رهايي از تو هم (21)

به قلم عضو سابق سازمان مجاهدين خلق

Opssion

سهم خواهي از انقلاب اسلامي

صحبت هاي حاج داوود بيشتر درباره مواضع سازمان، انقلاب و نظام جمهوري اسلامي بود. او بود كه براي اولين بار همه تصوّر من را درباره اينكه «مجاهدين خلق پيشگام مبارزه در زمان شاه بودند و روحانيون يا در گوشه عافيت بودند و يا همكار رژيم شاه» برهم ريخت. ابتدا اعتناي چنداني به حرف ها و سخنانش نداشتم و تنها سكوت مي كردم. ولي كم كم به خودم جرات دادم در مقابل سخنانش موضع بگيرم و سؤال كنم و يا حتي با حرف هايش مخالفت كنم و انگار اين همان چيزي بود كه او مي خواست. چون من را به سخن آورده بود و حالا گويي من و او در اتاقي معمولي و يا رستوراني نشسته ايم و بحث را با شدت بيشتر ادامه مي داد. درباره عملكرد سازمان از اول انقلاب و مسيري كه نظام پيموده بود، راجع درگيري هاي فاز سياسي و چماقداري ها، (در اين رابطه اعترافات تكان دهنده دستگيرشدگان سازمان از همه مؤثرتر بود. اعترافاتي كه بعدا هنگام هم بند شدن با آنها توسط خودشان تأييد شد) و همين طور درباره قبل از انقلاب كه بيشتر مورد علاقه من بود (چون تمامي حجت من براي حقانيت مجاهدين خلق، مبارزات پيشتازانه و يگانه آنها در سال هاي پيش از انقلاب بود)، صحبت مي كرد. البته اين صحبت ها منحصر به شخص من نبود. بارها و بارها شده بود كه در كنار در اتاق بازجويي، صداي صحبت ها و بحث هاي سياسي بازجويان و متهمين را مي شنيدم و حتي از آنها استفاده مي كردم. و البته اين را هم بگويم كه همه اينها هنوز باعث نشده بود كه نسبت به سازمان دچار ترديد جدي و اساسي شوم. آن قدر ذهن بسته اي داشتم كه گويي سازمان را درهاله اي از قداست در گوشه اي از مغزم حفاظت مي كردم تا همه اين حرف ها به آن لطمه اي نزند.

به خاطر دارم از بازجو سؤال كردم، اگر بنابر ادعاي خودش، زماني از اعضاي «سازمان مجاهدين خلق» بوده است، چگونه آن را با همه سوابق درخشانش در تاريخ مبارزات مردم ايران نفي مي كند و از روحانيوني كه چندان در اين مبارزات نقشي نداشتند، دفاع مي نمايد؟ با بيان اين حرف بود كه گفتار مفصلي را آغاز كرد و شرح مبسوطي از تاريخچه مجاهدين خلق برايم بازگفت. البته نه آن طور كه در تبليغات سازمان نوشته مي شد و معمولاً نقاط خالي متعددي در آن وجود داشت. نقاط خالي كه هيچ گاه درباره آن به هواداران توضيحي داده نشد؟(1)

توضيحات او درباره بخش هايي از تاريخ سازمان كه هيچ وقت از آن سخني در نشريات و كتاب هاي سازمان مطرح نشده و يا كسي از اعضا و رهبري آن درموردش صحبت ننموده بود، در ذهنم تأثير زيادي داشت. بسياري از كدهايي كه بازجويم از مراحل مختلف و تاريخچه سازمان مي داد با آن سؤالاتي كه همواره در ذهنم وجود داشت، سازگار بود. انگار كه هر دو نفر سؤالات مشتركي داشتيم و مي خواستيم پاسخش را پيدا نماييم.

واقعيت هاي انكارناپذير برمبناي مدارك خود سازمان (اعلاميه ها و خصوصاً بيانيه سياسي - نظامي شماره 21 صادره از سوي سازمان)(2) و انتشارات سازمان كمونيستي پيكار (به عنوان وارث سازمان) و حتي برخي سخنراني هاي رهبري سازمان در همان اوان پيروزي انقلاب(3) نشان مي داد كه در واقع پس از سال هاي 54-53، به خصوص بعد از صدور دفترچه اعلام تغيير مواضع در مهرماه 54 ديگر سازماني باعنوان سازمان مجاهدين خلق، حتي با ايدئولوژي و اهداف مورد ادعاي رهبران فعلي آن وجود نداشت. (ضمن اين كه بازجو بحث نسبتا مفصلي هم درمورد تأثير عمليات سازمان در همان دو سال 1350 تا 1352 يعني تا زمان كشته شدن رضا رضايي، (4) در كليت مبارزات مردم داشت و اين كه آيا اين عمليات كه از حدود چند ترور و انفجار فراتر نرفت، قادر بود جنبشي مردمي را به وجود آورد و سازماندهي كند؟!) بنابراين كم كم متوجه شدم كه بحث درباره نقش مجاهدين خلق در انقلاب و پيروزي آن، همچنين سهم خواهي از حكومت برآمده از انقلاب در مباحث ما جايي ندارد و موضوعي روشن و حل شده است.

 

پی نوشت ها:

1- مثلاً سازمان در بيان تاريخچه خود هيچ گاه از سير مبارزاتش در سال هاي 1353 تا 1357 سخن گفت و حتي در كتابي كه به عنوان شرح تاريخچه خود انتشار داده بود، تنها به سال هاي 1344 (كه آن را سال تأسيس سازمان ناميده بود) تا سال 1350 (زماني كه اكثر اعضاي سازمان دستگير شدند) پرداخته بود و حتي از تعداد جلسات آموزشي و كلاس هاي به اصطلاح سياسي و عقيدتي سخن گفته بود، اما از جريان هاي سال 50 به بعد و پس از ضربه شهريور آن سال، هيچ وقت به شكل مجموعه اي پيوسته و مدون سخن به ميان نياورد و هر چه به عنوان تاريخ مبارزات خود بيان داشته بود، همان بود كه در اعلاميه هاي منتشر شده، ذكر گرديده بود!! البته نكته هم اين بود كه پس از ضربه شهريور سال 50، تقريباً قريب به اتفاق اعضاي سازمان كه در بيرون زندان به اصطلاح مبارزه مجاهدين خلق را سازماندهي مي كردند، يا همانند احمد رضايي و رضا رضايي و محمود شامخي كشته شدند، يا مثل بهرام آرام و تقي شهرام و حسين روحاني و تراب حق شناس و. . . ماركسيسم را پذيرفتند و اساساً مجاهدين خلق را منحل كردند و گروههاي ديگري مثل سازمان پيكار در راه آزادي طبقه كارگر را تشكيل دادند و يا با حفظ اعتقادات مذهبي خويش از مجاهدين خلق بريدند و خود گروههاي اسلامي پيرو حضرت امام خميني(ره) تشكيل دادند همچون امير شاه كرمي ها و شاه صفدري ها و عزت شاهي و محمد (داوود آبادي) مهرآيين و. . .

در نتيجه به دليل سيري كه سازمان مجاهدين خلق در سال هاي 50 تا 57 پيدا كرد، به طوري كه در سال هاي 56-55 ديگر به طور كامل نابود شد و اثري از آن باقي نماند، تاريخچه اش نيز نزد آنهايي كه به يكي از سه گروه ذكر شده تعلق داشتند، باقي ماند كه بعضاً هم در جاهاي مختلف و از طرق گوناگون نقل كرده اند. بنابراين براي سازماني كه در اواخر سال 57 منحصراً توسط آنان كه از زندان به در آمده بودند و در واقع در طول سال هاي اصلي مبارزه مردم حضور نداشتند، احيأ و رهبري شد، ميراثي از آن سال ها برايش وجود نداشت و سال هاي فوق در تاريخچه اش حكم يك حلقه مفقوده را يافت.

2- نكته قابل تعمق براي علاقه مندان پي گير تاريخچه واقعي سازمان، شماره اين بيانيه است. ذكر اين مطلب لازم است كه سازمان براي تشريح هر يك از عمليات نظامي خود و علل آن، يك اطلاعيه سياسي نظامي صادر مي كرد كه به ترتيب اجراي عمليات و صدور اطلاعيه، آنها را شماره گذاري مي نمود. مثلاً اطلاعيه عمليات عليه ورود نيكسون در خرداد 51، بيانيه نظامي شماره 3 و اطلاعيه توضيحي ترور سرهنگ هاوكينز در خرداد 52، بيانيه سياسي - نظامي شماره 16 سازمان بود. اما غرض از اين توضيحات اين است كه سازمان مجاهدين خلق بيانيه سياسي - نظامي شماره 20 خود را در تشريح چند انفجار در آبان 1353 انتشار داد و بيانيه شماره 21 مربوط به بهمن 1357 است. معني اين فاصله آن است كه سازمان بين تاريخ آبان 53 تا بهمن 57 در واقع بيش از 4 سال براي خود هيچ گونه فعاليت سياسي و نظامي در نظر نگرفته است و حتي عمليات ترور سرتيپ زندي پور كه از سوي ماركسيست هاي حاكم بر سازمان با بيانيه سياسي - نظامي شماره 21 تشريح شد هم مورد قبول رهبران بعد از انقلاب مجاهدين خلق قرار ندارد. اين خود يك حقيقت تاريخي ديگر از اسناد سازمان مجاهدين خلق است كه از اعتراف به عدم وجود سازمان در سال هاي 53 تا 57 يعني تا زمان پيروزي انقلاب حكايت دارد. سازمان در بيانيه سياسي - نظامي شماره 21 (صادره در بهمن 1357)، در واقع گزارشي از سير 4 ساله سازمان مجاهدين خلق مورد نظر رجوي و دارودسته اش بعد از حاكم شدن ماركسيست ها در سال 53 (كه در واقع فقط درون زندان ها موجوديت داشت) و اسامي كشته شدگان خود (آنها كه در بيرون توسط مركزيت ماركسيست اخراج، لوداده و يا ترور شده بودند) ارائه كرده بود كه دليلي ديگر بر عدم حضور سازمان مجاهدين خلق (به مفهوم آنچه رايج بود) در عرصه مبارزات آن سال ها بود و نكته جالب آنكه در آن بيانيه، بسياري از افراد مورد نظر هواداران كه در طول دوران انقلاب در تبليغات سرسام آور رسانه هاي وابسته و مشكوت، از اسطوره هاي مجاهدت و مبارزه و مجاهد خلق به شمار آمده بودند، در زمره كشته شدگان سازمان به شمار نيامده! و در حقيقت مجاهد خلق لقب نگرفته بودند!! امثال صديقه رضايي، محبوبه متحدين، حسن آلادپوش و. . .

3- موسي خياباني در بخشي از سخنراني اش به مناسبت كانديداتوري رجوي براي اولين انتخابات رياست جمهوري در دي ماه 1358 مي گويد: «. . . سنگين ترين مسئوليتي كه برادرمان مسعود به دوش كشيد و فشارهاي آن به مراتب از فشارها و شكنجه هاي ساواك بيشتر بود، مربوط مي شود به سال 54 به بعد، يعني بعد از ضربه اي كه از طريق اپورتونيست هاي چپ نما به سازمان وارد شد و بعد از اينكه اين ضربه علني شد و از پرده بيرون افتاد، با اين ضربه و بازتاب هاي بعدي اش در واقع سازمان ما متلاشي شد. . . »

4- پس از كشته شدن رضا رضايي در خرداد 1352، تقي شهرام و بهرام آرام رهبري سازمان را در دست گرفتند و تحول ايدئولوژي آن را به طور علني ادامه دادند كه تصفيه و لو دادن عناصر مسلمان به ساواك، همچنين حاكم ساختن ماركسيست ها از جمله اقدامات عاجلشان بود. در اين بين مجيد شريف واقفي به عنوان عضو سوم مركزيت، كمترين اختيارات را داشت كه با علني شدن مخالفتش، كم كم از مسئوليت هاي كليدي ديگر هم كنار گذاشته شد.


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان