خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین ، علی بن ابیطالب (ع) و الائمة المعصومین علیهم السلام

کاروانی بی ابتدا و بی انتها در راه، کودک و بزرگ، پیر و جوان، زن و مرد، تازه از دیدار خالق باز گشته ، شوق دیدار اهل خانه دارند. گرما در بیابان تفدیده بیداد می کند، در دور دست برکه ای پیداست، فرمان توقف می رسد!

آنان را که پیش رفته اند می خوانند تا باز گردند و هیچ نمی گویند تا آنکه عقب مانده ها نیز از راه برسند ، محمل ها را روی هم انباشته، منبری مهیا می کنند . مامورانی در میان حاجیان جای میگیرند. رسول خدا (ص) در بالای منبر می ایستد.

آیا صدای مرا می شنوید؟ آیا مرا می شناسید ؟ ماموران تکرار میکنند.

جماعت می گویند: آری یا رسول الله

لب های پیامبر گشوده می گردد به حمد و ثنای خدا : بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذّی عَلا فی توَحُّده وَ دَنا فی تفرُّده و....

سپس پیامبر حدیث داستان این توقف از زبان وحی می کنند که: جبریل مرا خواند به امرخدا که ای محمّد آنچه از پروردگارت در مورد ولایت علی ابن ابی طالب به تو امر گردیده به مردم برسان .از خدا می خواهم مرا از این امر معذور دارد.

باز کلام وحی مرا می خواند ؛ ای محمد آنچه از پروردگارت در مورد ولایت علی ابن ابی طالب به تو امر گردیده به مردم برسان که اگر این کار را به انجام نرسانی رسالتت را انجام نداده ای . باز ازخدا می خواهم مرا از این امر معذور دارد.

باردیگر کلام وحی مرا خواند که این بار مرا آسوده خاطر نمود: ای محمّد آنچه از پروردگارت در مورد ولایت علی ابن ابی طالب به تو امر گردیده به مردم برسان که اگر این کار را به انجام نرسانی رسالتت را انجام نداده ای و خدا تو و آیینت را از شر مردم در امان می دارد.

پیامبر(ص) علی را پیش خود می خواند و از آن علی که اکنون همه او را می بینند سخن می گوید : این علی است اول مومن به خدا و به من و اوست کسی که با من پیمان اخوت و برادری دارد و اوست کسی که نماز بپا داشت و ذکات داد ، هیچ آیه ی تکریمی در قرآن نیست مگر آنکه در خصوص اوست و....

شنیدید و فهمیدید ، جماعت می گویند :آری

سپس پیامبر فرمود : ای مردم ! کیست سزاوار تر از شما به شما ؟ گفتند خدا و پیامبر او ! آنگاه حضرت فرمودند آگاه باشید آن که من سرپرست اویم ،پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را و تنها گذارآن را که او را تنها بگذارد و....

حال من مامورم تا از جانب خدا برای او و دیگر امامان و پیشوایان امت که فرزندان من هستند ولی از سلب اویند از شما بیعت بگیرم .

پس پیش بیایید وبه او دست داده و با عنوان امیرالمومنین به او سلام کنید.

 

 

Ghadir1

 

غدیر از نگاه چهارده خورشید

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذارى شده است: یکى حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد؛ دیگرى حدیث غدیر. مى‏توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.

سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینى امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبى بود که امت اسلامى بعد از وى با آن رو به رو مى‏شود.

اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامى اسلام(ص) است.

آنچه در پی می آید واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعى غدیر یعنى پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) است.

رسول خدا و غدیر

شیخ صدوق در کتاب «امالى» از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل مى‏کند: روزى رسول گرامى اسلام(ص) به امیرمومنان(ع) فرمود: اى على، خداوند آیه «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. اى على، من جز سخن خدانمى‏گویم . (3)

امام على و غدیر

سلیم بن قیس هلالى به بیعت امیرمومنان(4) باابوبکر اشاره کرده، مى‏گوید:

«ثم اقبل علیهم على‏فقال: یا معشرالمسلمین و المهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم» (4)

پس على(ع) به مردم فرمود: اى مسلمانان و مهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایى را که پیامبر(ص) در آن روز فرموده بود به مردم یاد آورى کرد. همگى گفتند: آرى.

در این زمینه مى‏توان به استدلالهاى امیرمومنان على(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت براى ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولاى تو و هر مسلمانى هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)

ابى الطفیل مى‏گوید: در روز شورا در خانه بودم و شنیدم که على(ع) گفت: آیا غیر از من کسى در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگى گفتند: نه. (6)

حضرت زهرا(س) و غدیر

ابن عقده در کتاب معروفش «الولایه» از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش از رحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزى فرمود؟

آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسیتم یوم غدیرخم؛» (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!

فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیر فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه» (8)

امام حسن مجتبى(ع) و غدیر

ازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامى که مى‏خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود : «انه منى بمنزله هارون من موسى»؛ همچنین دیدند که پیامبر(ص) وى را در غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)

امام حسین(ع) و غدیر

سلیم بن قیس مى‏نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را جمع کرده فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم(ص) على(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟ همگى گفتند: آرى. (10)

امام زین العابدین(ع) و غدیر

ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، مى‏گوید: به على بن حسین گفتم: «من کنت مولاه فعلى مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده»؛ به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)

امام محمد باقر(ع) و غدیر

ابان بن تغلب مى‏گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر: «من کنت مولاه فعلى مولاه» پرسیدم: حضرت فرمود: اى اباسعید، پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهد بود. (12)

امام جعفرصادق(ع) و غدیر

زید شحام مى‏گوید: نزد امام صادق بودم، مردى معتزلى از وى در باره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزى که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد و چنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمى‏کرد.

مرد پرسید: خداوند با چه چیزى بر ما احتجاج مى‏کند؟

حضرت فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا»؛ بدین وسیله ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمى‏کرد . (13)

امام موسى کاظم(ع) و غدیر

عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسى بن جعفر(ع) در باره نماز در مسجد غدیرخم (14) پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابى یامربذلک» (15) ؛ نماز بخوان، بدرستى که در آن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر مى‏کرد

امام رضا(ع) و غدیر

محمد بن ابى نصر بزنطى مى‏گوید: خدمت امام رضا(ع) بودم، در حالى که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتگو مى‏کردند، برخى از مردم این واقعه را منکر شدند؛ امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین. سپس فرمود: اى ابى نصر، «این ماکنت فاحضر یوم الغدیر»؛ هرکجا که هستى در این روز نزد امیرمومنان(ع) باش. بدرستى که در این روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را مى‏آمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ مى‏رهاند؛ در این روز آزاد مى‏کند... سپس فرمود: «والله لوعرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقه لصافحتهم الملائکه کل یوم عشر مرات» (16) اگر مردم ارزش این روز را مى‏دانستند، بى‏تردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مى‏کردند.

امام محمد جواد(ع) و غدیر

ابن ابى عمیر از ابو جعفرثانى(ع) در ذیل آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» (17) چنین روایت کرد: پیامبر گرامى(ص) در ده مکان به خلافت اشاره کرده است؛ سپس آیه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد. (18)

در توضیح این روایت باید گفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره‏اى است که بر قلب نبى‏اکرم(ص) نازل شد. در این سوره، «آیه اکمال» و «آیه تبلیغ، که ناظر به واقعه غدیر است، وجود دارد.

امام هادى(ع) و غدیر

شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمومنان على(ع) را از امام حسن‏عسکرى(ع) و آن امام از پدرش نقل مى‏کند و مى‏گوید: امام جواد(ع) در روز عید غدیر، حضرت على(ع) را زیارت کرد و فرمود: «اشهد انک المخصوص بمدحةالله المخلص لطاعةالله ...»؛ شهادت مى‏دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصى.

سپس مى‏فرماید: خداوند حکم فرمود: «یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.»

آنگاه ادامه مى‏دهد: پیامبر(ص) خطاب به مردم کرد و از آنها پرسید: آیا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟

همگى گفتند: آرى.

سپس فرمود: خدایا گواه باش! بعد از آن فرمود: «الست اولى بالمومنین من انفسهم؟ فقالوا بلى فاخذ بیدک و قال من کنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛» آیا من به مومنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ گفتند : بله. پس از آن دست على(ع) را گرفت و فرمود: هرکس من مولاى اویم، این على مولاى اوست ... (19)

امام حسن عسکرى(ع) و غدیر

حسن بن ظریف به امام حسن عسکرى(ع) نامه نوشت و پرسید: گفته پیامبر «من کنت مولاه فعلى مولاه» یعنى چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عند الفرقة»؛ خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمى باشد تا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود.

اسحاق بن اسماعیل نیشابورى مى‏گوید: حضرت حسن‏بن على(ع) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودى جز او وجود ندارد؛ او چنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما را بیازماید تا به سوى رحمت او پیش بگیرد و منازل شما در بهشت معین شود. از اینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و درى را فرا راهتان قرار داد تا درهاى دیگر واجبات را باز کنید؛ کلیدى را براى یافتن راه خود قرار داد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانند حیوانات سرگردان مى‏ماندید و هیچ واجبى از واجبات را فرا نمى‏گرفتید. مگر مى‏توان از غیر در، وارد مکانى شد؟ وقتى خداوند به سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» (20) امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد . سپس براى اولیاى خود برگردن شما حقوقى قرار داد و به شما فرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک و آشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند... (21)

امام زمان(ع) و غدیر

در دعاى ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنین مى‏خوانیم: «... فلما انقضت ایامه اقام ولیه على‏بن ابى طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذ کان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال و الملاء امامه من کنت مولاه فعلى مولاه.. .»

پى‏نوشتها:

1ـ حدیث ثقلین در بیشتر منابع اهل سنت وارد شده است. ما به پاره‏اى از آنها اشاره مى‏کنیم : السنه شیبانى، ص 337 و 629 ح 1551؛ صحیح ترمذى، ج 5، ص 663؛ سنن کبرى بیهقى، ج 10، ص 114؛ المستدرک، حاکم نیشابورى، ج 3، ص 110؛ فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588؛ سنن ابى‏داود، ج 2، ص 185؛ طبقات کبرى، ابن سعد، ج 2، ص 194؛صحیح مسلم، ج 4، ص .1873

2ـ سوره مائده، آیه .71

3ـ امالى شیخ صدوق، مجلس، 74، ص .400

4ـ کتاب سلیم بن قیس هلالى، نشر موسسه بعثت، ص .41

5ـ خصال شیخ صدوق، ص 505، باب اربعین، ج .30

6ـ امالى شیخ صدوق، ج 1، ص .342

7ـ اثبات الهداة، حرعاملى، ج 2، ص 112، ح 473؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 25 ـ .26

8ـ اثبات الهداة، ج 2، ص 112؛ احقاق الحق، ج 16، ص .282

9ـ امالى شیخ صدوق، ج 2، ص .171

10ـ سلیم بن قیس، ص .168

11ـ معانى الاخبار، ص 65؛ بحارالانوار، ج 37، ص .223

12ـ معانى الاخبار، ص .66

13ـ تفسیر برهان، ج 1، ص .446

14ـ در باره اهمیت این مسجد به مجله میقات حج شماره 12 مراجعه شود.

15ـ اصول کافى، ج 4، ص .566

16ـ تهذیب الاحکام، شیخ طوسى، ج 6، ص 24، ح 52؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص .41

17ـ سوره مائده، آیه .1

18ـ تفسیرقمى، ج 1، ص .160

19ـ بحارالانوار، ج 100، ص .363

20ـ همان، ج 37، ص .223

21ـ علل الشرائع، ج 1، ص 249، باب 182، ح .66

مأخذ: مجله کوثر شماره 25


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31