روحیه انقلابی خستگی‌ناپذیرش کرده بود

Khaterat7

روحیه انقلابی

ازکودکی با پدر و مادرم در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد و به این محافل بسیار علاقمند بود. زمان انقلاب نیز با اینکه سن و سالی نداشت از بزرگترها یاد گرفته بود و شب‌ها بالای پشت‌بام می‌رفت؛ بعد با صدای شیرین و کودکانه‌اش، این شعار را سر می‌داد:

«خمینی، خمینی، خدانگهدار تو                                        بسوزد، بسوزد، دشمن خونخوار تو »

خواهر شهید سعید اعظمی

مال حرام

برادرم نسبت به رعایت حلال و حرام بسیار حساس بود؛ حتی اگر در مالی شبهه‌ای وجود داشت سمتش نمی‌رفت. این حساسیتش از دوران کودکی شکل گرفت. مادرم باغ مشترکی با خواهرش داشت که در مرز مشخصی از هم جدا می شود و یک درخت آلبالو در این مرز قرار داشت. اواخر بهار بود و برادرم حدودا 6 ساله بود. چند دانه از آلبالوهایی که از شاخه‌ای روی زمین مادرم آویزان شده بود، چید و خورد. مادرم باغ مشترکی با خواهرش داشت که مرز مشترکی، سهم دو خواهر را از هم جدا می‌کرد. از جمله در این مرز مشترک درخت آلبالویی وجود داشت. آیت در 6سالگی در فصل میوه، چند دانه از آلبالوهای شاخه‌ای که بر روی زمین مادرم آویزان شده بود، چید و خورد .آن شب دل‌درد گرفته بود و با ناله می‌گفت: «آلبالوهایی که خورده‌ام، حرام بوده است. خاله رضایت نداشت.»

سیدعلی آیت برادر شهید آیت

خستگی ناپذیر

خلوص خاصی در انجام کارهایش داشت. هنوز در خاطرم هست، با اینکه سرش خیلی شلوغ بود تمامی نمازهایش را اول وقت در مسجد هزیره می‌خواند. می‌گفت که ابتدا نماز مغرب را در مسجد می‌خوانم، سپس به مطب می‌روم و کارم را شروع می‌کنم. بعد از مطب هم جلساتش تا نیمه‌های شب طول می‌کشید؛ اما همیشه روحیه‌ای انقلابی داشت و انگار خستگی در او نفوذ نمی‌کرد. 

همسر شهید رضا پاک‌نژاد

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31