سالروز ولادت با سعادت حضرت زينب(س)

با تبريك به مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت زينب(س)،شمه اي از زندگي آن بانوي بزرگوار تقديم مي گردد.

 

 

Zeynab

 

ولادت

ثمره ازدواج مبارك علي عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام پنج فرزند به نام هاي حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن است در تاريخ ولادت زينب عليها السلام اختلاف است. در رياحين الشريعه آمده است كه ميلاد آن حضرت را، برخى پنجم ماه‏جمادى الاُولاى سال ششم، بعضى اوايل شعبان آن سال، بعضى در ماه رمضان و برخى ديگر در دهه آخر ماه ربيع‏الثانى و طبق نقلى ماه محرم سال پنجم هجرت ذكر كرده‏اند ولى هيچ‏يك از اين اقوال دليل محكم تاريخى ندارد.

نامي آسماني

هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علي درخواست كرد كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند. علي عليه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم، صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد. چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد.

بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. آن گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است.

يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

زينب، يعني زينت پدر و اين نامي است كه خداوند براي دختري انتخاب كرد ، كه با انجام رسالت خويش زينت بخش تاريخ شد و موجب افتخار و سرافرازي خاندان وحي و ولايت گشت. و اين است كه نام زينب در تاريخ كربلا كه تاريخ جاودانگي اسلام و تشيع است، به خاطر فداكاري‌هايش، زيبا،‌درخشان و جاوداني است.

زندگي مشترك

آن هنگام که زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده بود مي‌دانست كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است.

زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست،‌ رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نمي‌كند. او مي‌داند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او مي‌داند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري،‌ و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است.

از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد مي‌كند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهلبيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مي‌يابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل مي‌گردد.

زندگی حضرت زینب س قرین نهضت عاشورا شده است و ایشان نقشی بسیار سازنده در آن ایفا نمودند از اینرو به تحلیل و مطالعه زندگی آن حضرت از این منظر خواهیم پرداخت بحث در این خصوص را حول دو محور پیگیری خواهیم کرد.

مشارکت در امور جامعه

چنانچه گفته شد قيام و نهضت امام حسين(ع)، دو مرحله داشت. مرحله نخست، مرحله مبارزه، جهاد و شهادت، و مرحله دوم مرحله پيام‏رسانى و بيدارگرى، اگر نهضت امام‏حسين(ع) در همان مرحله نخست خلاصه مى‏شد و كسى نبود كه پيام نهضت را به گوش مردم آن زمان برساند، ماه‏ها زمان لازم بود تا به طور طبيعى خبر قيام امام(ع) به شهرهاى اطراف برسد. شاهد اين مدعى اين است كه پيش از ورود اهل‏بيت امام(ع) به مدينه مردم آن شهر هنوز از رويدادهاى كربلا بى‏خبر بودند. در اين مدت يزيديان با آن همه امكانات تبليغاتى، كه در اختيار داشتند، به راحتى مى‏توانستند، وقايع كربلا را در راستاى منافع خود تحريف كنند و به گونه‏اى به گوش مردم برسانند كه براى حكومت يزيد كم‏ترين ضرر و زيان را در برداشته باشد. در اين صورت تا حدّ بسيار زيادى از تأثير قيام امام‏حسين(ع) در جامعه آن زمان و جوامع آينده مسلمانان كاسته مى‏شد، و به طور قطع ما امروز شاهد اين همه آثار و بركات براى نهضت امام حسين(ع) نبوديم.مشاركت و حضور زنان در صحنه‏هاى گوناگون جامعه از مسائلى است كه در زمان حاضر پيرامون آن فراوان سخن گفته مى‏شود. اصل حضور بانوان در صحنه اجتماع مسأله‏اى مورد توافق است اما در شرايط و محدوده آن اختلاف است. آنچه در اين باره به طوربسيارفشرده و مختصر مى‏توان گفت؛ اين است كه، هر كار جمعى و گروهى نيازمند افرادى باتخصص‏ها و مهارت‏هاى گوناگون است كه به هر يك از آنان مسئوليتى متناسب با تخصص و مهارتش واگذار شود. به كار گرفتن اعضاى يك مجموعه در كارى بر خلاف تخصص و مهارتش سبب ناكارآمدى آن گروه و به هدر رفتن تلاش آنان خواهد شد. شادابى و نشاط هر جامعه و تربيت نسل جديد در گرو اين است كه بشر از دو جنس مخالف زن و مرد، با ساختمان وجودى و روحيات متفاوت و گوناگون آفريده شوند، و هر يك از آنان متناسب با شرايط جسمى و روحى خود عهده‏دار انجام مسئوليتى گردند. در اين صورت است كه پيوند خانواده مستحكم مى‏گردد، در پرتو آن به جامعه روح نشاط و شادابى دميده مى‏شود،و فرزندانى با شخصيت، با ايمان، لايق، نوعدوست، راستگو و درستكار به جامعه تحويل مى‏گردد؛ ولى اگر هر يك از زن و مرد وظيفه‏اى را كه جهان تكوين و نظام آفرينش بر اساس شرايط جسمى و روحى به عهده آنان گذاشته، به خوبى انجام ندهند و به كارى ديگرمشغول شوند، بنيان خانواده متزلزل مى‏گردد و در نتيجه جامعه گرفتار اختلال فرهنگی تربيتى خواهد شد. وظيفه اصلى زنان و بانوان هر جامعه تربيت و پرورش نسل جديد آن جامعه و گرم نگهداشتن كانون خانواده است؛ از اين رو اشتغال به هر كارى كه زنان را از انجام اين وظيفه خطير بازدارد، آنان را از رسالت اصلى خود بازداشته است و علاوه بر آنكه زيان‏هاى غير قابل جبرانى بر جامعه وارد مى‏سازد، زنان را نيز از شخصيت و هويت واقعى خود تهى نموده، به آنها شخصيت كاذب و دروغين مى‏بخشد؛ چرا كه كمال و شخصيت هر انسان در آن است كه توانايى‏ها و استعدادهاى خود را به خوبى بشناسد و آنها را به فعليت برساند. بنابراين يك اصل مهم و اساسى كه در مشاركت زنان درصحنه‏هاى گوناگون جامعه بايد به آن توجه شود اين است كه پذيرش هرگونه مسئوليتى از سوى آنان نبايد به وظيفه اصلى آنها كه تربيت نسل جديد جامعه و گرم نگهداشتن كانون خانواده است كم‏ترين لطمه و آسيبى وارد سازد.

جایگاه حضرت زینب (س) در نهضت حسینی

تردیدی در نقش حضرت زینب در حفظ کردن قیام عاشورا و ابلاغ پیام آن نیست. بدون شک بدون حضور آن حضرت این قیام به بلوغ و سرانجام مطلوب خویش نائل نمی گشت.

به نظر می رسد در انیجا لازم است این امر مورد تحلیل قرار گیرد که جایگاه حضرت زینب (س) در این میدان چه بود. ما در این که بخش مهمی از ابلاغ پیام عاشورا به صورت صحیح و تنویر افکار مردم آن زمان که در اثر تبلیغات زیاد حقیقت امر برایشان مشتبه شده بود تردیدی نداریم. اما سوال این است که آن حضرت از چه جایگاه و مقامی این وظیفه را به سرانجام مطلوب خویش رسانده و آن را رهبری کردند.

خوب است ابتدا نگاهی به نقش عوامل مهم در این حادثه بپردازیم

در آن برهه از زمان شاهد عملا حضور کسی بودیم که بازی با میمون و شرابخواری به عادت او بدل شده بود و البته ادعای خلافت مسلمین را نیز در میان مردم داشت از سویی نیز در تلاش بود تا این نظر را بر امام و ولی مسلمین یعنی امام حسین ع نیز دیکته نماید. هر آنچه خود می نمود با بیشرمی تمام اسلامی می دانست و جامعه را نیز با خوی کثیف خود به این سوی می برد. امر آن چنان شده بود که دیگر اسلامی که پیامیر خاتم برای مردم به هدیت آورده بود در حال تبدیل شدن به ماهیت جدیدی بود امام حسین ع در بیانی اوضاع آن زمان را چینین تبین می فرمایند اَلا ترونَ أنّ الحقَ لا يعملُ به وأنّ الباطلَ لا يتناهي عنهُ ، لِيرغبَ المؤمنُ في لقاء الله مُحِقاً (آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود واز باطل نهي نمي گردد ؟ در چنين شرائطي مؤمن به لقاي خدا سزاوار است

مومن به لقای خدا سزاوارتر است! پس آنکه امام مسلمین است و هدایت امر مردم بر عهده اوست چه باید بکند؟

در جایی حضرت رو به ولید فرماندار مدینه می فرمایند «أيّها الامير! إنّا اهل بيت النبّوّة و معدن الرّسالة و مختلف الملائكة و بنا فتح اللَّه و بنا ختم اللَّه و يزيد رجل فاسق شارب الخمر قاتل النّفس المحرمه و مثلى لا يبايع بمثله و لكن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون أيّنا أحقّ بالخلافة و البيعة؛[23]

اى امير، ما اهل بيت نبوت و معدن رسالت و محل آمد و شد ملائكيم و خداوند به ما شروع مى‏كند و به ما پايان مى‏دهد - همه امور هستى به بركت وجود ماست - در حالى كه يزيد مردى است فاسق و شراب‏خوار و كسى است كه خون حرام بر زمين مى‏ريزد و علناً به فسق و فجور مى‏پردازد و كسى مانند من با شخصى مثل او بيعت نمى‏كند ولى - مهلت بده - تا صبح شود و دو طرف در كار خود بينديشيم تا معلوم شود كدام يك از ما به خلافت و بيعت سزاوارتريم.»

امام ع با عمل خود و ایجاد نهضتی که شعله های سوزان هنوز دامان ظلم را گرفته است به عهد خود در بیداری امت اسلام و حراست از نهضت جدشان رسول خدا ص وفا کردند این سخنان نشان می دهد آنچه امام ع انجام داد از جایگاه یک امام معصوم است

با بررسی این تحلیل اینک مناسب است تا در خصوص شان حضرت زینب کبری س نیز در بیداری و افشاگری جریان حاکم بپردازیم

مسأله نقش حضرت زینب را نبايد صرفاً از ديدگاه عاطفى و روابط نسبى توجيه و تحليل كرد، بلكه اينجا بحث امام و مأموم مطرح است. اينجا زينب (س) خود را فردى مى بيند كه بايد براى حفظ جان امام معصومش خطر را به جان بخرد و از دشمن نهراسد. در كربلا هم وقتى امام سجاد (ع) را در ميان خيمه آتش گرفته مى بيند، براى نجات او، خود را به آتش مى زند. آرى، او مدافعى است كه جگر شير دارد. او كه هلهله شادى و سرود فتح و پيروزى دشمن غدار را مى شنود و ناله جانسوز كودكان در زير فشار بند طناب گوشش را مى آزارد، پيش از همه چيز در فكر مسئوليت خطير خود، يعنى حفظ جان امام است. او لب به سخن مى گشايد، نفس ها در سينه ها حبس و انگشت تعجب به دهان گرفته مى شود. اين زينب (س) است كه مى گويد: «انى ترحضون قتل سليل خاتم النبوه و معدن الرساله و سيد شباب اهل الجنه» اين لكه ننگ را چگونه خواهيد شست، درحالى كه فرزند رسول خدا و سيد جوانان بهشت را كشته ايد؟ همان كه در جنگ، سنگر و پناهتان بود و در صلح مايه آرامش و التيام شما بود. او كه ترس را ترسانده، زنجير را پاره كرده و دشمن را به اسارت سخنان رسوا كننده يزيد مى بيند كه با چوب خيزران به لب و دندان خون خدا جسارت مى كند، فرياد مى زند «تبت يدا ابى لهب».

اى يزيد! دستانت بريده باد! آيا مى دانى چه مى كنى؟ آيا مى دانى كه چوب بر لب و دندان حبيب رسول خدا(ص)، پسر مكه و منى و پسر فاطمه زهرا (س) مى كوبى؟ ناله چنان جانسوز بود كه هركس در آن مجلس بود به گريه درآمد.

آرى، آنگاه كه حسين و يارانش از سوى دشمن ياغى و باغى معرفى مى شدند، اين زينب (س) بود كه امامش را «سيد جوانان بهشت»، «فرزند مكه و منى»، «حبيب رسول خدا» و داراى ده ها صفت ديگر معرفى كرد.

انگیزه حمایت و حفاظت از جان امام ع و رساندن و ابلاغ پیام چنین نهضتی نمی تواند جز با ایده حمایت از بهترین خلق خدا ،امام و امیر بحق مسلمین صورت پذیرد

باشد که با شناخت صحیح امام خود و عمل به آنچه این دین مبین برایمان آورده است راهرو راه آن عقیله باشیم.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31