شغل : راننده تاكسي
سن : 45 سال
وضعيت تأهل : متأهل داراي 3 فرزند
محل شهادت : چهارده متري لشگر ، نرسيده به نظام آباد
تاريخ شهادت : 20/1/1361
زندگينامه ...
در سال 1316 در شهرستان محلات در خانواده اي مستضعف ديده به جهان گشود . شيرخوار بود كه مادرش را از دست داد و از آن پس تحت نظارت و سرپرستي پدر و مراقبت دايه خويش قرار گرفت؛ 12 ساله بود كه تحت فشار فقر و تنگدستي مجبور به ترك زادگاه و عزيمت به تهران گشت و از آن زمان در سنين نوجواني طعم تلخ محروميت را چشيد و به شاگردي در دكان نانوايي و كارگري در مشاغل مختلف مشغول شد و به مقابله با سختي هاي زندگي خو گرفت .
بالاخره پس از سال ها تلاش و زحمت توانست در سن 30 سالگي با اندوخته ناچيزي مغازه خواربار فروشي كوچكي دائر نمايد و تشكيل خانواده نيز بدهد . پس از چند سال مغازه را به ديگري واگذار و خود به رانندگي تاكسي پرداخت و از اين طريق زندگي خود و خانواده كوچكش را تأمين مي نمود .
هم زمان با اوج گيري نهضت شكوهمند اسلامي ، همگام با ساير اقشار ملت پا به صحنه مبارزه عليه رژيم منفور پهلوي نهاد و در اين مسير ضمن آشنايي با ارزش ها و آرمان هاي اسلامي ، خود نيز متحول شد .
پس از پيروزي انقلاب و دميده شدن روح و جان تازه اي در كالبد ميهن اسلامي ، وي نيز همچون تمام آحاد امت با حضور مستمر در عرصه انقلاب در جهت حراست از دستاوردهاي آن كوشيد و با فعاليت هاي گسترده در صفوف حزب الله و عرصه مختلف انجام وظيفه نمود .
او حتي براي يك لحظه نيز در بيعتي كه با رهبر عظيم الشأن انقلاب داشت ترديد به خود راه نداد و از آنجا كه خود با درد و محروميت اقشار مستضعف جامعه آشنايي داشت ، همواره حامي دولت محرومين بود و از نهال نوپاي جمهوري اسلامي با جان و دل پاسداري مي كرد .
شهادتنامه ...
شهيد علي اكبر اميري همچون ديگر رهروان طريق حق ، آماده و شيفته شهادت بود و درس ايثار و از خود گذشتگي را در مكتب مولايش به خوبي فرا گرفته بود . شهيد اميري به سبب حمايت بي شائبه اش از اسلام و انقلاب و امام امت مورد شناسايي مزدوران استكبار جهاني قرار گرفته بود و عاقبت نيز در سحرگاه روز 17 فروردين 1361 مورد سوء قصد آنان قرار گرفت .
تروريست ها منافق ساعت 6 صبح روز مزبور به درب منزل وي مراجعه كرده و پس از مشاهده ایشان او را هدف گلوله قرار مي دهند . همسر شهيد با شنيدن صداي گلوله به خارج از منزل مي دود و شجاعانه به تعقيب منافقين مي پردازد ، ليكن او نيز در اثر اصابت گلوله زخمي شده و بر خاك مي افتد .
پيكر مجروح شهيد اميري را مردم مسلمان با شعار " مرگ بر منافق " به بيمارستان مي رسانند و تحت مداوا قرار مي گيرد ، ليكن به سبب شدت جراحات وارده معالجات مؤثر نمي افتد و سه روز بعد شهيد ديگري ره به رضوان مي گشايد .
پزشكي قانوني درباره علت شهادت برادر علي اكبر اميري نوشته است :
" سوراخي در كنار برش جراحي نزديك ناف ديده شد كه به نظر مي رسد كه محل ورود جسم سخت نافذ مانند گلوله باشد ... علت مرگ پارگي امحاء و احشاء و خونريزي و ساير عوارض ناشي از اصابت گلوله به شكم تعيين گرديد . "
بي شك خون پاك اين شهيد عزيز همچون ساير شهيدان اسلام ، بر قدرت و صلابت رزمندگان اسلام در همه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل خواهد افزود و شمع وجودش نيز كه در راه اسلام سوخت ، چراغي ديگر خواهد شد فرا راه همه پويندگان سبيل الله . روانش شاد باد .
مزار شهيد ، بهشت زهرا ، قطعه 24 ، رديف 128 ، شماره 45