نام شهيد : علی
نام خانوادگي : خادمی
تاريخ تولد : 03/05/1347
محل تولد : کیاکلایه
تاريخ شهادت : 27/07/1370
محل شهادت : محور سقز – مریوان
وضعيت تاهل : مجرد
مزار شهيد : گلزار شهدای املش
زندگينامه :
شهید علی خادمی در سال 1347 در روستای کیاکلایه در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را با یک دنیا رنج و مشقت سپری نمود و دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهر املش گذراند و از همان دوران شهید علی خادمی به مسائل دینی توجه خاصی داشت و تمام حرکات و شئونات زندگی اش بر اساس قوانین اسلامی بود .
در اوایل انقلاب با توجه به اینکه کوچک بود ولی به حضرت امام خمینی (ره) عشق می ورزید و در بیشتر اوقات خود را در پایگاه مقاومت و مجالس مذهبی و دینی حاضر می کرد . تا اینکه در تاریخ 18 / 10 / 1364 به منطقه اعزام شد و در عملیات والفجر 8 شرکت نمود و بعد از عملیات پیروزمندانه والفجر 8 به خانه بازگشت و در طول مدتی که در روستای کیاکلایه بود وقت خودش را صرف پایگاه مقاومت شهدای کیاکلایه می نمود و با سپاه پاسداران رودسر همکاری صمیمانه داشت و بیشتر اوقات دوستان و آشنایان را دعوت به همکاری در بسیج محله می کرد و برای ثبت نام در بسیج آنها را تشویق می کرد تا اینکه دوباره در تاریخ 14 / 10 / 1365 در عملیات بزرگ کربلای 5 شرکت نمود .خداوند منان گواه است که شهید خادمی چه زحماتی برای حفظ نوامیس و دفاع از آرمانهای مقدس انقلاب و همچنین این روستا جهت ارتقاء نیروهای بسیجی و اعزام آنها به مناطق غرب و جنوب کشور کشیده است .
شهید خادمی در تاریخ 5 / 6 / 1367 به عضویت سپاه پاسداران رودسر درآمد و مدتی را در رودسر در واحد تبلیغات مشغول بود و سپس برای مدتی در بسیج املش به عنوان مسئول دفتر بسیج خدمت نمود و مجدداً در تاریخ 10 / 2 / 1368 از سپاه گیلان به سرزمین شهیدان کردستان اعزام شد و در قرارگاه لشکری به عنوان نیروی دفتر فرماندهی مشغول خدمت شد و پس از مدتی با توجه به پشتکار و مدیریت درست و حساب شده ایشان به عنوان مسئول دفتر فرماندهی قرارگاه تاکتیکی لشکر 16 قدس معرفی شد و به خدمتش ادامه داد و در طول دوران چند سالی که در سنندج بود با یک روحیه عالی برای سپاه پاسداران خدمت می کرد . سرانجام شهید خادمی در تاریخ 27 / 7 / 1370 در منطقه کردستان محله بستام در اثر حمله دموکراتها به شهادت رسیدند.
وصيت نامه :
هم اکنون که هنگام نبرد با دشمنان فرا رسیده است و غیور مردان شجاع و دلیر اسلام برای نبردی بی امان منتظرند که با دادن جانشان راه کربلا را باز کنند . پرچم اسلام را در تمام نقاط به احتزاز درآورند و ممکن است دیگر نتوانم چهره های نورانی شما را ببینم عاجزانه طلب عفو می نمایم و اگر به شهادت رسیدم برای من گریه نکنید برای حضرت زهرا (س) گریه کنید که به اندازه تمامی مادران شهدا مصیبت دیده است .