روياهاي منافقين براي انتخابات عراق

Dozdتجربه نشان داده همه آنها که قبل از رسيدن به قدرت در عراق از منافقين حمايت مي کردند، حمايتشان از اين فرقه به چند دليل مشخص است؛

1 – منافقين از منابع مالي خوبي برخودارند و بخش اعظمي از کمک هايي که آمريکا، عربستان و ديگر کشورهاي اروپايي به آنها مي کنند را صرف جلب حمايت هاي گروه ها و افراد سياسي مي کنند،‌اين حمايت ها از همان دوران حضور صدام در عراق وجود داشت و در حال حاضر به دليل بحران هاي زيادي که منافقين براي ماندن درعراق با آن دست به گريبان هستند، بيشتر هم شده است.

2 – برخي سياسيون دون پايه عراقي که نهايت وجهه و پست آنها به نمايندگي مجلس ختم مي شود، تلاش مي کنند با حمايت از منافقين که به زعم آنها اپوزسيونی براي مقابله با ايران است، ايران ستيزي خود را يک امتياز بزرگ اعلام کنند و در مقابل دولت مرکزي که در حال حاضر با منافقين در تعارض است تقابل کنند و حمايت گروه هاي سني متعارض با دولت مرکزي را هم به دست بياورند. اين افراد از اين اقدام هدف ديگري هم دارند. با توجه به اينکه برخي گروه هاي سني مذهب در تعارض با دولت مرکزي هستند ،‌تئوري «دشمن دشمن من دوست من است » در اينجا به خوبي صدق مي کند، يعني منافقين که با دولت عراق تعارض دارند و برخي از گروه هاي سني هم با دولت عراق تعارض دارند،‌ بنابراين برخي گروه هاي تند رو سني با منافقين ائتلاف مي کنند و همين مسئله در مورد منافقين هم صدق مي کند و اين در حالي است که منافقين بارها با حمايت هاي فراوان خود از افراد و اشخاصي خاص تلاش گسترده اي کرده اند تا دوستاني ثابت و پابرجا و ثابت قدم براي خود دست و پا کنند اما مشکل اساسي در اين ميان از آنجا ناشي مي شود که ماهيت تروريستي و منافقانه باند رجوي به گونه اي است که هر لحظه به سمت و جانب گروه و شخصي مي روند و با تغيير شرايط ، گذشته خود تمام و کمال انکار کرده و به دنبال جبهه اي ديگر مي روند؛ نمونه بارز آن را مي توان در همراهي باصدام براي کشتار مردم شمال عراق عنوان نمود که اين همکاري پس از سقوط صدام به انکار کشتار اکراد و شيعيان جنوب منجر شد. مسئله اصلي در مورد منافقين اين است که اين ماهيت و ذات آنها به هيچ شخص، گروه يا کشوري اجازه نمي دهد قاطعانه از اين فرقه حمايت کنند و سنگ آن را به سينه بزنند.

3 – صورت سومي هم از اين قضيه وجود دارد و آن اينکه ممکن بوده عده اي در آغاز با عدم شناخت از اين فرقه حمايت مي کردند و پس از شناختن ماهيت تروريستي و پليد آن، دست از حمايت از اين فرقه کشيده باشند.

و باز هم تجربه نشان داده همه آنها که از اين سازمان حمايت ضمني کرده اند با رسيدن به قدرت، حمايت خود از منافقين را کنار گذاشته اند يا حداکثر اينکه اين حمايت به پايين ترين سطح خود رسيده است و اين نشان مي دهد که سياسيون عراق زماني که به قدرت برسند در وهله اول منافع سياسي کشورشان را بر عده اي قاتل وطن فروش ترجيح مي دهند.

مرور گذشته و حال مواضع برخي از اين افراد در مقابل با منافقين،‌ نشان دهنده صحت تحليل فوق است؛

جلال طالباني – رييس جمهور محبوب عراق – سال 1362 طي نامه اي به مسعود رجوي نوشت:« برادر گرامي و محترم, به نام دفتر سياسي اتحاديه ميهني كردستان به جنابعالي و از طريق شما به برادران در سازمان مجاهدين خلق ايران سلامها و بهترين آرزوها را تقديم مي كنم و آرزوي موفقيت مي كنم.»(1)

البته خيلي زودتر از زماني که طالباني به رياست جمهوري عراق برسد ماهيت منافقانه باند رجوي براي او آشکار شد و در سال 1365 به مقابله با آنها برخواست. امروز نيز جلال طالباني آشکارا از حضور منافقين در کشورش انتقاد مي کند. او در دوازدهم اسفند سال گذشته در گفتگو با خبرگزاري ايلنا اعلام کرد:« حضور منافقين در عراق برخلاف قانون اساسي است و اين گروهك در زمان صدام با او همكاري مي‌‏كردند و در كشتار مردم عراق نيز دست داشتند. گروهك منافقين در يك تجاوز 52 نفر از مردم عراق را شهيد كرد و به همين علت و به خاطر فجايع ديگري كه انجام داده‌‏اند، مردم عراق خواهان اخراج آن هستند.»(2) در اسفند ماه همان سال طالباني در گفتگو با مقام معظم رهبري اعلام کرد:« منافقين جنايتكاراني هستند كه در حق مردم عراق نيز جنايتهاي بيشماري انجام داده اند و دولت عراق مصمم به اخراج آنها است و اين تصميم را عملي خواهد كرد.»

منافقين که يک روز جلال طالباني را برادر جلال خطاب مي کردند با گذشت زمان و آشکار شدن چهره نفاقشان براي طالباني و روي گرداني از منافقين به گونه اي ديگر با مسئله برخورد مي کنند. در يکي از مزبوحانه ترين واکنش هاي منافقين که قطعا از سر ترس و استيصال از بي سرانجامي است،‌ منافقين جلال طالباني را اينگونه مورد خطاب قرار مي دهند:« حکومت طالباني می‌تواند خواستار بيرون رفتن نيروهای سازمان مجاهدين از خاک عراق شود، اما اجازه‌ ندارد، حتی يکی از آنها را تحويل رژيم مجاهدکُش ايران بدهد. اين عمل دولت عراق در تضاد آشکار با کنوانسيون ژنو و حقوق پناهندگی قرار خواهد گرفت. اين حکومت بايد بداند که‌ زمانی طولانی رهبر و بنيانگزار "جمهوری" اسلامی ايران نيز در عراق صدام حسين می‌زيسته‌ و از حق پناهندگی برخوردار بوده‌ است، بدون آنکه اين حکومت جانی‌ وی را تحويل حکومت شاه‌ بدهد. حکومت المالکی همچنين بايد بداند که‌ بسياری از مسؤولان کنونی عراق زمانی طولانی، از جمله‌ در زمان شاه‌، در ايران پناهنده‌ بوده‌اند، بدون آنکه‌ آن حکومت آنها را تحويل دولت صدام حسين بدهد. چنين حرکتی از سوی حکومت کنونی عراق نشان خواهد داد که‌ هم از رژيم شاه‌ و هم از رژيم صدام حسين نامردمی‌تر و ضدانسانی‌تر است.»(3) واين نشان مي دهد که منافقين چه عقده ها و فحش هاي فروخورده اي در مورد جلال طالباني در دل دارند.

چهره ديگري که اين روزهاي منافقين گمان مي کنند با او مي توانند به آرامش برسند و به زعم خود، بدبختي هايشان به پايان برسد، اياد علاوي است که منافقين در توصيف او در حال حاضر مي گويند:« او چهره اي است که راه حلي براي ساليان سال عراق دارد»(4) و اين نشان مي دهد که تا چه اندازه به پيروزي او دل بسته اند تا آينده خود را تضمين کنند.

تمام دلخوشي هاي منافقين در ديدار دو سال برخي از سران منافقين با اياد علاوي خلاصه مي شود که از او قول گرفته به پايگاه منافقين در اور سفر کند که البته علاوي اين پيشنهاد را نپذيرفت و در ادامه همان سال قبل در گفتگو با روزنامه الوطن کويت اعلام کرد:« من اين سازمان را خلع سلاح کردم و از آنها خواستم هيچ ضربه اي به ايران وارد نکنند و به شهروندان ايراني آسيبي نرسانند.»(5) اما نمي توان از گفته هاي ماه گذشته او نيز چشم پوشي کرد که ايران را کشوري بزرگ ناميد و اعلام کرد چنانچه نخست وزير شود رابطه خوبي با ايران خواهد داشت.

گر چه اين اظهار نظر ها در مورد منافقين توسط کسي ايراد شده که پيشتاز انتخابات عراق است و البته در گذشته نيز کما بيش مواضعي خاکستري در مورد منافقين داشته است اما خود منافقين بايد در نظر داشته باشند که حتي در صورت نخست وزير شدن علاوي نيز نمي توانند بر روي حمايت هاي علاوي در مورد ماندن آنها در عراق، نفي جنايت هاي اين فرقه و بسياري موارد ديگر حساب باز کرد زيرا اين مسئله اولا در تناقض آشکار با قانون اساسي عراق است و دوما اينکه مسلما نخست وزير عراق يک جماعت تروريست را به دوستي با ايران ترجيح نمي دهد.

زمان زيادي تا تعيين نخست وزير عراق باقي نمانده اما رو سياهي پيام تبريک سرکرده منافقين نيز با اتخاذ مواضع نخست وزير عراق – هر کس که باشد – به زودي نشان مي دهد که منافقين همانند رويا پردازي خروج از ليست تروريستي و تغيير ساختاري در اوضاع فلاکت بارشان، اين بار نيز در خواب و روياي انتخاب فلاني و انتخاب نشدن ديگري هستند تا اگر فرضا مطلوب آنها انتخاب شد ، شايد شرايط مساعد بود و نخست وزير مطلوب آنها اراده کرد فرقه تروريست آنها را به دوست بزرگ و قدرتمندي چون ايران ترجيح دهد و شايد اين نخست وزير دلش به حال آنها سوخت و بر خلاف قانون اساسي عراق آنها را در عراق نگه داشت و ده ها شايد و اما و اگر ديگر ... بيچاره منافقين ... .

====

1 - پاسارگاد سيتي

2 – خبرگزاري ايلنا

3 - بروسکه

4 - سايت منافقين

5 - روزنامه الوطن کويت 12/9/88

 

دیدار اعضا منافقین و ایاد علاوی

اخيرا چند نفر از اعضا و كادرهاي تشكيلاتي منافقين با اياد علاوي رهبر جنبش وفاق ملي و نخست وزير اسبق عراق ملاقات و درخصوص برنامه ها اهداف و ديد�

2 بهمن 1386 ساعت 9:19

به گزارش«جهان» و به نقل از جمهوری اسلامی، در اين ملاقات اياد علاوي ضمن استقبال از ارتباط ايجاد شده درخصوص موضوع ايران و جايگاه مخالفان آن بدون ذكر نام گروه و تشكيلات خاص لزوم توجه و به كارگيري اپوزيسيون ايراني در برخورد با نظام ايران را از جمله محورهاي مطرح شده با آمريكا و كشورهاي اروپايي بيان كرد.

اياد علاوي در اين ملاقات پيشنهاد و دعوت منافقين را براي مسافرت به فرانسه و ملاقات و مذاكره با مريم قجر پذيرفته است .

منافقين با بيان اين كه « پادگان اشرف امن ترين نقطه موجود در عراق است » علاوي را براي رفتن به اين پادگان (درحال حاضر براي ديدار با نيروها و در شرايط بحراني و ضروري در آينده ) تشويق و ترغيب كرده اند.

 

اين اقدامهاي منافقين در راستاي خط ايجاد اتحاد ميان احزاب و گروه هاي مخالف (عمدتا سنيها و شيعه هاي لائيك ) دولت آقاي مالكي به منظور فراهم شدن مقدمات بركناري (سرنگوني ) دولت فعلي عراق است .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31