روایتی از زندگی اولین شهید محراب

GHaziiTabaatabaeee

به گزارش هابیلیان و به نقل از ایرنا، در سال‌های نخست تشکیل جمهوری اسلامی ایران افراد زیادی در ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی کشته شدند که برخی از این افراد امامان جمعه شهرها به شمار می‌رفتند و در ادبیات رسانه‌ای جمهوری اسلامی به شهدای محراب معروف شدند. هرچند ترور برخی از آنان هنگام نماز جمعه نبود.

ده آبان سالروز شهادت آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی نخستین شهید محراب است. به این مناسبت به زندگی و ابعاد شخصیتی این شهید می‌پردازیم:

ولادت، خاستگاه و خانواده

چند ساعتی از طلوع آفتاب روز یکشنبه ششم جمادی‌الاولی سال 1331 ق نگذشته بود که خورشیدی دیگر از افق شهر تبریز طلوع کرد. نوزادی که با تولد خویش، صفای خانه را دو چندان ساخت و با گشودن چشمان معصوم خود، سرور و شادی را به ارمغان آورد. بعد از گذشت چند روز، پدر و مادر با ایمان نوزاد نام نیک و زیبای «محمد‌علی» را برای او انتخاب کردند. پدر سید محمد‌علی، حاج سید باقر، مشهور به «میرزا باقر» یکی از ستارگان درخشان و عالمان بزرگ و از سادات اصیل و مشهور به علم و تقوا از دیار عالم پرور آذربایجان بود.

 تحصیلات

سیدمحمدعلی ‏قاضی از همان دوران نوجوانی به ماهیت ضد مذهبی رژیم پهلوی پی‏برد و از نزدیک شاهد ستم این رژیم بود که همچون تازیانه بر سر مردم فرود می‏آمد. او از این بیداد رنج فراوان می‏برد، این بود که برای مبارزه جدّی کمر همّت بست و در پی این تصمیم در سال 1359ق برای تکمیل مبانی علمی و دینی و مسلح شدن به سلاح علم و ایمان برای مبارزه با رژیم پهلوی، راهی شهر مقدس قم شد؛ چرا که در آن زمان، تنها حوزه علمیه قم بود که با تابش نور امید، دل‏های پرسوز سلحشوران را به روز روشن نوید می‏داد.
دراین راستا سید محمد‌علی قاضی با امام خمینی (ره) و جلسات درس ایشان آشنا شد و از همان اوایل آشنایی، شیفته شخصیت برجسته حضرت امام گردیده و با ایشان ارتباط نزدیک برقرار کرد، در این باره نوشته‏اند: «بعضی از شاگردان بودند که از جمیع جهات از محضر حضرت امام استفاده کرده‏اند و به درجه عالی نائل شدند. یکی از آن‏ها آیت‌اللّه‏ قاضی طباطبایی تبریزی می‏باشد.»
او در قم از محضر مراجع عظام، آیت‌الله حجت، صدر، بروجردی، گلپایگانی و امام خمینی (ره) کسب علم نمود. آیت‌الله قاضی طباطبایی پس از ده سال تحصیل علوم دینی در قم و کسب فیض از محضر مراجع و علمای بزرگ، راهی نجف اشرف شد و در آنجا به محضر علمای بزرگی چون آیت‌الله حکیم، آیت‌الله عبد‌الحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، آیت‌الله بجنوردی و علامه محمد‌حسین کاشف‌الغطاء شتافته و از کوثر زلال حوزه علمیه نجف جرعه‌ها نوشیده و ذخیره‌ها اندوخت و پس از رسیدن به مراتبی از علم و معنویت در سال 1372ق به ایران بازگشت و در تبریز اقامت گزید.
آن شهید بزرگوار به دلیل تسلطی که به زبان عربی داشت، مقالاتی به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی نیز می‌نگاشت. مقالات زیادی از ایشان در مجلات مصر چاپ شده است. مطالعات تبلیغاتی ایشان به تصریح دوستان و آشنایان کم‌نظیر و اطلاعات ادبی ایشان بسیار وسیع بود. آثار قلمی با ارزشی از ایشان به یادگار مانده است.

مبارزات و فعالیت‌ها:

با اوج‌گیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در سال 1342، شهید قاضی طباطبایی با حضور فعال خویش در صحنه های مبارزه با رژیم پهلوی، در جهت تحقق اهداف متعالی رهبر انقلاب حضرت امام گام‌های مؤثری برداشت. همین فعالیت‌ها باعث شد که رژیم شاه او را دستگیر کرده و در زندان قزل قلعه محبوس و سپس به شهرهای بافت کرمان و زنجان تبعید نماید. فشارهای روحی و جسمی رژیم بر ایشان باعث شد که شدیداً بیمار شده و به مدت سه ماه در بیمارستان بستری گردد. او پس از بهبودی به عراق تبعید شد و پس از پایان دوران تبعید به ایران بازگشت و دوباره در تبریز سکونت اختیار کرد و هرگز دست از مبارزه و فعالیت نکشید.
در جریان قیام سال 1342ش، آیت‌اللّه‏ قاضی طباطبایی با سخنرانی‏های آتشین و پخش اعلامیه‏های ضد رژیم، مردم تبریز را به صحنه کارزار انقلاب کشاند و با این عمل شجاعانه خود، بر خرمن وجود دشمن شعله انداخت. در پی جوش و خروش امت مسلمان ایران، مرکز‌نشینان سازمان ضد امنیت با هماهنگی استاندار وقت آذربایجان و رئیس ساواک تبریز، آیت‌اللّه‏ قاضی را در تاریخ 13آذر1342 دستگیر و به پادگان زرهی تهران منتقل کردند و بعد از آن به زندان قزل قلعه تحویل دادند. بعد از 75 روز زندان، در ماه مبارک رمضان ایشان را از زندان قزل قلعه به سلطنت‌آباد تهران بردند و با ضمانت برادر ایشان مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران، آیت‌اللّه‏ قاضی طباطبایی را آزاد ساختند.

 مسئولیت‌ها:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله قاضی طباطبایی در مقام نمایندگی امام خمینی (ره) درآذربایجان و امامت جمعه تبریز به خدمات ارزنده خویش ادامه داد و زحمات بسیاری را در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی متحمل شد.

اولین نماز جمعه

زنده یادشهید قاضی طباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و اولین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد. ایشان همچنین کمیته‌های انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل داد و نقش زیادی در راه‌اندازی استانداری‌ها، فرمانداری‌ها و ادارات استان ایفا نمود. مرحوم قاضی همچنین زحمات زیادی برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین متحمل شد.

 ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری:

1. درسی از عاشورا

شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی در رابطه با نماز ظهر حضرت سیدالشهدا (ع) مطالبی را بیان داشته‌ که اهمیت نماز اول وقت را می‌رساند. در تفسیری که ایشان از نماز ظهر امام حسین (ع) نموده، آمده است:
سید مظلومان در آن موقع که شمشیرهای دشمن از هر طرف از غلاف کشیده شده و تیرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بود، نماز را در اول وقت ترک نفرموده و با جماعت ادا فرمود... اگر واقعاً علاقه‌مند به آن حضرت هستید و محبت به آن بزرگوار دارید و می‌خواهید تبعیت از سید مظلومان کنید و در دین خودتان از روی فهم و عقل قدم بر‌می‌دارید، باید بدانید که سید‌الشهداء (ع) روز عاشورا، در آن موقع گرمای هوا و تشنه لب و هجوم دشمن که لشکر کفر و ضلالت برای از بین بردن آن حضرت و یاران باوفایش جمع شده بودند، نماز را فراموش نکرد و بر کسی که عرض کرد: یابن رسول‌الله‌، وقت نماز است، با این‌که آن شخصِ تذکر‌دهنده از شهدای کربلاست، فرمودند: نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. نفرموده خدا تو را از شهدا قرار بدهد. پس مقام نمازگزاران واقعی، مقامی است که آن حضرت دعا می‌کند که آن شخص را که از شهدای کربلاست، خداوند از نمازگزاران قراردهد و از فرمایش امام علیه‌السلام عظمت و اهمیت نماز واضح و نمایان است.
2. آرزوی وصال

نقل کرده‌‏اند که آیت‏اللّه‏ قاضی وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری رحمه‏الله را شنید، بسیار متاثر شد و همواره به اطرافیان خود می‏فرمود: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به فیض شهادت برسم.»
3.  محبت و ولایت اهل‌بیت

زندگی این شهید بزرگوار با ولایت و محبت ائمه اطهار علیهم‌السلام عجین بود. او همواره دوستدار اهل‌بیت بود. چنین است که می‌گویند در شهر تبریز تنها یک عالم بود که در روزهای شهادت تمام ائمه معصومین علیهم‌السلام دستور تعطیلی بازار را صادر می‌کرد و خود در مسجد مقبره به عزا می‌نشست و او کسی نبود جز آیت‌الله قاضی طباطبایی. این کار همیشگی ایشان بود و در مقابل سرزنش بدخواهان می‌گفت: این به هیچ مقامی مربوط نیست، برای امامان معصوم خود ختم گرفته‌ام.
از آیت‌الله حاج میرزا باقر مدرس بستان‌آبادی نیز چنین نقل شده که ایشان در ملجس عزاداری شخصیتش را کنار می‌گذاشت و به حالت حزن دم در می‌نشست و عزاداری می‌کرد. اصلاً در مجلس عزاداری به شکل یک عزادار می‌آمد مثل اینکه اصلاً روحانی و آقای تبریز نیست. این‌ها همه به دلیل فوق‌العادگی او در شناخت و معرفت ائمه بود.

4.  ادب
مهم‌ترین ویژگی اخلاقی آیت‌الله قاضی، تادب به آداب الهی بود. ادب در تمام امور و مراحل زندگی ایشان به وضوح وجود داشت. آیت‌الله سید محمدتقی آل هاشم در این‌باره می‌گوید: ایشان بسیار مؤدب بود. علمش هرقدر بود، ادب و تواضعش بیشتر از آن بود؛ حتی حالت نشستن‌شان همیشه مثل حالت تشهد نماز روی ساق‌ها و زانوها بود. تعریف و تمجید از آیت‌الله شهید قاضی طباطبایی آب دریا را وزن کردن است. همه افراد جامعه ما اعم از بزرگسالان و خردسالان، در نظر ایشان یکسان بوده و به همه احترام می‌کردند. هر وقت کسی می‌آمد به مجلس ایشان، تمام‌قد بلند می‌شد و به او احترام می‌کردند.

  1. خلوص نیت

    شهید قاضی مصداق کامل رعایت اخلاق در همه امور بود. اخلاصی که در تمام زندگی و مجاهدتش مشخص و بارز بود به شکلی که یکی از نزدیکان ایشان می‌گوید: جمعیتی را به دعوت آقا در میدان مقصودیه تبریز جمع کرده بودیم. وقتی ایشان آمد، گفت متفرق شویم. گویا حس کرده بود این تجمع آن‌گونه که انتظار داشت قربه الی الله و برای نشر حقایق نیست. سؤال کردم: چرا؟ گفت: آن‌طوری که باید می‌شد، نشد. به خاطر الله جمع شدیم، حالا به خاطر الله متفرق می‌شویم. هر کسی چنین جسارتی ندارد که بعد از گرد آمدن آن همه جمعیت به دعوت خویش به آن‌ها بگوید متفرق شوید. شاید اگر هر کدام از ما بودیم مصلحت را در نظر می‌گرفتیم و هر طور که بود مراسمی را برگزار می‌کردیم؛ اما تقوا و اخلاص ایشان چنین کاری نمود.
    شهید قاضی چنین بود. در تمام عمر نه طوفان بی‌اعتنایی او را از پای درآورد و خسته کرد و نه نسیم توجه و تحسین دیگران او را از راه به در برد. نقل شده است که در سفر تبعیدی شهید قاضی به زنجان با توجه به وجود تهدیدهایی که از سوی عوامل رژیم در رابطه با تماس مردم با ایشان صورت گرفته بود، روز بعد از ورودش، عده زیادی از اقشار مختلف مردم اعم از روحانی، طلبه، بازاری و... برای دیدن او راهی شدند. از طرفی تنی چند از علمای بزرگ با تلگرام‌ها و نامه‌های مکرر از ایشان دلجویی و احوال‌پرسی نمودند.
  2. تواضع:

    ایشان با همه کمالات و مقاماتی که داشت، برای خود مقام و منزل خاصی قائل نبود و نهایت تواضع را رعایت می‌کرد به شکلی که یکی از دوستان ایشان نقل می‌کند که: بنده یک بار به کربلا مشرف شده بودم. وقتی آمدم پدرم ولیمه داد و آقای قاضی را هم دعوت کرده بود. ما چون فکر می‌کردیم آقای قاضی نماز را می‌خواند و می‌آید از حاج میرزا احمد منیری که یکی از افراد هیئت ما بود خواستیم تا آمد ایشان نماز را بخواند. بعد از شروع شدن نماز، آقای قاضی تشریف آورد و پرسید: امام کیست؟ گفتم: آقای منیری؛ ایشان زود مهر خود را گذاشت و اقتدا کرد، خیلی متواضع بودند.
    نقل شده است که وقتی واعظ دیگری صحبت می‌کرد، چنان با تواضع او را نگاه می‌کرد و دقت می‌کرد که انگار یک عامی است، اصلاً خودنمایی نداشت.
    تواضع به خرج دادن ایشان در قبل از انقلاب، در زمانی که هنوز قدرتی در دست نداشت، مورد اعجاب نیست؛ اما انسان‌ها در مقابل قدرت و مقام خیلی زود کم می‌آورند. تواضع بعد از رسیدن به قدرت مهم است و شهید قاضی بعد از پیروزی انقلاب متواضع‌تر و شکسته‌تر شد، او در مقابل عظمت کاری که انجام داده بود، خودش را کوچک کرده بود. ایشان هیچ پستی را قبول نکرد و حتی پیشنهاد عضویت در مجلس خبرگان را نیز نپذیرفت و گفت: دیگران هستند که نسبت به من اولویت دارند.

    7. خوان کرم

    خانواده آیت‌الله قاضی از زمان‌های دور جزء خانواده‌های متمول و متمکن تبریز به حساب می‌آیند، شهید قاضی و همسرش نیز املاک زیادی در بستان‌آباد، شادآباد و سردرود دارند؛ اما ثروت آن‌ها ثروتی است که در زندگی هر یک از نیازمندان شهر، ردپایی از آن به چشم می‌خورد و رمز برکت اموالشان نیز در همین است. شهید قاضی به گونه‌ای رفتار می‌کرد که گویی تمام شهر خویشاوند او هستند و زیبایی این کار در این است که اثری از این ثروت در زندگی خودش دیده نمی‌شد. لباس پوشیدنش بسیار ساده بود، وقتی به خانه ایشان وارد می‌شدیم سادگی از همه جا می‌بارید.
    شیوه زندگی‌اش ساده بود. خیلی ساده یعنی انسان می‌گفت کسی که آن مقدار بیت‌المال به دستش می‌آمد، سهم امام می‌آمد، بالاخره کسانی که مقلد حضرت امام بود، مقلد آیت‌الله حکیم بود و بیشتر مقلدین آیت‌الله خویی به ایشان وجوهات می‌دادند؛ ولی از وجوهات استفاده نمی‌کرد، برای طلبه‌ها می‌فرستاد یا برای مراجع و خودش ابداً استفاده نمی‌کرد؛ در حالی که وکیل تام‌الاختیار بود و می‌توانست استفاده کند.
    آیت‌الله قاضی از خوبانی بود که عبادت، مطالعه، تحقیق و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، وی را از توجه به بندگان نیازمند خدا غافل نکرده و در کنار آن همه فعالیت، برنامه‌های جامعی نیز برای رفع مشکلات شهر دارد. به طوری که اکثر مؤسسات خیریه و مراکز رسیدگی به نیازمندان در تبریز به همت ایشان پایه‌گذاری شده است.

     شهادت:

    آیت‌‌الله قاضی سرانجام در 10آبان1358 در روز عید قربان، قربانی اسلام و قرآن شد. وی در 10آبان1358 مصادف با عید سعید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در خطبه نماز گفت: مرا تهدید به قتل می‌کنند، من از شهادت نمی‌ترسم و آماده‌ام.
    آن شهید بزرگوار، آن روز هنگامی‌که نماز مغرب و عشاء را در مسجد شعبان بجا آورد و عازم منزل بود، به دست گروهک منحرف فرقان به شهادت رسید و نامش به عنوان اولین شهید محراب در کنار نام شهدای انقلاب اسلامی به ثبت رسید و با شهادت خود دنیایی افتخار نصیب اسلام و روحانیت کرد و یک جهان رسوایی برای دشمنان خویش به جای گذاشت.

     

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29