در نظام سرمایهداری، قبولنکردن یک پست و مقام دولتی توسط یک شخص، آن هم سیاستمداری که تلاش فراوانی در یک کمپین انتخاباتی انجام میدهد، امری محال است؛ مگر آنکه چنان مانعی در پیشینه یا عملکرد خود داشته باشد که بههیچوجه نتواند افکار عمومی را دربارۀ سلامت و کارآیی خود اقناع کند.
اتفاقی که برای رودی جولیانی، شهردار اسبق نیویورک افتاد که با وجود نقش ویژهای که در کمپین انتخاباتی ترامپ داشت و با آنکه یکی از نامزدهای پست وزارت خارجۀ کابینۀ آقای ترامپ بود، اما بنا به میل خود از دایرۀ چنین انتخابی کنار کشید.
جولیانی در مصاحبه با شبکۀ خبری فاکسنیوز اظهار داشته است که حضورش در کمپین انتخاباتی ترامپ فقط برای نجات آمریکا و جلوگیری از سقوط این کشور بوده است، اما اکنون باید به زندگی شخصی و تجارت خود برسد و بدون آنکه توضیح دقیقی از این امتناع داشته باشد، اطمینان میدهد که مردم آمریکا وزیر خارجۀ خوبی خواهند داشت!
این اظهارات البته سناریویی تکراری است که همۀ سیاستمداران فاسدی که از آنها خواسته میشود خود داوطلبانه بهخاطر حفظ منافع یک تیم کنار بکشند یا استعفا دهند، آن را به مطبوعات و رسانهها تحویل میدهند، اما باید دید که چه عملکرد یا سابقۀ سیاه و بدنامی باعث شده است تا او را کنار بگذارند؟!
رودی جولیانی، یکی از سیاستمداران آمریکایی است که در پروندۀ خود، اقدامات ناشایست فراوانی دارد؛
در سال 1989 جولیانی به شرکت حقوقی «وایت اندکیس» پیوست. این شرکت فهرستی از مشتریان بحثبرانگیز داشت که از میان آنها میتوان به مانوئل نوریگا، دیکتاتور پاناما و دلال مواد مخدر؛ بانکهای خارجی اعطاکنندۀ وام به رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و یک شرکت ساختمانی ایتالیایی اشاره کرد که به لیبی در ساخت کارخانۀ تولید سلاحهای شیمیایی کمک کرده بود.
در همان سال، زمانی که جولیانی تلاشهای خود برای تصاحب شهرداری نیویورک را آغاز کرده بود، این همکاری برای وی دردسرساز شد. هنک شینکوف، مشاور سیاسی کهنهکار، اعلام کرد: «وایت اندکیس دیکتاتورها و سیاستمداران منحرف را نمایندگی میکند. البته از نظر رودی این موضوع چندان مهم نیست.» در واکنش به این افشاگری، سیاستمداران هر دو حزب آمریکا از جولیانی خواستند فهرست موکلین خود را منتشر کند. رونالد لادر، رقیب جولیانی در انتخابات شهرداری که تاجری میلیاردر بود، در یک برنامه زنده تلویزیونی تصاویر جولیانی و نوریگا را در کنار یکدیگر قرار داد.
در سال 2001 و پس از حملات 11سپتامبر رودی جولیانی، یک شرکت مشاورهای تأسیس کرد که هدف آن «خدمات مشاورۀ مدیریت به دولتها و بنگاهها» در پروژههای «عظیم تجاری، مدیریتی و خدمات مالی» بود.
این شرکت حائز تمام ویژگیهای شرکتهای تجاریسیاسی در ایالات متحده بود که بر پایه رفاقت شکل گرفته بودند. اولین مشتری آنها پوردو فارما، شرکت خصوصی داروسازی و تولیدکنندۀ داروی مسکن و اعتیادآور کونتین، بود. این دارو خطری مرگبار، بهویژه در میان جوانان هیجانطلب، تبدیل شد. 450 مورد مرگ طی دو سال پس از عرضه کونتین، در کنار سهولت دسترسی به این دارو و سوء مصرف آن، شک ادارۀ مبارزه با مواد مخدر آمریکا را برانگیخته بود. اما پوردو فارما نمیتوانست از سود هنگفتی که ساخت این دارو عایدش میکرد، صرف نظر کند. بنابر این، این شرکت جولیانی را به خدمت گرفت تا با اداره مبارزه با مواد مخدر رایزنی کند.
وفاداری جولیانی نسبت به دوستان و معتمدینش همیشه بیدریغ بوده است. وی حتی در سال 2004 برنارد کریک یکی از شرکایش را برای تصدی وزارت امنیت داخلی به جرج بوش توصیه کرد. هرچند کریک پیش از آغاز فرایند تأیید، در پی فاششدن اتهاماتش از قبیل فرار از پرداخت مالیات و تقلب و شهادت ساختگی، از نامزدی انصراف داد.
شرکت نفتی براسول اند پترسون که یکی از لابیهای کلیدی بخش انرژی در زمان بوش بود، در سال 2005 و در یک کنفرانس خبری از شریک و نام جدید خود رونمایی کرد: رادولف جولیانی، شهردار سابق نیویورک و نام «براسول و جولیانی».
جولیانی پس از اتمام دوران تصدی شهرداری نیویورک، ورود موفقیت آمیزی به عرصه دادوستد داشت. یک شرکت حقوقی میتوانست جایگاه جولیانی را تحکیم بخشد. جولیانی میخواست از شریک شرکتهای حقوقی و تجاری تبدیل شود به رئیس جمهور ایالات متحده. وی به پول و مهم تر از آن، به روابط سیاسی نیاز داشت. براسول دروازهای بود برای ورد جولیانی به جهان سخاوتمند جمع آوری کمک مالی از جمهوری خواهان تگزاس و دسترسی سهل به همان غولهای صنعتیای که خانواده بوش با کمک آنها ثروتمند شده، به کاخ سفید راه یافتند.
اما به یکباره و درست در آستانه دستیابی به مهمترین پست در دولت آمریکا، جولیانی خود را از این عرصه کنار کشید، اقدامی که به نظر نمی رسد بخاطر فعالیتهای نامشروع اقتصادی و یا حمایتش از دیکتاتورهای آمریکای لاتین در دهه هشتاد بوده باشد، بلکه درست پس از آن که نام وی برای احراز این سمت مطرح شد، رسانههای جمعی آمریکا، موجی از افشاگری و انتقاد علیه وی را آن هم به دلیل حمایت و گرفتن مبالغ هنگفتی از گروه تروریستی ایرانی، مجاهدین خلق را به راه انداختند؛ پس از آن بود که جولیانی به سکوت فرو رفت و سرانجام انصراف خود را از تصدی این پست اعلام کرد.
بی تردید باید اسم این رسوایی که بعد از این و در آینده ای نه چندان دور ابعاد بیشتری از آن فاش خواهد شد را «رودی گیت» گذاشت که قبل از هر چیز مؤید آنچنان رسوایی و بدنامی برای گروهک جنایتکار رجوی است که حتی در همان غرب که مورد حمایت و بهره برداری قرار میگیرد نیز هر کس به آن نزدیک شود، جز سوء سابقه و بدنامی، عایدی نخواهد داشت. قطعاً اکنون جولیانی متوجه میشود که تمام پولهایی که از این گروه گرفته است، ارزش این بدنامی را نداشته است!
سیدمحمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان