زندگی با او هر روز بهتر از روز قبل بود‌

روزنامه جوان

ناگفته‌هایی از منش اخلاقی شهید دكتر محمود قندی در گفت‌وگو با سیمین نكوفر، همسر شهید

از آنجا كه دكتر زیربنای فكری و انحرافات گروهك‌های مختلف را عمیقاً می‌دانست، به هیچ وجه در مواجهه با آنها عصبی نمی‌شد و می‌توانست با زبانی منطقی اشتباهاتشان را به آنها بفهماند.

Shahid Ghandi02

زندگی با او هر روز بهتر از روز قبل بود‌

مفاخر ملی و انقلابی ما در زمره مظلوم‌ترین اقشار جامعه هستند، چرا كه در شناخت منش و سلوك ایشان اقدام در خوری صورت نمی‌گیرد و جامعه ما در بهره‌بر‌داری از راز توفیق ایشان ناكام است.

- ازجمله این خیل ارجمند شهیدگرانمایه دكتر محمود قندی است كه در زمره شهدای والا مقام دولت به شمار می‌رود. آنچه درپی می‌آید نتیجه گفت و شنودی است كه با خانم سیمین نكوفر، همسر محترمه آن بزرگوار در بازشناسی مكانت علمی‌ و اخلاقی او صورت گرفته است.

معیار شما برای انتخاب همسر چه بود؟

 

من و دكتر هیچ كدام براساس خواسته‌های مادی زندگی‌مان را شروع نكردیم. من قبل از ازدواج نیتم این بود كه با كسی ازدواج كنم كه در كنار او هر روز زندگی‌ام پربارتر از روز قبل باشد و به لطف خدا هر روز بهتر از روز قبل بود. خداوند كسی را نصیبم كرد كه تا آخر عمر به او مدیونم. او كسی بود كه دستورات قرآن را مو به مو اجرا می‌كرد و در موارد گوناگون از جمله سلوك و رفتار با همسر و خانواده، نمونه بود.

 

مهم‌ترین اشتراك شما با هم چه بود؟

 

اینكه حرف حق را قبول می‌كردیم و به همین دلیل از زندگی با هم، رضایت داشتیم. دكتر انسانی بسیار متفكر، منطقی و دقیق بودند و اگر حرف منطقی و حقی می‌زدی، به هیچ وجه لجاجت نمی‌كردند.

 

سوابق تحصیلی شهید قندی بسیار برجسته و درخشان بود. آیا در انتخاب شما رشته تحصیلی‌تان نقش داشت.

 

فكر نمی‌كنم این طور بوده باشد، چون معیار دكتر برای ارزیابی انسان‌ها ویژگی‌های خاصی بود كه ربطی به تحصیل نداشت؛ مثلاً شهید چمران مدارج عالی تحصیلی داشتند و شهید قندی از دورانی كه در امریكا‌‌ ‌تحصیل می‌كردند، با ایشان آشنایی داشتند و در پایه‌گذاری انجمن‌های اسلامی‌كانادا و امریكا‌‌ ‌با شهیدان چمران همكاری می‌كردند، ولی شهید قندی همواره به جای مدارج علمی ‌از صبر، متانت، ایمان و دقت شهید چمران صحبت می‌كردند.

 

پس قطعاً شهادت دكتر چمران تأثیر عمیقی روی ایشان گذاشت.

 

بله،به شدت متأثر شده بودند و با آنكه بسیار انسان صبور و خودداری بودند، دائماً می‌گفتند كه دلشان برای شهید چمران تنگ شده و احساس می‌كنند دنیا روی قلبشان سنگینی می‌كند. هنوز یك هفته از شهادت دكتر چمران نگذشته بود كه حادثه 7 تیر پیش آمد. من هیچ وقت دكتر را آن قدر اندوهگین ندیده بودم.

 

از شهید چمران چه خاطره‌ای دارید؟

 

پس از تولد پسر دومم مصطفی، یك روز شهید چمران به منزل ما آمدند و او را كه خیلی كوچك بود، در آغوش گرفتند و به شوخی گفتند: «به اندازه الكترون است!» هنوز وقتی یاد این حرف می‌افتم، قلبم فشرده می‌شود. دكتر چمران بسیار آرام، مهربان، متواضع و صبور و به معنی كامل كلمه جامع‌الاطراف بودند.

 

Shahid Ghandi01

ویژگی‌های بارز اخلاقی شهید قندی از نظر شما كدامند؟

 

دكتر بسیار متواضع و ساده‌زیست بود. لباس‌های مرتب، اما بسیار ساده‌ای داشت و حتی گاهی كه ما از وضع ظاهرش ایراد می‌گرفتیم، صبورانه لبخند می‌زد. بسیار آرام و متین بود و به هیچ وجه دوست نداشت كسی او را دكتر یا مهندس صدا بزند. می‌گفت همان محمود قندی خوب است.

 

دكتر خیلی فكر می‌كرد و این موضوعی بود كه از همان ابتدای زندگی توجه مرا بسیار به خود جلب می‌كرد. ایشان از هیچ موضوعی به‌راحتی نمی‌گذشت. روی همه مسائل فلسفی، علمی، اسلامی، مملكتی و سیاسی دقت می‌كرد و همیشه به ما می‌گفت كه راحت و آسان چیزی را نپذیریم و در مسائل عمیق شویم.

 

 

ایشان غیر از علوم فنی، در كلاس‌های طلبگی هم شركت كرده بودند و شاید تا چند سال آینده دروس خارج را هم تمام می‌كرد. یكی از بهترین شاگردان استاد شهید مطهری بود و به فلسفه، بسیار علاقه داشت. یادم هست هنگامی‌كه می‌خواستم در دانشگاه واحد درسی بگیرم، می‌گفت، كمتر بگیر، اما عمیق‌تر بخوان. موقعی كه ورقه دانشجوها را تصحیح می‌كرد و می‌دید دقت لازم را به خرج نمی‌دهند، به‌شدت ناراحت می‌شد و می‌گفت چرا اینها وقت و عمر خود را بیهوده هدر می‌دهند.

 

دكتر به دلیل همین اهمیتی كه به تفكر می‌داد، بهترین مشاور برای همه، از جمله من بود. من در همه مسائل از سیاست و امور فقهی گرفته تا مباحث اجتماعی و تربیتی، ایشان را صاحبنظر می‌دانستم و به دقت و صلاحیتش ایمان داشتم. ایشان برای هر روز خود برنامه‌های خاصی را در نظر می‌گرفت و مقید به انجام آنها بود.

 

رابطه ایشان با ورزش و طبیعت چگونه بود؟

 

هر پدیده پاك و بكری، دكتر را به‌شدت مجذوب می‌كرد، به همین دلیل بچه‌ها، گل‌ها و طبیعت را بسیار دوست داشت. به كوهنوردی علاقه خاصی داشت و می‌گفت از بچگی در ییلاق بالای كرج، گچسر، نسا و كندوان كوهنوردی می‌كرد.

 

شما هم می‌رفتید؟

 

بله، ولی نه من و نه هیچ كس دیگری به گرد پای ایشان هم نمی‌رسیدیم. معمولاً با هم به دركه می‌رفتیم و ایشان در یك چشم بر هم زدن، به قله می‌رسید و آنجا منتظر بقیه می‌ماند. بسیار ورزیده و چابك بود. گاهی هم در باشگاه پیام تنیس بازی می‌كرد.

 

پس از انقلاب، فرصت ایشان كم بود و كارش زیاد، در نتیجه همه اعضای خانواده ناچار بودند در كنار هم فعالیت كنند و واقعاً فرصت برای تفریح و سفر و اوقات فراغت نبود، اما این همراهی‌ها و همدلی‌ها، حقیقتاً بسیار دلنشین‌تر از هر تفریحی بود.

 

سفر هم می‌رفتید؟

 

اگر هم می‌رفتیم، آقای دكتر قطعاً در آن مأموریتی را انجام می‌دادند؛ مثلاً یك بار ایام عید همراه خانواده مهندس یحیوی به چابهار رفتیم. اعضای خانواده استراحت كردند، ولی دكتر به دنبال كار و مأموریت بودند.

 

چند سال با شهید قندی زندگی كردید و چند فرزند دارید؟

 

من حدود هفت سال با شهید قندی زندگی كردم و چهار فرزند دارم. دخترم متولد سال 54 متخصص پوست است. پسر اولم متولد سال 55 است و در انگلستان دكتری الكترونیك را خوانده است. پسر دومم (مصطفی) هم دندانپزشكی خوانده و پسر سومم (محمود) فوق‌لیسانس مخابرات است و می‌خواهد در رشته مهندسی پزشكی ادامه تحصیل بدهد.

 

آیا مسئولیت‌‌های سنگین اجتماعی، ایشان را بی‌حوصله و عصبی نمی‌كرد؟

 

به هیچ وجه، دكتر همیشه اعتقاد داشت یك مسئول بیش از دیگران باید مقید به سلوك و رفتار اسلامی ‌باشد و می‌گفت اگر انسان در محیط كار و در منزل قناعت پیشه كند و صبور باشد، مسائل آسان‌تر و سریع‌تر حل می‌شوند.

 

به نظر شما چرا شهید قندی و افرادی نظیر ایشان با آن كه به دلیل استعداد و توانایی علمی‌بالا، به‌سادگی می‌توانستند جذب غرب و به ویژه امریكا‌‌ ‌شوند، همچنان هویت خود را حفظ كردند؟

 

تمام كسانی كه از دوران كودكی مبانی و مفاهیم اسلامی ‌را به شیوه دقیق و درستی می‌آموزند، هرگز هویت خود را از دست نمی‌دهند. شهید قندی در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد و بزرگ شد. گفته‌اند كه آشیخ مرتضی زاهد از عرفای بزرگ در گوش ایشان اذان گفته‌اند و در دوره كودكی، بارها همراه پدر به مجالس مذهبی می‌رفت و گاهی هم تا دیروقت همراه ایشان می‌ماند و پای منبر خوابش می‌برد.

 

بعدها هم در مدرسه علوی و زیر نظر معلم‌های ارزنده‌ای درس خواند. دروس طلبگی را در مدرسه آقای مجتهدی گذراند. از محضر بزرگانی چون استاد مطهری بهره‌ها برد و بعدها هم كه مأنوس و همنشین بزرگواری چون شهید چمران بود. این همه تلاش و در عین حال فیض خداوندی برای بهره‌بردن از بهترین‌ها، چنان شخصیت استواری به دكتر داده بود كه نه تنها جذابیت‌های غرب كه مقام و عنوان هم كمترین تغییری در ایشان ایجاد نكرد و من كوچك‌ترین فرقی بین دوره قبل از وزارت و بعد از آن در ایشان ندیدم. شكل‌گیری صحیح اعتقادات دینی و متخلق شدن به اخلاق اسلامی ‌در دوران كودكی و جوانی، بهترین راه حفظ هویت اصیل است.

 

Shahid Ghandi03

نحوه برخورد شهید قندی با آرای مخالف چگونه بود؟

 

ایشان با همه اقشار با ملایمت رفتار می‌كرد. یادم هست یكی از اقوام دایی من گرفتار گروهك‌ها و خانه‌های تیمی‌ شده بود و ایشان از دكتر خواست برود و با او صحبت كند. از آنجا كه دكتر زیربنای فكری و انحرافات گروهك‌های مختلف را عمیقاً می‌دانست، به هیچ وجه در مواجهه با آنها عصبی نمی‌شد و می‌توانست با زبانی منطقی اشتباهاتشان را به آنها بفهماند. برخی از كسانی كه بعدها در سازمان مجاهدین به انحراف كشیده شدند، در دوران دبیرستان جزو شاگردان مذهبی و همكلاس دكتر بودند و ایشان آنها را خوب می‌شناخت و لذا می‌دانست با چه زبانی متقاعدشان كند.

 

در موارد دیگر هم دكتر اهل منطق بود و عصبانی نمی‌شد. یادم هست جلسات دعای كمیل داشتیم و یكی از خانم‌ها حجاب درستی نداشت. دكتر به جای برخورد تند، به گونه‌ای رفتار كرد كه آن خانم حجاب كامل اختیار كرد و بعدها هم همسرش شهید شد. در محیط كار و دانشگاه هم دكتر همین شیوه را داشت و كسی را به خاطر اشتباهات كوچكی كه می‌كرد، طرد نمی‌كرد و همین رفتارش باعث می‌شد كه افراد معمولاً رفتارهای خود را اصلاح می‌كردند.

 

رابطه شهید قندی با هنر و ادبیات چگونه بود؟

 

ایشان به طراحی و نقاشی سیاه قلم علاقه داشت و من بخشی از آثار ایشان را به بنیاد شهید داده‌ام. به فلسفه و تفسیر قرآن علاقه زیادی داشت و غیر از كتاب‌های تخصصی، كتاب‌های فلسفی زیادی در كتابخانه ایشان به جا مانده است.

 

از میان فلاسفه به چه كسانی علاقه داشتند؟

 

به شهید مطهری كه اسفار را در نزد ایشان خوانده بود و به علامه‌جعفری كه از قدیم با پدر من آشنایی خانوادگی داشتند.

 

اهل شعر خواندن بودند؟

 

بله. ایشان تقریباً اشعار همه شعرا را خوانده بود و در این زمینه نیز بسیار دقیق و عمیق بود.

 

با توجه به تسلط ایشان به زبان انگلیسی، آیا با ادبیات غرب هم آشنا بودند؟

 

بله. یادم می‌آید یكی از دوستان ایشان می‌گفت ‌ در امریكا‌‌ ‌كه بودیم، ما زبان را برای خواندن دروس علمی‌ و فنی یاد می‌گرفتیم، ولی دكتر زبان را بسیار عمیق و دقیق و در همه زمینه‌ها می‌آموخت.

Shahid Ghandi04

چگونه از خبر شهادت ایشان باخبر شدید؟

 

من به تنها جایی كه گمان نمی‌بردم اتفاقی برای دكتر پیش بیاید، دفتر حزب بود. آن شب همراه با بچه‌ها از مراسم شب هفت شهید چمران برگشته بودیم. من می‌دانستم یكشنبه‌ شب‌ها در دفتر حزب جلسه هست و دكتر دیر می‌آید. غذای دكتر را گرم كردم و جلوی تلویزیون خوابم برد.

 

ناگهان تلفن زنگ زد. گوشی را كه برداشتم آقای رجایی سراغ او را از من گرفتند. ایشان به من حرفی نزد، ولی من از لحنش فهمیدم كه باید اتفاق بدی روی داده باشد. همان موقع هم چند نفر دیگر از دوستان، حال دكتر را پرسیدند و من نگران شدم. ساعت 11 شد، دیدم دكتر نیامد. ما با پدر شوهرم زندگی می‌كردیم. نزد ایشان رفتم و ماجرا را گفتم و از بیمارستان‌های مختلف خبر گرفتیم و سرانجام به نخست‌وزیری تلفن زدیم و فهمیدیم كه در دفتر حزب انفجاری روی داده است.

 

احساس شما در آن لحظه چه بود؟

 

من از قبل خودم را آماده كرده بودم و گفتم: «خدایا! راضی‌ام به رضای تو. مرا دریاب كه در مقابل خون شهدا شرمنده نباشم.» ان‌شاءالله كه خداوند شهید عزیز ما را با شهدای كربلا محشور و دعای خیر او را شامل فرزندانش گرداند. من هم سعی خود را كردم تا در پیشگاه خداوند چه قبول افتد و چه در نظر آید.

 

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29