرایان باید باشد .

در عرصه حقوق بین الملل نیز توسل به روش های خشن و کشتار گسترده انسان ها به بهانه نظم و صلح و امنیت جهانی توجیه پذیر نخواهد بود ، بمباران هیروشیما و ناکازاکی هر چند جنگ جهانی را خاتمه داده و نظم ظاهری را حاکم کرد ولی ظلم و ستم این جنایت ضد بشری در حافظه تاریخ ماندگار خواهد بود و ستودن آن به معنای قبول تکرار این فجایع ضد بشری خواهد بود.

3 . از منظر جامعه شناسی حقوقی وقتی جامعه را مبنای الهام بخش حقوق و حقوق زنده را در دل اجتماع تلقی کنیم و منابع رسمی و صوری حقوق و مجموع های قوانین را بدون مطالعه پدیده های اجتماعی و واقعیت های جامعه ناکافی بدانیم ، باید بپذیریم که جامعه جهانی نیز تمام اوصاف یک جامعه انسانی را دارد .

همبستگی و تعاون در روابط ملت های جهان با پیشرفت ارتباطات و تمدن بشری رو به فزونی نهاده است ، امروزه در همه قوانین کشورها ، کمابیش نشانه های جرم سازی جنایات ضد بشری را مشاهده می کنیم ، در پایان باید اذعان کرد همه مکتب های حقوقی هر کدام بخشی از واقعیت را با خود دارند و هر کدام تمام حقیقت را نگفته اند .

« فصل دوم »

منابع و مبانی خاص حقوق بشر دوستانه :

بررسی پژوهشی درباره فلسفه وجودی و ریشه های تاریخی ، اخلاقی ، اجتماعی و عقلی یک حوزه حقوقی ، مهمترین کار برای نشاسایی و شناساندن اصول و قواعد و توسعه و تکامل آن شاخه حقوقی است .

مباحث تاریخی و اخلاقی و مذهبی هر چند که جزء منابع حقوق محسوب نمی شو ولی پون مباحث بشر دوستانه دارای ویژگی فراملی و ارزش مدارانه ای می باشد ، در بخش منابع حقوق بشر دوستانه برای بررسی پیشینه معاهدات و حقوق عرفی و اصول مشترک حقوقی و اثبات این نکته که حقوق بشر دوستانه محصول مشترک جامعه جهانی و ارزش های بشر دوستانه و از اخلاق جامعه بین المللی ناشی می شود ، در کنار بحث از منابع نگاهی به مبانی خاص حقوق بشر دوستانه خواهیم داشت ، منابع حقوق بشر دوستانه همان منابع عام حقوق بین الملل است .

با این وجود هر چند که فضای حقوق بشر دوستانه و مبانی الهام بخش آن از اصول حقوق فطری و طبیعی است ، ولی نویسندگان حقوق بشر دوستانه آن منابع مرسوم حقوق بین الملل را آن طور که باید و شاید واکاوی نکرده اند .

در تحقیقات حقوق بشر دوستانه لازم است معاهدات قانون ساز و قواعد آمره حقوقی از سایر معاهدات و قواعد تمیز داده شوند ، در حقوق عرفی نیز اصول و قواعد خاص حقوق عرفی که ارزش آنها به پایه اصول بنیادین حقوق بین الملل می رسند نیز از سایر اصول و قواعد باز شناسانده شوند .

برخی از این اصول جزء اصول کلی حقوقی هستند و باید معیارهای اصول کلی حقوقی نیز بر شمرده شود و از نگاه اصول حقوق فطری و طبیعی سهم عدالت و اخلاق والای اجتماعی در تفسیر اصول و قواعد رعایت گردد .

اصول کلی حقوق بشر دوستانه نیز بر پایه اصول اساسی تری هستند که در جریان بحث اصل و فرم بنیادین حقوق بشر دوستانه و رابطه آن با اصول فرو دست حقوق بررسی خواهد شد .

مبحث اول ) تاریخچه حقوق بشر دوستانه :

در اینجا درصددیم بدانیم که آیا اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه و به طور کلی ایده های بشر دوستانه ناشی از فرهنگ غرب و در زمان معاصر است یا در زمان ها و مکان های دیگر نشو و نما یافته است .

اگر چه انسان ها فرهنگ ها و نژادهای مختلف دارند ، ولی طبیعت انسان بودن از نظر زیستی و روانی در همه زمان ها و مکان ها یکسان است و از این رو اصول حقوق بشر دوستانه در همه جامعه ها مشترک است .

به طور کلی اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه در فرهنگ های باستانی از قبیل سومر ، یونان ، ایران و غیره ریشه دارد . در آثار باقیمانده از جوامع باستانی و نوشته های مورخان دو جنبه مختلف زندگی انسان یعنی خشونت بی اندازه و انسان دوستی به عنوان دو نیروی خیر و شر دوشادوش یکدیگر به ثبت رسیده اند .

در کتیبه های به جای مانده از پادشاهان آشور (عراق کنونی) آنان به سوزاندن و ویرانی خانه های بابل و به بند کشیدن مردم بی گناه مباهات کرده اند ، در تورات نیز ظاهراً عباراتی از این مطلب وجود دارد .

در سفر تثنیه باب دوم می خوانیم : " یهود خدای ما سیحون ملک حشبون را به دست ما سپرد ، او را با پسرانش و همه قومش از میان بردیم و تمامی شهرهایش را در آن وقت گرفته مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم و یکی را باقی نگذاشتیم و بهایم را با غنیمت های آن شهرها به غارت بردیم ."

در میان چنین خشونت هایی در جنگ می توان نشانه های تلاش انسان برای کاهش خشونت را نیز مشاهده کرد ، حماسه انسان دوستی گیلگامنش در حدود 2000 سال پیش از میلاد مسیح نمونه آن است . در میان سومریان نهاد سامان یافته ای وجود داشته که در آن قواعد حقوق جنگ ، صلح و آزادی اسیران در مقابله فدیه معمول بوده است .

در قرن ششم قبل از میلاد در یونان باستان مجموعه معاهداتی در مورد ممنوعیت جنگ در زمان های مقدس و فصل های نامناسب سال ، محدودیت مجازات تسلیم شدگان و آزادی اسیران ، منع استفاده از پرتابه های انفجاری و منع هدف قرار دادن غیر نظامیان به اماکن و افرادی که تحت حمایت خدایان قرار دارند وجود داشته است .

در فرهنگ هند باستان رفتار بشر دوستانه در زمان جنگ در حماسه مهابهاراتا از قبیل رعایت اصول و قوانین اخلاقی و عرفی مردم در حدود 200 سال قبل از میلاد تدوین شده است . همچنین در مجموعه قواعد مائو در قرن یکم قبل از میلاد مقرر شده یک جنگجو در مبارزه با دشمنان نباید با سلاح پنهان یا سلاح سمی و نیش دار و یا با تیغه آتشین حمله کند .

در فرهنگ ژاپن می توان نمونه های بسیاری از لزوم رعایت انسانیت در جنگ را یافت ، در این فرهنگ انسانیت از مهمترین و ضروری ترین ویژگی هر فرمانده و داشتن رفتار انسانی با شکست خوردگان و ضعفا را قابل احترام ترین رفتار برای یک جنگجو می دانسته اند .

اصولی مانند مسموم نساختن چشمه ها ، قطع نکردن درختان ، حمایت از اسیران ، آزادی اسراء در مقابل فدیه ، کمک به مجروحان ، آزار نرساندن به زنان و کودکان و رعایت محدودیت های نظامی حتی در قبایل بدوی و جوامع اولیه نیز به چشم می خورد .

در ایران باستان افکار و اندیشه های زرتشت پیامبر در ترویج راستی و کردار نیک به وضوح در رفتار پادشاهان و کتیبه ها و آثار ایرانی منعکس شده است ، زرتشت جنگ واقعی را پیکار دائمی میان نیکی و بدی ، راستی و کژی و نور و تاریکی می دانست .

لشکری که به اصول رفتار نیک ، گفتار نیک و پندار نیک پایبند بوده از لشکریان اهورا مزدا مظهر راستی نیک و نور در مقابل سپاه اهریمن یعنی نماد زشتی ، پلشتی ، پلیدی و کارهای نکوهیده بوده است . در فرهنگ ایران باستان و کتاب اوستا ، زندگانی و آبادانی موجب شادابی و خرسندی اهورا مزدا خدای بزرگ و یگانه و کارهای پلید از جنس تاریکی و در خور نابودی و شکست بوده است .

این اندیشه های تابناک پیامبر بزرگ ایرانی در افکار فلسفی یونانیان و رفتار پادشاهان هخامنشی و پهلوانان ایرانی و به ویژه در جنگ ها پرتو افکند ، بارزترین نمونه عملی این مکتب رفتار کوروش کبیر بنیانگذار سلسله هخامنشیان و به تعبیر علامه طباطبایی بزرگ مفسر قرآن کریم " ذولقرنین " در جنگ های آسیای صغیر ، فتح سارد و بابل رفتار انسانی با یهودیان و جلوگیری از تاراج اموال مردم توسط سپاهیان و حتی مصونیت کشتزارها بوده است .

آنجا که بر روی استوانه گلین به فرمان او نوشته اند : " من کوروش شاه جهان شاه دادگر ... آنگاه که بدون پیکار وارد بابل شدم همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند ، ارتش من به آرامی وارد بابل شد ، نگذاشته ام رنج و آزاری به مردم این شهر برسد ، من برای صلح کوشیدم ، من برده داری را برانداختم و به بدبختی بردگان پایان بخشیدم ، مردم پراکنده و آواره را به جایگاه خود برگرداندم و خانه های ویران آنها را آباد کردم ...."

رفتار و کردار کوروش کبیر الگویی برای همه جهان بوده و در آن دوره کهن مورد شگفتی تاریخ نگاران شده است . هرودت می نویسد : " کوروش پادشاهی بزرگوار ، بخشنده و آسان گیر بود ... مظلومان را اعطا می داد و آنچه را خیر خلق بود هدف خود قرار داد ."

گزنفون در کتاب " پرورش کوروش " تصویری از یک کوروش نیک خردمند و مداراگر ارائه می دهد و آنگاه می نویسد : " ما به اعتقاد به این که این مرد (کوروش) سزاوار هرگونه ستایش است تحقیق کرده ایم تا بدانیم اصل و نسب او چیست ؟ چه استعدادهایی داشته و از چه نوع آموزش و پرورشی بهره جسته که توانسته اینگونه در فرمانروایی انسان ها سرآمد و حکومت او بزرگترین و شکوهمندترین پادشاهی در سراسر آسیا باشد ."

ادبیات حماسی و عرفانی ایرانی نیز مشحون از نکته های اخلاقی جنگی ، جوانمردی ، مروت ، انسان دوستی و جهان شمولی است . در شاهنامه فردوسی رعایت ارزش های بشر دوستانه بسیار فراتر از اصول تفکیک نظامیان و غیر نظامیان و مصونیت مردم غیر نظامی رفته است .

جنگ رستم و اسفندیار حفظ جان نظامیان و محدود کردن دامنه خشونت در دو جنگاور بزرگ است ، یکی شهریار و دیگر پهلوان شهریار که به وسوسه اهریمن به بیداد کوشد همی و به جهان پهلوان جنگ و مردی فروشد همی ، تن به شکست دادند . اسطوره های شاهنامه نماینده اصول پهلوانی و اخلاق رادمردی و از خود گذشتگی و آینه تمام نمای ارزش های انسانی بوده اند .

قواعد انسانی همچون یاری رساندن به مظلومان و رعایت اصول جوانمردی در مبارزه ریشه عمیق و مستحکمی در فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد .

در فرهنگ اسلامی و به ویژه آیات قرآن کریم ، قواعد و معیارهای بسیار زیادی در مورد حقوق بشر دوستانه وجود دارد ، قرآن کریم می فرماید : « و لا یجرمنکم شنان قوم ان لا تعدلوا ، دشمنی با قومی شما را وادار نکند که عدالت را رعایت نکنید .»

اینجا منظور دشمنی با مذهب های دیگر است که در اسلام قوم ظالمین به معنای فرقه و مذهب ظالم نیز آمده است ، در ابواب فقه پس از عبادات مهمترین بخش ضروریات دین حقوق بشر دوستانه است .

تاریخ اسلام نیز بیانگر مواردی در این زمینه است ، از قبیل : سپاه اسامه در زمان پیامبر (ص) ، سپاه اسلام در مقابل رومیان در زمان ابوبکر و جنگ صفین در زمان حضرت علی (ع) . در جنگ صفین حضرت علی خطاب به سپاهیانش می فرماید :

" چنانچه آنها را به خواست خدا شکست دادید هیچ کس در حال فرار را نکشید ، جان هیچ مجروحی را نستانید ، هیچ اسیری را گردن نزنید ، شرمگاه هیچ کس را عریان نسازید ، مردگان را مثله نکنید ، به داخل سرا پرده ای بدون اذن صاحب آن داخل نشوید ، اموال آنان را به جزء اموالی که در لشکرگاه به دست شما می افتد به غارت مبرید ، این اموال متعلق به وارث آنان است که طبق مقررات ارث اسلامی باید میان آنها تقسیم شود ، زنان را سخن زشت مگویید و آزار نرسانید ، حتی اگر بزرگان شما را سبب کنند یا نومیس شما را مورد دشمنام قرار دهند ."

در حوزه اخلاق اسلامی اصل اخلاق " آنچه را که برای خود نمی پسندی ، برای دیگران روا مدار " اصلی است که در نامه حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) آمده و اصلی است که در تمام فرهنگ ها مشترک است و کاملاً یک اصل مشخص و اجرایی و عملی است .

مثلاً اگر ما دوست نداریم مردم بی دفاع و زنان و کودکان مان مورد تعرض و هجوم قرار گیرند ، باید به مردم غیر نظامی دشمن نیز تعرض نکنیم و اگر نمی خواهیم مجروحان و اسیران جنگی ما توسط دشمن شکنجه یا کشته شوند ، با اسیران و مجروحان آنان چنین نکنیم .

بنابر آنچه گفتیم بستر فرهنگی و تاریخی اجرای قانون بشر دوستانه در ایران مملو از ره توشه های گرانبار تاریخی و اخلاقی است .

با بررسی بستر فرهنگی و تاریخی حقوق بشر دوستانه می توان گفت از یک منظر قواعد حقوق بشر دوستانه محصول وجدان عمومی و تحول تاریخی اجتماعی است و بنابراین اندیشه های مکتب تاریخی تا حدودی جنبه تأیید به خود می گیرد .

در هنگام تدوین معاهدات بشر دوستانه نیز این اصول و قواعد برای متعاهدین و مذاکره کنندگان کنفرانس های دیپلماتیک از قبل شناخته شده بود ، گویی مواد معاهده از قبل وجود داشته و همه می دانستند نیک و بد و بایست و نابایست حقوق بشر دوستانه چیست .

نقش استادان و نویسندگان حقوق و اندیشه های حقوقی و حتی نظامیان و غیر حقوقدانان در تدوین کنوانسیون های ژنو مشهود بود ، اندیشه وضع و تدوین اصول تخلف ناپذیر بشر دوستانه در کنوانسیون های بین المللی متأثر از کتاب خاطرات سولفورینو و حوادث تلخ جنگ سولفورینو بوده است .

در سال 1895 هانری دونان این بازرگان انسان دوست و نیکوکار سوئیسی با انتشار کتاب خاطرات سولفورینو که بر اساس مشاهدات وی از جنگ سولفورینو نگاشته شد ، برای تسکین آلام بشری در جنگ ها دو پیشنهاد بدیع ارائه داد : 1 . در هر کشوری یک جمعیت داوطلب امدادگر تأسیس گردد ، 2 . دولت های جهان در یک کنگره جهانی اجتماع نموده و اصول تخلف ناپذیر حقوق بشر دوستانه را تصویب نمایند .

این پیشنهاد دوم مبنای اولین کنوانسیون ژنو در ماه اوت 1864 گردید و از این تاریخ به بعد معاهدات بشر دوستانه یکی پس از دیگری به تصویب کشورهای جهان رسید و مسیر شتابانی در بستر حقوق بین الملل برای نهادینه شدن قواعد حقوقی پدید آمد .

مجموع معاهدات و اسنادی که با ابتکار کمیته بین المللی صلیب سرخ و فدراسیون بین المللی جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر تدوین یافته و به تصویب کشورهای جهان رسیده ، علاوه بر مصوبات فدراسیون و قطعنامه ها و تفسیر حقوقی تعداد دهها معاهده و پروتکل است که همگی با استقبال شایان توجه کشورهای جهان مواجه گردیده است .

پس از جنگ جهانی دوم کمیته بین المللی صلیب سرخ تلاش بسیاری برای توسعه و گسترش حقوق بین المللی بشر دوستانه آغاز نموده و در هفدهمین کنفرانس بین المللی ارائه کرد .

معاهدات چهارگانه ژنو مصوب 1949 به علاوه پروتکل الحاقی سال 1977 به آنها که مجموعاً مشتمل بر حدود 600 ماده می باشند ، به عنوان اسناد پر افتخاری در تاریخ جهان و نیز در کارنامه جنبش بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر به ثبت رسیده است .

امروز 191 کشور یعنی تقریباً همه کشورهای جهان به کنوانسیون های مذکور پیوسته اند و بیش از 160 کشور به پروتکل الحاقی شماره 1 آن و 153 کشور به پروتکل الحاقی شماره 2 ملحق شده اند .

بنابراین پس از منشور سازمان ملل متحد این معاهدات در ردیف مهمترین معاهدات قانون ساز حقوق بین الملل می باشند ، علاوه بر معاهدات مذکور دهها معاهده بشر دوستانه دیگر به تصویب رسیده که مهمترین آنها اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی است و ضمانت اجراهای کیفری بین المللی به موجب این اساسنامه به وجود آمده است .

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31