با نزدیک شدن به سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا روز زن و پاسداشت مقام مادر به شرحی تحلیلی از زندگی آن در تابان هستی می پردازیم. باشد که با بکار بستن راه و روش آن صدیقه طاهره جوهره ناب اسلام محمد مصطفی را در اعماق وجودمان بیابیم.
فاطمه کیست؟
فاطمه (س) الگوى مكتب اسلام است. بانوئى است كه در دوران حيات كوتاهش مراحل مختلف دعوت و رسالت پيامبر را ديده و در خانه وحى رشد كرده و با شعاع وحى انس گرفته است. او در نقشهاى مختلفى كه براى حيات زنان پديد مىآيد روزگار گذارنده و در هر عرصهاى نشان داده است كه زن چگونه بايد باشد او:
- دخترى بود براى پدر و مادر خويش و در اين جنبه الگوئى راستين.
- همسرى بود براى شوهرش على كه خود پيشواى شهیدان است.
- مادرى بود نمونه براى فرزندان و پرورشكار نسلى شهيد.
- مديرى بود براى كانون خانوادگى و در گرم داشتن آن در منتهاى كوشش و تلاش.
- رهبرى بود براى جامعه زنان و امر هدايت آنها را بر عهده داشت.
- تيماردارى بود براى مردم و امت پدر در عين رحمت و شفقت.
- و بالاخره در جامعه اسلامى زنى بود عاقله، كامله، مومن راستين، مجاهد و مبارز، حق گوى و حق طلب، متحمل و بردبار، داراى حيات احساسى توأم با تعقل، در جريان زندگى عملى اسلام، داراى مشىی خاص در سياست و اقتصاد، مديريت و تربيت، بت شكنى و هدايت و...
او به تأييد دوست و دشمن، مورد عنايت پيامبر (ص) بود. سيدة نساء العالمين بود. خيرالنساء بود و مايه فخر زنان.مجرى كامل دستورات الهى بود و تابع خدا. همه حركات و سكناتش درسآموز، راهگشا و داراى جنبه الگوئى و در خور تبعيت و رعايت و در كل شايسته كه مجموعهاى از شيوه عملكرد و حيات او را بصورت مكتبى عرضه بداريم
چرا فاطمه؟
فاطمه (س) را معرفى مىكنيم و تاريخ حيات او را از نظر مىگذرانيم، با اين باور و اعتماد كه سراسر زندگى او درس است، درس چگونه زيستن است، چگونه زن بودن، چگونه مبارزه كردن. درس هدفدارى و ايده دارى و بدنبال هدف ارزنده تا پاى جان دويدن و ضربات دردانگيز غلاف شمشير را تحمل كردن و از دفاع دست برنداشتن. درس مسؤوليت و تعهد، درس وظيفهشناسى، درس نيايش و بندگى خدا، درس همسرى و همسردارى، درس مادرى و فرزند پرورى، درس سنگر سازى خانه، درس مديريت و هدايت، درس رشد و اعتلاء، درس اوجگيرى و پيشرفت، از خاك سر بر آوردن و در خاك فانى نشدن، درس صيرورت و شدن، درس جهد جدى براى وصول به مقام قرب،و پا بر فرق همه ماديات نهادن و ورود به مقام قربى كه در آن ديدار بىپرده ی يار ابدى ميسر گشتن و در خوان رضوان و جنت او، در عين راضيه و مرضيه بودن داخل شدن.
در اين دوران گيجى و بهتزدگى و حيرت فكرى، در اين دوران تصادمات و تعارضات فكرى و بالاخره در عصر جاهليت نو، كه همگان را نياز به شركت در درس و كلاس و تعليم خداوندى است فاطمه (س) مىتواند معلمى درسآموز و كتاب درسى بانوان ما تاريخ زندگى فاطمه (س) و تصميم جدى شان در اين راه عامل رشد و سعادت باشد.
تكون جنين فاطمه (س)
روايات در اين زمينه گوناگون و پر دامنهاند از جمله اين روايت است كه پيامبر فرمود: «لما عرج بى الى السماء اخذ بيدى جبرئيل و ادخلنى الجنة» به هنگامى كه مرا به معراج بردند جبرئيل دستم را گرفت و وارد بهشتم كرد. «فناولى من رطبها فاكلته» ،از خرماى بهشت برايم آورد و من آن را خوردم.«فتحول ذلك نطفة فى صلبى» و مايه آن غذا در صلب من بصورت نطفهاى در آمد.
پدر و مادر
پدرش محمد مصطفى (ص) خاتم انبياء و آخرين تن از سفراى الهى، عقل كل و هادى سبل است. فاطمه (س) ثمره وجودى پيامبر (ص) و تربيت شده در دامان او، آن هم در دوران بعثت است. بدين سان هرگونه بحث و سخنى كه در اسلام راجع به تربيت و سازندگى است توسط پيامبر درباره او پياده شده و حق است كه فاطمه (س) را تربيت يافتهاى مدل و اسوه براى دنياى اسلام بشناسيم و اگر از ما بپرسند كه اسلام در تربيت دختران به كجا مىخواهد برسد پاسخ صريح آن اين است كه مىخواهد چون فاطمه (س) بپروراند.
مادرش خديجه است، زن سرشناس عرب و از متشخصترين آنها.اما خديجه خود زنى است كه از قريش، صاحب مال و ثروت بسيار، در عين حال دارای جمال معنوى متعدد. شافعى در كتاب خود مىنويسد: كانت خديجه اوسط نساء قريش نسباً و اعظمهم شرفا و اكثرهم مالا و كانت تدعى فى الجاهليه طاهرة. فاطمه (س) اين مزيت را بر ديگران زنان جامعه خود دارد كه مادرش «اوّلُ مَنْ آمَن» است.
تاريخ ولادتش
اينكه فاطمه (س) كى و در چه تاريخى بدنيا آمد در بين مورخان وحدت نظر نيست برخی سال ولادتش را پنج سال قبل از بعثت،برخی ولادت حضرت را در سال دوم بعثت ذكر كرده،گروهى از علماى اماميه نیز ولادت ایشان را در سال پنجم بعثت نوشتهاند،اما درباره روز ولادت او. برخى آن روز جمعه بيستم جمادى الاخر و برخی دهم جمادى الاخر دانسته اند
اسم و لقب آن حضرت
اسم آن حضرت، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذكر كردهاند: صديقه، راضيه، مرضيه، زهرا، بتول، عذرا، مباركه و طاهره. از بعضى روايات استفاده مىشود كه زكيه و محدثه از القاب آن حضرت است و كنيه او ام ابيها است.
ازدواج فاطمه (س)
او ازدواجى دارد آگاهانه و هدفدار، گزينش شده و انديشيده كه بنايش استوار است بر اتكاى به صفات انسانى و اخلاقى و ايمان. مرد و زن همتاى هم و يا به زبان عادى و جارى همسرند، يعنى همشأن و هم رتبه. چيزى كه در اسلام از آن به كفويت و همتائى ياد شده است.
فاطمه (س) تن به ازدواجى مىدهد كه حاصل آن رشد و كمال باشد نه سقوط و انحطاط و افت كردن.ازدواجى را طلبيد و پذيرفت كه او را در نيل به اهداف انسانى او كمك رساند، و پايههاى ستبر ايمان و عقيدهشان را استوارتر سازد. در آن ارضاى هوس زرق و برق ماديت نبود و يا دستيابى به جلال و جبروت ظاهر مطرح نبود.
فاطمه (س) ازدواجى كرد كه داراى بار تقوا باشد، اگر چه از نظر ماديت در سطحى نازل و حتى فروتر از حد معمول است. او به دختران درس داد كه در ازدواج به دنبال معيارهائى بروند كه زندگى سازند، نه اسم و رسم آفرين. در انتخاب همسر شرافت و ايمان و تقوا را مد نظر قرار دهند، نه دارائى و ثروت مكنت را، كه اگر فاطمه (س) آن را مىخواست برايش از هر جهت آمده و ميسر بود.
خاطره على (ع) از زندگى
زندگى اين دو چنان بهم پيوسته بود كه حتى مرگ هم آنها را از يكديگر جدا نكرد.. موضع زهرا (س) در قبال على (ع) بگونهاى بود كه على (ع) مىفرمود:
- وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىكردم تمام غم و اندوهم بر طرف مىشد.
- تا فاطمه (س) زنده بود او را بخشم نياوردم و او نيز كارى نكرد كه من بخشم آيم.
- من هيچگاه از فاطمه (س) كوتاهى نديدم.
- پس از مرگش خطاب به فاطمه (س): تو تسليت بخش من بودى، بعد از تو به كه تسليت جويم؟
- به معاويه نامه مىنويسد او را سرزنش مىكند كه: بهترين زنان جهان از ما و حمالة الحطب از شماست.
- در سر جنازهاش در حين دفن فرمود( اللهم انى راض عن ابنة نبيك) خداوندا من از دختر پيامبر تو راضيم.
- فاطمه (س) دوستى بود كه كسى در دوستى معادل او نبود. حبيب ليس يعدله حبيب...
- و زمزمه على (ع) پس از وفاتش اين بود: جانم در قفس تن و در نفسهائى كه مىكشم زندانى است اى كاش اين جان دردمند به همراه نفسهايم از بدن بيرون مىجهيد.
- فاطمه جان بعد از تو خيرى در حيات نيست ترسم اين است كه زندگيم طولانى شود...
- نفسى على زفراتها محبوسة فياليتها لخرجت مع الزفرات
- لا خير بعدك فى الحيوة و انما ابكى مخافة ان تطول حياتى
- و فرمود اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه در كنار قبرت منزل مىكردم و براى اين مصيبت جوى اشك جارى مىنمودم (لولا علبة المسؤولين علينا لجعلت المقام عند قبرك لزاماً و التلبث عنده معكوفا ولا عولت اعوال الثكلى على جليل الزريه).
در مسير مادرى
او مادرى موفق بود زيرا كه توانسته است به تربيت فرزندانى بپردازد كه همه رزمنده، دلير و مجاهد فىسبيل الله باشند. كدام مادر است كه در طول حيات خود توانسته است فرزندانى چون حسن و حسين بپروراند؟ و كدام زن شجاعى را سراغ داريم كه دختر شجاع و قهرمانى چون زينب بپروراند؟ فرزندانش هر كدام الگوى كامل مادر و پدر در همه صفات اخلاقى و انسانى و هر كدام مجسمه فضيلت و پاكى و تقوا بودند و اگر از ما نمونههاى مكتب معجزه آساى اسلام را بخواهند ناگزير بايد فرزندان فاطمه (س) را معرفى كنيم و اين ادعائى است كه در آن گزافه و انحرافى نيست، دوست و دشمن بدان اعتراف دارند - و مادرى چون فاطمه (س) موجد اين اسوههاست.
جايگاهش نزد پيامبر
فاطمه (س) را نزد پيامبر احترامى عظيم بودگاهى مىفرمود فاطمه (س) يك شاخه گل است (ريحانه)؛ زمانى مىفرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّى)، و گاهى مىفرمود فاطمه (س) عزيزترين مردم به نزد من است و گاهی می فرمود هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است.
فاطمه (س) در قرآن کریم
براساس اسنادى كه در دست و مورد قبول و اتفاق فريقين است فاطمه (س) مصداق آيات متعدد قرآن است:
مصداق خير كثير:
خداى در قرآن او را كوثر يا خير كثير ناميد و اساس نزول آن كوتاه كردن شر سخن مشركان از سر پيامبر بود. او مصداق آيه انا اعطيناك الكوثر است و شماتت كنندگان پيامبر مصداق ابترند، فاطمه خير كثير است و مجسمه خير، استوانه بركت است و اسطوره بالندگى.
مصداق آيه تطهير
او مصداق آيه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً در قرآن است. در كتاب صواعق المحرقه، تفسير طبرى، و كتب ديگر از رسول خدا نقل شد كه اين آيه درباره من و على (ع) و حسن و حسين و فاطمه (س) نازل شده است و طبرى در تفسير خود 15 روايت به سندهاى مختلف در اين باره ذكر مىكند.
مصداق آيه نسائنا
در داستان مباهله كه بين پيامبر (ص) و مسيحيان نجران پديد آمد، سرانجام قرار شد طرفين ادعا، خود با زنان و فرزندان خويش براى نفرين متقابل حاضر گردند تا ناحق در معرض خشم و لعن خدا قرار گيرد. در آن روزگار زنان گرانقدرى در دنياى اسلام حضور داشتند مثل صفيه عمه پيامبر، اسماء همسر ابوبكر، ام هانى و ديگران، ولى هيچكدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.
رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوى زن و مصداق و نماينده كلى زنان اسلام و بر اين اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد. و هم بر اين بنيان جايگاه قربى براى زن معين كرد كه بر خلاف طرز فكر معهود بود.
مظهرى از انسان كامل
اگر بخواهيم فاطمه (س) را در عبارتى كوتاه معرفى كنيم، خواهيم گفت او همان انسان كاملى است كه قرآن و روايات چهره آن را تصوير كردهاند. زنى است كه مىتوان گفت مثَل اعلاى نفس بشرى است و مظهر صفات و اسماى الهى. از معدود زنانى است كه توانسته است به مرحله كمال انسانى دست يابد
حیات عملی فاطمه
فاطمه (س) زن است اما در برخى از جنگهاى اسلامى بهمراه پدر حضور داشت و به زخمبندى مجروحان و اصلاح ابزار جنگى مىپرداخت. به هنگامى كه شايعه شهادت پيامبر در احد پيچيد و در مدينه هم نشر يافت فاطمه (س) به همراهى عدهاى از زنان خود را به صحنه رساند. پدر را زخمين يافت، گريان شد و دست در گردن او انداخت، خون زخمش را شست و زخم او را بست. فاطمه (س) در تحكيم اسلام و رشد و گسترش آن نقش مهم و ارزندهاى داشت، چه در دوران قبل از هجرت و چه در دوران پس از آن. اقدامات حمايتى او از پيامبر، همگامى و همرزمى او با على، تلاشهاى مقاومتى و هشدار دهندهاش پس از وفات پيامبر بحدى بود كه اميرالمؤمنين على (ع) او را يكى از دو ركن مهم در حيات اسلامى معرفى مىكند.
على (ع) در سخنان خود پس از وفات فاطمه (س) فرمود اوست، همان ركن دومى كه امروز از دست دادم، پيامبر ركن اول حيات بود و فاطمه (س) ركن دوم، و اين واقعيتى است كه مطالعه در تاريخ و حيات فاطمه (س) آن را به صورتى روشن نشان مىدهد در انس و رابطه عاطفيش با پدر كار به جائى رسيد كه او را مادر پدر مىخواندند. (ام ابيها)
کلام آخر
مجال کوتاه این مقال را یارای بیان صفات آن طاهره نیست؛حیات پربرکت و کوتاه آن صدیقه برای زندگی همه می تواند الگو و مثالی عینی باشد.
دختر پیامبر مکرم اسلام و همو که با حیات خود درسهای زیادی به ما آموخت
حقوق فرزندی خود را در ارتباط با پدر بزرگوار خویش چه نیکو به انجام رساند که او را ام ابیها خواندند
در مسولیت شناسی اجتماعی چه زیبا یار و یاور پیامبر اکرم بود چه نیکو حال ضعیفان را در می یافت و طعام خود را روای خلق می دانست.
چه زیبا یاور ولایت بود و علی آن جانشین بلافصل رسول را یاری و دلداری میداد.
چه نیکو مادری بود برای فرزندان علی عاشورا و رهبرعاشوراییان مرهون تربیت چنان مادری هستند.
و چه در نایابی بود که جهان همانندش نخواهد دید.