داغی به نام مشروعیت

Nafegh 1

ضرب المثلی قدیمی است که می گوید در این دنیا مهم تر از نان شب نیازی است که انسان به تکریم و احترام دارد.

رژیم صهیونیستی سال هاست که برای ذره ای مشروعیت تلاش می کند، تا حدی که هر بار سفر سرانش به کشوری عربی بازتاب وسیعی در رسانه های آن دارد و گسترش ارتباط میان این رژیم و برخی کشورهای عربی که در گذشته نه چندان دور این رژیم را مشروع نمی دانستند نوعی پیروزی و موفقیت بزرگ برایشان محسوب می شود.

نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي اخیراً در نشست آيپك در حالي طرح صلح با فلسطيني‌ها را مطرح كرد كه اولين پيش شرط خود را پذيرش ماهيت يهودي اين رژيم از سوي فلسطيني‌ها و اعراب عنوان داشت.

شیمون پرز که در آبان ماه در نشست گفتگوی ادیان به میزبانی عربستان شرکت کرده بود، در نشست آیپک و سایر سخنرانی های خود پذیرش یهود را اساس طرح سازش عنوان کرده و خواستار پذیرش آن از سوی جامعه جهانی شده بود.

ليبرمن وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي نيز در بسياري از موضع گيري‌هايش از جمله در سفر به روسيه ، ايتاليا، آلمان و فرانسه وسایر کشورها اصل كشور يهود را مطرح و خواستار تحقق آن شده بود.

اما اسرائیلی ها در عین حال که نظر به ایجاد کشور واحد یهودی دارند، گسترش سلطه طلبی خود را نیز فراموش نکرده اند؛ یعنی در عین اینکه می خواهند برای تحقق آرمان خود – پذیرفته شدن به عنوان کشوری تماماً یهودی – تلاش کنند، نمی خواهند از توسعه نامشروع مرزها و حدودشان نیز خود داری کنند و بنا بر همین اصل است که نخست وزیر و وزیر امور خارجه آنها در مجامع بین المللی از تشکیل کشور یهودی دفاع می کند و در این راه آمریکا را هم با خود همراه می کند تا از این طرح دفاع کند اما در عین اعتراضات گسترده جامعه جهانی به رفتارهای خود، شهرک سازی را تعطیل نمی کند، چون مطمئن است که آمریکا و برخی از قدرت های غربی برای مقابله با اسلام هم که شده از رفتارهای تروریستی آنها دفاع می کنند.

در سوی دیگر، می توان به بحران های بزرگ منافقین که مشروعیت هم یکی از آنها است اشاره کرد. منافقین سال ها قبل ازآنکه در لیست تروریستی اروپا و آمریکا و کانادا قرار بگیرند حداقل در نزد صدام ذره ای احترام داشتند و از کمک های مالی و تسلیحاتی فراوان او بهره مند بودند. بعد از ورود آمریکایی ها به عراق و خلع سلاح حقارت بار آنها بود که این فرقه و سران آن به فکر تامین اندک مشروعیتی برای خود افتادند تا در سایه خروج از لیست تروریستی بتوانند روزگار بگذرانند.

مریم رجوی «در کارزاری هفت ساله»! موفق به خارج کردن نام فرقه اش از لیست تروریستی اتحادیه اروپا شد اما نتایج این خروج نه تنها به منافقین کمکی نکرد بلکه آنها را از حداقل ها هم محروم ساخت و اینجاست که تفاوت این گروه با رژیم اسرائیل در توانایی حمایت پذیری آمریکا به خوبی مشخص می شود. رژیم اسرائیل فرزند نامشروعی است که ماموریت کشتار و سرکوب مسلمانان را به خوبی انجام داده، موفق به ایجاد تفرقه در برخی از کشورهای عرب و سران بی کفایت آن در منطقه شده، سرزمین هایی را اشغال کرده که از نسل های بسیار دور به مسلمانان تعلق داشته و از همه دلایل حمایت آمریکا از این رژیم مهم تر این است که در یکی از استراتژیک ترین مناطق جهان و حلقه اتصال سه قاره واقع شده و همین امر باعث شده که حمایت ابدی آمریکا – حتی در صورت عدم حمایت دیگر کشورها – به دنبال این رژیم باشد اما منافقین از زمان پیروزی انقلاب اسلامی که مورد حمایت بسیار آمریکا و بعد از آن صدام قرار گرفتند تا به امروز حتی نتوانستند آنچه به آنها داده شد را برای خود حفظ کنند. این فرقه از تمام امتیازات موجود برای توسعه خود و برآورده کردن توقعات مقامات آمریکا استفاده کرد اما ناتوانی سرکردگان این فرقه – حتی در حفظ نیروهای خود – باعث شد تا آمریکایی ها و اروپایی ها از این فرقه قطع امید کنند و حمایت های ظاهری از این فرقه نیز تنها به بهانه گرفتن امتیاز از جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گیرد. سرکردگان این فرقه فرصت های تاریخی و بادآورده ای از حمایت آمریکایی ها و اروپایی ها برای خود را از دست دادند، فرصت هایی که هیچ گاه باز نخواهد گشت.

این فرقه اگر چه داغ مشروعیت را – چه در نظر مردم ایران و چه در نظر سران و دولتمردان کشورهای مختلف دنیا – همیشه بر سینه خود داشته است اما هیچ گاه نتوانسته در کمترین میزان هم برای خود مشروعیتی به دست آورد و تنها ابزار دستی بود برای خرده رفتارهای تروریستی (حتی در بهترین زمان حمایت آمریکا و صدام).

دنیای عجیبی است؛ برخی تروریست ها در همین دنیا هر سال بیش از سال قبل وجهه تروریستی شان را افزایش می دهند و با گسترش قدرت تروریستی شان، حمایت های برخی گروه ها و کشورهای طرفدار تروریسم را نیز به دست می آورند(اوضاع و احوال امروز اسرائیل نمونه بارز این مثال است) و برخی دیگر همانند منافقین نه تنها تمام دارایی ها، سلاح ها و پادگان هایی را که پدر معنوی شان – صدام – برای آنها به ارمغان گذاشته از دست می دهند بلکه در پادگانی کوچک اسیر و حقیر می شوند و در عین اینکه تمام شعارهای خود مبنی بر مشروع بودن و جانشینی حکومت ایران را به فراموشی می سپارند بلکه به التماس می افتند که حاضرند با قبول تمام حقارت ها و بدبختی ها در اشرف و تحت حصر بمانند و دم نزنند اما فقط و فقط از عراق اخراج نشوند چون کوچک ترین تردیدی در تروریست بودن آنها وجود ندارد و همان ها هم که در اروپا، این فرقه را از لیست تروریستی خارج کردند حاضر به پذیرش آنها نیستند و این یعنی صدور حکمی که تنها برای دلخوشی منافقین صادر شده است. حقیقت «شهر شرف و شهر شیرزنان و کوه مردان»! و فیلم و سئانس هایی از این قبیل هم به دلیل ارزش اشرف و جایگاه آن نیست بلکه حکایت بدبختی و بی اعتباری و فقدان ارزش و آبرو برای منافقین است و اینکه در این دنیای بزرگ کسی برای منافقین تره هم خرد نمی کند و همه حمایت ها در حد و حدود زبانی و نهایتاً مالی است. منافقین امروز از حداقل احترام ها هم گذشته اند، دیگر داد و بی داد مشروعیت خود را ندارند و تنها می خواهند در عراق بمانند و همچون گدایی حقیر شده اند که از شدت دریوزگی تنها به دنبال پناهی برای ماندن و روزگار گذراندن هستند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31