راز تقدس صدام و بي‌خطری اسرائيل

دولتهای دیکتاتور عربی که چندین دهه است برابر اسرائیل به انواع نرمشها و سازشها روی آورده اند، اکنون برای جبران آن کوتاهی ها در مقابل ملتهایشان، یک دشمن فرضی تازه را بزرگ کرده و می کوشند تا اگر در مقابل صهیونیزم کوتاه آمده و تسلیم شده اند، در اینجا، با تمام وجود و با حمایت دولت های اروپایی و امریکا، بایستند و چنان وانمود کنند که در حال مبارزه با دشمن اسلام هستند!

این دولتها و در رأس آنان سعودی که صد سال کشوری را به نام جعلی دولت خودش نامیده و سالهاست با استبداد بر آن حکمرانی می کند، با عمده کردن جدال شیعه – سنی و ایجاد دلهره در میان اعراب و ملتهای سنی، در بزرگ کردن خطر شیعه آنچنان افراط می کنند که گویی اصلا اسرائیلی وجود ندارد، اسرائیلی که آنان هیچ گاه نتوانستند حتی یک قدم کوچک برابر آن بردارند.

این دولتها که زمانی صدام به جنگشان رفت و کشوری مانند کویت را پایمال کرد و به سعودی ها صدها گونه توهین روا داشت، امروز با جانبداری از بعثی ها و تلاش برای تجهیز آنان، تمام کاسه کوزه ها را بر سر ایران خراب کرده و می کوشند تا اتحادی در میان سنیان برابر ایران پدید آورند.

دولت های یادشده با اظهارات شگفت خود، اکنون شرایط را به گونه ای درآورده اند که گویی صدام سمبل و قهرمان و شهید راه تسنن و اول مجاهد در راه خدا در جهاد برابر شیعه است. صدامی که در کارنامه اش کشتن سه میلیون شیعه و چهارصد هزار سنی عراقی را از کرد و عرب دارد، اکنون از سوی مبارک و سعودی و اردن و دیگران، به عنوان یک قهرمان معرفی شده و جبهه مقابلش نه آمریکا و دولت های اشغالگر در عراق، بلکه فقط و فقط ایران است و بس.

این روزها شاهد بودیم که در ماجرای اعدام این جانی بالفطره هم چگونه شرایط را علیه شیعه ساماندهی کردند و این ذهنیت را در جهان سنی پدید آوردند که این شیعه و ایران و به قول آنان «صفویون» بودند که او را اعدام کردند. در این تحلیل مبنا بر آن است که از اعدام این قاتل، در ایجاد جبهه بندی طائفی میان شیعه و سنی، ابزاری برای ضربه زدن به شیعه بسازند و با عمده کردن این تضاد، راه را برای سازش با اسرئیل و کشاندن بیشتر دول اروپایی و امریکایی به منطقه هموار کنند. و البته همزمان محبوبیت میان توده های خود پدید آورند توده هایی که چشمشان به فتوای علمای مکه است که حکم کفر شیعیان را می دهند و راه را برای ایجاد نفاق در جهان اسلام بیش از پیش فراهم می کنند.

اگر واقعا بخشی از سنیان افراطی جهان اسلام قرار باشد به صدام افتخار کنند، باید بدانند که جانی ترین فرد این قرن را که تنها می توان نام هیتلر را در کنارش آورد، اسباب افتخار برای خود قرار داده اند و این برای آینده تاریخ و قضاوت در باره آنان، بسیار بسیار خطرناک است.

آیا اسلامی که بخواهد به صدام افتخار کند و او را شهید بداند، چه تصویری می تواند برای خود در میان ملل بی طرف عالم که شاهد این همه جنایت او در تاریخ بوده‌اند، دست و پا کند؟ بدون تردید چنین افتخاری، آن هم برای صدام با آن همه جنایت، یک ننگ ابدی است و بس. مگر کسی تصاویر کشتگان سنی و کرد حلبچه را فراموش کرده است؟ مگر کسی گورهای دسته جمعی شیعیان را در جنوب که تاکنون هشتصد و پنجاه هزار نفر شده‌اند را فراموش می کند؟ افتخار به صدام، بدترین افتخاری است که می توان از آن یاد کرد.

اکنون فریاد سنیان افراطی که مع‌الاسف در حال غلبه بر رنگ تسنن سیاسی در جهان معاصر اسلامی هستند، در حول و حوش این محور است که «صفوی ها می آیند و در عراق حاکم شده اند». تمام سایت های افراطی ها، این شعار را که بعثی ها برای چند دهه از آن با تعبیر «مجوس» یاد می کردند، بکار برده و هر خبری که از عراق در ارتباط با شیعه می دهند، از آنان به صفوی ها تعبیر می کنند. صفوی ها چنین کردند. صفوی ها صدام را اعدام کردند. صفوی ها در عراق و بغداد فلان و فلان کردند. و....

یک جستجوی ساده در گوگل از کلمه صفویون می تواند نشان دهد که دامنه این دشمنی تا کجاست. عامل اصلی این حرکت، بعثی ها هستند و اکنون بیش از دو سال است که از این تعبیر برای معرفی شیعیان استفاده می کنند و البته این روزها به بالاترین حد کاربرد خود رسیده است.

جماعت بعثی و صدامی این رنگ نژادی را تا آنجا توسعه می دهند و تبلیغ می کنند که گویی شیعه عرب عراق از جماعت صفوی جداست و به این ترتیب تلاش می کنند تا از این حربه بی اساس، برای ایجاد نفاق میان شیعیان هم استفاده کنند.

 

Sadam1

راستی اگر قرار باشد کسی جعل اصطلاح کند، بهتر است نام این «سنیان افراطی» را «صدامی و بعثی» بگذارد که کینه توزانه، طی سه دهه از سال 1968 میلادی تا زمان سقوطشان در سال 2003 فقط و فقط کشتن و سوزاندن و جنگ کردن و نابودن کردن عراق را به عنوان اصلی ترین سیاست خود دنبال می کردند و در زمان حکومتشان نه به عرب رحم کردند نه به عجم. نه به ایران رحم کردند، نه به کویت و سعودی. این صدامی‌ها که بعثی و بی‌دین بودند، اکنون تحت نام اسلام، از شیعه به عنوان صفوی یاد کرده و می کوشند تا با جعل این اسم، تشیع را که مذهبی اصیل و پیرو امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب و مذهب اکثریت مردم عراق است، خلاصه در دولت صفوی کنند!

عشایر شیعه عرب در جنوب عراق که اکثریت شیعه عرب عراق را تشکیل می دهند، چه ارتباطی با دولت صفوی دارند؟ آن زمان بعثی ها همه شیعیان عراق را عجمی و ایرانی و مجوسی الاصل می خواندند و اکنون این بعثی ها که یک اقلیت کمتر از ده درصدی در بخش غربی عراق هستند و با این حال دهها سال قدرت سیاسی و نظامی را در اختیار داشته اند، اکثریت شیعه عراق را صفوی می خوانند.

این جماعت که در رویارویی با امریکایی ها ناکام مانده اند، همه تقصیرها را بر گردن ایران می اندازند. ایرانی که نه نیرویی در عراق دارد و نه جایی را اشغال کرده است. ایرانی که دهها سال است شعار وحدت جهان اسلام را سر می دهد و هنوز دو سه ماه از کمک سیصد میلیون دلاریش به فلسطینیان سنی نگذشته است و...

این گروه صدامی، اکنون با سعودی و پادشاه اردن و شیوخ عرب کنار آمده و چنان وانمود می کنند که گویی ایران ابرقدرتی است که در حال بلعیدن منطقه است. اما توجه ندارند آمریکایی که قریب به یکصد و پنجاه هزار نیرو دارد، در قطر و سعودی پایگاه دارد، چندین ناو در خلیج فارس دارد، آری تمام مشکلات زیر سر آنهاست. بزرگ کردن قدرت ایران، کاری است که دولت های اروپایی و امریکایی ها مطرح کرده و دول عربی و توده های آنان را چنان تهییج می کنند که اصلا فکر دشمن اصلی نباشند و به دشمن فرضی بپردازند.

دولت سعودی که آن هم ندای اسلام سر می دهد و قرآن چاپ می کند، اکنون تمام همتش را مصروف کوتاه کردن دست ایران کرده است. میلیاردها دلار پول به فرانسوی ها می دهد تا آنان را به این موضعی که اکنون علیه ایران دارند بکشاند. هر روز ژاپنی ها را تطمیع می کند تا بتواند منابع مالی ایران را در آنجا مسدود کند. با اولمرت و اسرائیل کنار می آید تا مبادا مبارزان مسلمان حزب‌الله بتوانند جای پای خود را در لبنان محکم کنند.

ننگ بر این اسلام امریکایی باد که با فدا کردن تمام مصالح مسلمین، فقط و فقط برای خدمت کردن به آمریکایی ها و کفار تلاش می کند و به فکر بقای خود به هر قیمت است.

ای کاش سنیان محمدی شرایط حساس کنونی را در می یافتند و اجازه نمی دادند که مشتی بعثی از یک طرف و شماری از دول وابسته به امریکا از طرف دیگر، رنگ و بوی تسنن را چنین به مقاصد دنیاگرایانه و کثیف خود آلوده کنند.

بدون تردید همچنان باید گفت بهترین راه نجات از این مشکل، ایجاد وحدت میان امت های اسلامی در برابر نیروهای اشغالگر است. آیا گوش شنوایی هست؟


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29