تصویر سیده فاطمه موسوی، نوگل سوخته در آتش نفاق، یكی از تأثیرگذارترین بخشهای این قسمت است كه در همسایگی تابلویی از تصاویر چندین زن و كودك و پیر و نوجوان از عامه مردم، قرار دارد و روی این تابلو جملهای از مسعود رجوی به چشم میخورد كه نوشته: «سرانگشتان رژیم را بزنید!»
|
از میلیشیای منافقین تا رمز شب فتنهگران
«آیا میدانید 12 هزار ایرانی به دست منافقین به شهادت رسیده اند؟» جملهای است كه روی یكی از تابلوهای فوم استیكر«نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق» جلوه نمایی میكند.
علیرضا محمدی- «آیا میدانید 12 هزار ایرانی به دست منافقین به شهادت رسیده اند؟» جملهای است كه روی یكی از تابلوهای فوم استیكر«نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق» جلوه نمایی میكند. اولین نمایشگاهی كه بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به طور تخصصی به موضوع نفاق و قربانیان بیگناه چنین انحرافات شومی میپردازد. روایت تاریخچهای از صدماتی كه منافقین، گروهكهای الحادی و معاندان نظام اسلامی سعی داشتند به وسیله آنها جریان خروشان انقلاب اسلامی مردم ایران را به شكست بكشانند، همان چیزی است كه این نمایشگاه در وسعت 300 متری خود سعی در بیانش دارد. حوادثی كه نقطه ثقل آن در 30 خرداد سال 1360 با تئوری مبارزه مسلحانه منافقین تحت عنوان «میلیشیا» آغاز شد و تا خرداد سال 88 با رمز شب «تقلب در انتخابات ریاست جمهوری» جلوهای دگرباره یافت، قربانیان بسیاری را فدای اهداف شوم خود كردهاند كه اینك خون پاك خود را به سرخی پرچم مقدس كشورمان دادند كه به نشانه پایداری نظام اسلامی بربالای نمایشگاه در اهتزاز بود. گزارش زیر ماحصل دیداری از نمایشگاه تاریخچه نفاق و شهدای مظلومش است، از خرداد تا خرداد.
به كدامین گناه...
داربستهایی كه با بنرهای سفید رویشان، درست روبهروی ساختمان تئاتر شهر تهران محیطی مستطیلی شكل را ترتیب دادهاند، نمای بیرونی نمایشگاهی است كه قرار داشتیم برای تهیه گزارش وارد فضای نه چندان بزرگش شویم. در كنار در ورودی بنر بزرگی به چشم میخورد كه تقریباً اغلب بازدیدكنندگان روبه رویش میایستند تا لحظاتی تصاویر شهدای نفاق اعم از زن و مرد، كودك و بزرگ، پیر و جوان، كارگر و دانشجو را نظارهگر شوند. قربانیانی از تمامی اقشار كه گویی با چشمانی خیره از پس تصاویرشان، همان سؤالی را تكرار میكنند كه بیننده از خود میپرسد: «به كدامین گناه كشته شدند؟»
محمود موسوی، 49 ساله و نقاش ساختمان یكی از همین بینندههاست كه در یك زمان به در ورودی نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق رسیدیم و فرصتی پیش آمد تا اولین گفتوگو را با خود او انجام دهیم. موسوی كه سن و سالش اجازه میدهد تا به روشنی حوادث اوایل دهه 60 را به خاطر آورد، با اشاره به تصاویر شهدای نفاق میگوید: «اقدامات منافقین در آن دوران ترورهای كوری را شامل میشد. یادم میآید آن زمان میگفتند هر كسی ریش دارد ترورش میكنند. خودم هم یك نمونه را به خوبی به یاد دارم. شهید حسین رسولزاده، بچه محل خودمان(محله فلاح) یكی از همین افراد بود كه وقتی روی موتورش نشسته بود، یك موتور سوار نزدیكش میشود و بعد از پرسیدن نام او، درست مقابل اهالی محله گلولهای را به سرش شلیك میكند و میگریزد. حسین بچه خیلی خوبی بود و فقط با بسیج محله ارتباط داشت. ظاهری مذهبی هم داشت كه به نظرم همین گناهش بود.»
چند شهید درون یك پتو!
با ورود به محوطه داخلی نمایشگاه، اولین تابلو درست در سمت راست در ورودی، تصویری از مقام معظم رهبری روی تخت بیمارستان قلب شهید رجایی است، در تیرماه سال 60 هنگام سخنرانی در مسجد جامع ابوذر با انفجار بمب منافقین كه درون ضبط صوت مقابل ایشان جاسازی شده بود مجروح میشوند. اتفاقاً این اقدام تروریستی نیز در محله ابوذر(فلاح سابق) صورت گرفته بود كه باعث شد گفتوگویمان با موسوی در این مورد نیز ادامه یابد و بعد هر كدام به سویی برویم یا شاید هركدام محو تماشای بخشی از تاریخ انقلاب بشویم كه با ترتیب زمانی رعایت شده روی تصاویر تابلوها، هر تصویری دریچهای را به خاطرهای نه چندان دور میگشاید؛ یكی از تابلوها به شهادت آیت الله دكتر مفتح كه در موقع ورود به دانشگاه تهران توسط كمال یاسینی، عضو گروهك منافقین ترور شد، اختصاص دارد و اینك تصویر پیكر خونینش، روی تخت بیمارستانی در مقابل چشمان مبهوت دو پرستار و یك پزشك، نمونهای از جنایت منافقین را پیش چشم بیننده قرار میدهد یا كمی آن طرفتر ساختمانهای ویران شده حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری كه دیدن این مورد آخری باعث شد تا نصیر شاداب، 54 ساله و اهل همدان بدون آنكه سؤالی از او بپرسیم خاطرهای را اینگونه برایمان تعریف كند:
دفتر نخست وزیری كه منفجر شد، خیلی برای منافقها باعث افتخار شده بود! بعضیها هم فكر میكردند حالا كه رئیس جمهور و نخست وزیر ترور شدهاند دیگر كار نظام تمام است. اما اكثر مردم اینطور نبودند. اصلاً شور انقلابی مردم باعث میشد كه منافقها اینطور عصبانی شوند. آن روزها من تازه به تهران آمده بودم كه با شنیدن خبر انفجار مثل خیلی از مردم جلوی دفتر نخست وزیری رفتم. شنیدم كه میگفتند از شدت انفجار اجساد تكه تكه شدهاند. وضعیتی كه شاداب در تشریح شهدای دفتر نخست وزیری بیان كرد، موضوع تصویر یكی از تابلوها بود كه در آن جوانی پتویی مچاله شده را مثل كیسهای به دوش انداخته و زیر عكس این جمله به چشم میخورد: «انتقال شهدای دفتر نخست وزیری!»
تهمت یا حقیقت
به ترتیب زمان یا با كمی پس و پیش، تابلوها ما را به جلو میبرند و بدون آنكه بدانیم به نیمه راه رسیدهایم. از تصویر پیكر شهید دكتر حسن آیت رد میشویم و بعد از تشییع شهیدان رجایی و باهنر، به تشییع پیكر شهید آیت الله علی قدوسی و همچنین سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی میرسیم كه در مورخ 8/6/60 در انفجار دفتر نخست وزیری به شدت مجروح شد تا بعد از شش روز درست در هنگام شهادت آیت الله قدوسی جسد او نیز به همراه این شهید روحانی تشییع شود. تاریخهایی به طرزی عجیب نزدیك به هم كه نشان از ترك تازی منافقان در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی دارد و عجیبتر آنكه با چنان جنایت هایی، به گفته محمد حسینی، یكی از دست اندركاران نمایشگاه وقتی منافقان خبر برپایی این نمایشگاه را شنیدهاند در سایت خود بیانیهای با این مضمون منتشر كرده اند: «با اینكه مجامع بینالمللی ما را از لیست گروههای تروریستی خارج كرده است، ولی دولت ایران با چنین حركتی (برپایی نمایشگاه) وارد حریم خصوصی ما شده و تهمتهایی را وارد كرده است كه باید منتظر پاسخ ما باشد!»
حسینی كه جوانی 22 ساله است، در بخشی از نمایشگاه كه مختص فروش كتابهای افشاگرانه علیه منافقین و همچنین فتنه 88 است، فعالیت میكند و برای دقایقی حكم راهنمای ما را در بازدید از نمایشگاه بر عهده میگیرد. صرفنظر از سخنانی كه او در تقبیح ادعای «تهمت» منافقین میگوید و اسناد و تصاویر به نمایش گذاشته شده را بهترین دلیل سخن حق این نمایشگاه میداند، در بیان نظر خودش به عنوان یك جوان در خصوص این نمایشگاه میگوید: بخشی از این وقایع در زمانی رخ داده است كه من به دنیا نیامده بودم، اما تشابهاتی كه در رفتار منافقین با عوامل فتنه 88 وجود دارد، باعث بصیرت افزایی نسل جوان میشود تا بدانند تاریخ در حال تكرار است و همیشه منیتها بر اعتقاد برخی از افراد اثر میگذارد و باعث نفاق و ایجاد فتنه میشود. به نظر من آن بخش از جوانانی كه در فتنه سال 88 فریب خوردند، مسلماً شاهد اقدامات منافقین نبودند و تجربهای در این خصوص نداشتند. بلكه آنان فریب افرادی را خوردند كه خود را دایههای انقلاب میدانستند. كسانی كه قبلاً یكبار در زندگی خود شاهد فتنه و فریب دشمنان انقلاب بودند، اما باز به خاطر منیت ها، دچار لغزش شدند و جوانان كم تجربه را به دنبال خود كشاندند.
رد پای شوم نفاق
با عبور از سالهای ترور و وحشت اوایل دهه 60، هرچند از تاریخهای ترور نزدیك به هم دور میشویم، اما همچنان رد پای این تحفه شوم عوامل بیگانه و فریب خوردگان داخلی تا سالهای اخیر به چشم میخورد، تصویری از مقام معظم رهبری، ایستاده در كنار تابوت امیرشهید صیاد شیرازی در سال 78، اتوبوس سوخته حامل جمعی از پاسداران در حادثه تروریستی بلوار ثارالله احمد آباد زاهدان( بهمن 85)، انفجار در مسجد علی بن ابیطالب زاهدان(خرداد 88)، تشییع پیكر سردار شوشتری (مهر88) و تصویر مجروحین و شهدای مسجد جامع زاهدان در تیر 89، همگی از ادامه اعمال خشونت آمیز عوامل نفاق خبر میدهند كه اكنون با نامهای منافقین، جندالله (جند شیطان) و گروهك پژاك و... راه شوم خود را ادامه میدهند.
اما در مركز نمایشگاه، قسمتی كه تابلوهای «آیا میدانید» در كنار كاریكاتورهایی با موضوع نفاق قرار دارند، بیننده با بخشی روبه رو میشود كه نوشتار را به كمك تصویر آورده و مباحثی را مطرح میكند؛ تابلویی از تصویر قربانیان مختلف منافقین با متنی تحت عنوان «پیدایی تا فرجام سازمان مجاهدین(منافقین)»، اسناد خیانت و جنایت مسعود رجوی سركرده منافقین كه نشان میدهد برخلاف ادعای این گروهك كه میگفتند وی در سال 50 بعد از دستگیری توسط ساواك هفت ماه مقاومت كرده است، او تنها شش روز بعد از دستگیری نه تنها اعتراف كرده و با ساواك همكاری كرده است، بلكه اعترافات خود را كتبی نوشته است. به این معنی كه او حتی قبل از این شش روز شفاهی اعتراف كرده و تا چند روز بعد مشغول پیاده كردن گفتههای خود روی كاغذ بوده است! خیانتی كه از همان ابتدا نشان از ماهیت او به عنوان یك منافق نه تنها برای ملت خویش بلكه برای دوستان و نزدیكان خود دارد.
تصویر سیده فاطمه موسوی، نوگل سوخته در آتش نفاق، یكی از تأثیرگذارترین بخشهای این قسمت است كه در همسایگی تابلویی از تصاویر چندین زن و كودك و پیر و نوجوان از عامه مردم، قرار دارد و روی این تابلو جملهای از مسعود رجوی به چشم میخورد كه نوشته: «سرانگشتان رژیم را بزنید!» حرفی كه به قول حامد زاهدی، دانشجوی رشته تاریخ به واقع نشان میدهد حتی منافقین نیز در استراتژی خود به این واقعیت رسیده بودند كه قدرت واقعی نظام اسلامی برگرفته از همین توده مردم است كه سازمان مجاهدین خلق، به نام خلق و به كام امپریالیسم، گلوله خود را به سینه خلق مسلمان شلیك كرد و عاقبت در دامان دشمن خونریز این مردم، یعنی صدام پناه برد و چنانچه یكی از تابلوهای همین بخش نشان میدهد، 25 هزار كشته از مردم مسلمان عراق، حاصل پیوند رجوی و صدام است كه در تصویری كنار هم نشسته و گفتوگو میكردند.
رهنورد در سخنان شهید دیالمه
در انتهای این بخش چندین تابلو نكاتی را بیان میدارند كه از جهاتی حائز اهمیت است. اعتراف خود منابع ایالات متحده به خطرناك بودن تشكیلات سازمانی منافقین در كنار القاعده و باز حمایت از این گروهك، افشای رابطه وحید طلایی از اعضای فعال كمیته انتخاباتی میرحسین موسوی با سازمان منافقین و بالاخره بیان شخصیت زهرا رهنورد از زبان شهید دیالمه (از شهدای قربانی اقدامات تروریستی منافقین در سال 60) از آن جمله هستند. دیالمه گفته بود: «زهرا رهنورد هم یك مشت حرفهایی را به اسم اسلام به هم بافته و در كتابهایی مثل طلوع زن مسلمان، همگام با هجرت یوسف، قیام موسی و... هرچه از این مسائل توانسته به هم بافته. او زیاد سابقه مسلمانی ندارد. چه جور شده است كه حالا به عنوان مفسر قرآن میشود و كسی هم نمیگوید اینها را از كجا میگویی؟ در همین كتاب طلوع زن مسلمان، تمام جملاتی كه مربوط به نهج البلاغه بود به فارسی در این كتاب نوشته و بعد به عنوان تبلیغات ارتجاعیون علیه زن آن را به شدت كوبیده است و هر كس هم این را میخواند متوجه نمیشود كه تمامی مباحث از عین متن نهج البلاغه است.»
با گذر از بخش دیداری نمایشگاه شهدای مظلوم نفاق، به قسمت نمایش و فروش كتابها میرسیم كه سراسر دیواره سمت چپ را فراگرفتهاند. كتابهایی كه به گفته امینیان، مسئول این بخش 350 اثر در حوزههای نفاق، تبارشناسی نفاق، گروهك منافقین و فتنه 88، موضوع ترور و تروریست و مباحث مربوط به این حوزهها از منظرحقوق بشر را مورد بحث وبررسی قرار میدهند. امینیان در توضیح این بخش از نمایشگاه میگوید: كتابهای به نمایش گذاشته شده شامل دو بخش میشوند یكی عرضه كتاب و دیگری نمایش كتابهایی كه در دهه اول انقلاب به چاپ رسیدهاند و اكنون در بازار موجود نیستند. ما این كتابها را از كتابخانه ملی گرفته ایم و با اسكن جلدشان به صورت تابلوهایی در معرض نمایش عمومی قرار دادهایم. همچنین دراین نمایشگاه 17 مركز تخصصی و بیش از 50 ناشر به صورت تك موردی كتابهای خود را در معرض فروش قرار دادهاند كه با تخفیف 25 درصدی به علاقهمندان عرضه میشوند. به زودی نیز كتابی تحت عنوان«منبع شناسی تفصیلی منافقین» رونمایی میشود كه منبع خوبی برای تحقیقات علاقه مندان است.
پسرم بهرام
پسرم بهرام نام نمایشی است كه در فضای جانبی نمایشگاه در سئانسهای 20 دقیقهای و در ساعات قبل و بعد از اذان مغرب در سه مرحله اجرا میشود. حسین كریمپور، مسئول نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق در توضیح این نمایش میگوید: این تئاتر درباره پدر و مادر یك تروریست منافق به نام بهرام است كه در ماه رمضان به بهانه پخش آش نذری در زمان افطار با پرتاب نارنجك چند بیگناه را به شهادت میرساند و بعد هم از كشور متواری شده و در اردوگاه اشرف در عراق پناه میگیرد. تماشاگر در این نمایش با روایت پدر بهرام مواجه میشود كه فردی مذهبی است و از عملكرد پسر خود بسیار شرمسار است. در آخر نیز وقتی كه بهرام نقاب از چهره واقعی خود بر میدارد، بیننده با صورتی به رنگ سه پرچم امریكا، اسرائیل و انگلیس مواجه میشود كه در واقع ماهیت واقعی منافقین را نشان میدهد.
كریم پور همچنین در بیان هدف نمایشگاه و مقولههایی كه در آن پرداخته میشود، میگوید: هدف ما از ایجاد این نمایشگاه كه تا هشتم تیرماه ادامه دارد به تصویر كشیدن چهره منافقین و نفاق است تا علاوه بر یادآوری این موضوع برای افرادی كه سن شان به آن زمان قد میدهد، برای كسانی كه در آن زمان حضور نداشتند نیز مفید باشد تا با حقایق آشنا شوند. البته هدف ما از برپایی این نمایشگاه مطرح كردن افرادی چون سركردگان نفاق نیست ولی باید دانست بدون بررسی عملكرد آنها نمیتوان به ترسیم چهره نامناسب عاملان نفاق پرداخت. ما در این نمایشگاه سه مقوله را برای كسانی كه از این مكان بازدید میكنند مد نظر قرار دادیم یكی شناساندن مبانی فكری عوامل نفاق، مرحله بعدی عملكرد و بالاخره برنامههای آنها برای آینده است. هرچند كمبودهایی نیز داریم، به عنوان مثال به دلیل كمی جا از 60 قطعه عكس موجود تنها 50 عكس به همراه 65 قطعه كاریكاتور و طرح كه به مفهوم نفاق و تروریسم از دهه 60 تاكنون میپردازد را به نمایش گذاشتیم.
داستان یك انقلاب
در منتهی الیه نمایشگاه، جایی كه بیننده با تماشای 50 تابلو و 65 طرح و 350 كتاب، مروری بر نفاق بیپایان برخی از چهرهها و جریانها داشته و یادی از شهیدان بزرگی چون صیاد شیرازی و لاجوردی و مفتح و دستجردی كرده است، مجسمهای گچی از نحوه شكنجه یك پاسدار توسط منافقی اتو به دست به چشم میخورد كه در عین سادگی تمامی آنچه را روایت میكند كه نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق در پی بازگویی آن است؛ داستان یك انقلاب، بسان انفجار نور در میان ظلمتی 2500ساله و كور شدن چشمهایی كه توان دیدن حقیقت را ندارند و در این میان مادامی كه كشتی انقلاب با سكانداری ولی فقیه زمان در مسیری درست هدایت میشود، هر آنكه ذرهای انحراف در خود دارد، جدا شده و تغییر مسیر میدهد. چه در 30خردادماه سال 60 باشد یا 22 خرداد سال 88 كه این مسیر به سوی نور است و خفاش شب از نور گریزان.
نمایشگاه بزرگداشت شهدای مظلوم نفاق به روایت تصویر