جهادگرایی و مرگ؛ جذبه جهانی دولت اسلامی کتابی است به قلم الیور روی[3]، استاد علوم سیاسی در انستیتو دانشگاه اروپایی فلورانس[4]. این کتاب را انتشارات دانشگاه آکسفورد در آوریل 2017 در 136 صفحه منتشر کرده است.
آیا آموزههای پیامبر اسلام مسئول جهادگرایی مدرن است؟ یا اینکه ناآگاهی توروریستها نسبت به دینشان نشان میدهد اسلام برای آنها پوششی است که درپس آن آشفتگیهای درونی خود را مستور میکنند: اعوجاجاتی که برای یک روانشناس معنای بیشتری پیدا میکند تا یک امام؟ کشتار شهر نیس در سال 2016 توسط فردی عیاش و هرهری مذهب رخ داد که به تازگی جهادگرایی را کشف کرده بود. آیا اقدام این تروریست با ناآرامیهایی که در اعتراض به کشتن آدام ترائوره، جوان مسلمان و مالیایی تباری که سال گذشته توسط پلیس فرانسه در جبس کشته شد، مرتبط است و اگر هست، میزان این ارتباط چقدر است؟ آیا این تروریستها گواهی هستند بر خشونت بی حد و مرز ایدئولوژی افراطی اسلامی یا نشانی هستند از قدرت اغواکنندۀ بازندگان مدرنیته؟
جایگاه مسلمانان در جامعه فرانسه، موضوعی است که امروزه محل بحث روشنفکران فرانسوی است. الیویر روی ، فیلسوف سابقاً مائویستی که بیشتر دهه 1980 را با مجاهدین در افغانستان گذرانده و در حال حاضر استاد دانشگاه اروپایی فلورانس است، یکی از این روشنفکران است که در چند سال اخیر مطالعات زیادی را درباره ماهیت جهادگرایی و علل گرایش جوانان فرانسوی به افراط گرایی انجام داده است و نظرات وی در رسانههای مطرح دنیا بازتاب داشته است. از نظر روی، مسئله جهادگرایی مسئله ای ساختاری در اسلام نیست. او معتقد است بیشتر کسانی که به اقدامات تروریستی جهادی گرایش پیدا میکنند، افرادی هستند که از مشکلات روحی و روانی رنج میبرند و دارای توهماتی در مورد خشونت و ستم در جهان هستند. روی میگوید اکثر عاملین حملات دو سه سال اخیر در فرانسه، مردانی به حاشیه راندهشده و مجرم بودهاند که از اسلام بهعنوان وسیلهای برای توجیه خشونتهای خود استفاده کردهاند و هیچکدام سابقه نظامی ندارند. روی، فرایند گرایش این افراد به جهادگرایی را «اسلامی کردن رادیکالیسم» مینامد.
روی در جدیدترین اثر خود، جهادگرایی و مرگ، همان درون مایهای را دنبال میکند که پیشتر و برای اولین بار پس از حملات نوامبر2015 پاریس در رسانهها مطرح کرده بود. به عقیده او به اندازه ای که نیهیلیسم در گرایش به جهادگرایی نقش داشته، رادیکال کردن اسلام نقش نداشته است. کتاب جدید روی از بسیاری جهاتْ اثری جسورانه، مختصر و مفید و تحقیقاتی است که برگرفته از رویکرد علمی و جهان بینی اوست.
نظریه «اسلامی کردن رادیکالیسم» که در این کتاب مطرح شده است، از جهادگرایی اروپایی به عنوان شکل بیمارگونه رؤیاپردازی و یاغی گری یاد میکند. روی معتقد است بنیادگاریی به تنهایی نمیتواند منجر به خشونت شود ودراین خصوص به سوابق خشونت طلبی در یهودیان حسیدی[5] و مسیحیان کاتولیک اشاره میکند. روی برای اثبات نظریه خود از روش «برش متقاطع» استفاده میکند و بر روشهایی همچون وابستگی جهادیها به فرهنگ جوانی، حرف ناشنوی آنها از والدینشان، و بی توجهی به آرمان شهر دنیوی در مقایسه با سعادت اخروی تأکید میکند.
روی با جملاتی پر انرژی و پر هیجان از نظریه خود دفاع میکند. وی خودشیفتگی تروریستها پس از کشتن تودههای مردم، مثل قراردادان عکس قربانیان در رسانههای اجتماعی، را تجارتی هولناک و شکل به شدت مدرنی از انسان پرستی[6] مینامد. روی درباره فیلمهای تبلیغاتی منتشرشده از گروه داعش مینویسد: «داعش در شهر بازی بین النهرینی خود یک زمین بازی جدید ایجاد میکند: صحرایی وسیع که تنها میتوان با اتومبیلهای دو دیفرانسیل در آن حرکت کرد، باد موها و پرچمها را به حرکت در میآورد، اسلحهها پدیدار میشوند... و جوانان شکست خورده از روستاهای مفلوک در آنجا خوش تیپ میشوند و دختران جوانان زیادی در فیس بوک عاشق آنها میشوند.»
به عقیده روی آنچه افراط گرایان را شیفته خود میکند، «شورش خالص» است و این شورش شامل پشت پا زدن به قید و بندهای جغرافیایی و زبانی والدین خود میشود. جهادیهای اروپایی که به سوریه و عراق میروند، برخلاف انگلیسی و فرانسوی، تلفظ عربی افتضاحی دارند و همچنین به طور تعجب آوری در برابر مبارزات ضد استعماری و عدالت طلبانه فلسطینیها بی تفاوت اند. آنها هر زمان بخواهند آداب جامعه سنت گرای اسلامی را رد میکنند؛ برای مثال، داعش در نشریه الکترونیکی خود (دابق[7]) تأکید میکند که زنان مسلمان در غرب باید علی رغم مخالفتهای خانواده خود، به بین النهرین سفر کنند حتی اگر یکی از مردان خانواده آنها را همراهی نکند.
روی با بررسی پرونده 140 تروریستی که در غرب فعالیت داشته اند، روشی از زندگی را به تصویر میکشد که در آن تروریستها به جای عدم قبول جامعه، اشتراکات زیادی با آن دارند. ضدنژادپرستی یک ارزش مشترک میان داعش و دشمنان لیبرال آنها و جهانی شدن یک واقعیت پذیرفته شده میان هر دو گروه است. به اعتقاد روی، هدف از جهادگرایی، تربیت نسل جدیدی از مسلمانان است که «به طور کامل از اخلاق، ملیت، قبلیه و بندهای خانوادگی رها شده اند.» او چنین مسلمانی را «مسلمان جهادی» مینامد.
مخالفت روی با این تفکر که افراط گرایی ارتباط زیادی با تاریخ، نژاد و اقتصاد دارد، او را با مشکل روبرو میکند. همچنین، تأکید روی براینکه گرایش افراد ناراضی از سیستم به ایدئولوژی جهادی و رادیکالیسم، فرایندی است که در درون خود فرد شکل میگیرد و ربطی به محیط پیرامون ندارد و شکاکیت وی به نقش شستشوی مغزی در رادیکال شدن، ادعاهایی است که شواهد فراوانی در نقض آن وجود دارد. تأثیر محیط و شستشوی مغزی در گرایش فرد به رادیکالیسم، به ویژه در زندانهای فرانسه مشهود است ، جایی که مقامات نمی توانند مانع تلقین فکری افراد منزوی شوند. اسلامی که جهادیها آن را تبلیغ میکنند، در واقع، دینی است که حدود آن را به میل خود تغییر داده اند؛ به نحوی که محدودیتهای تعیین شده درباره استفاده از خشونت در آن به چشم نمی خورد، خودکشی ترویج میشود و ترک موردی احکام شرع مجاز شمرده میشود.
نویسنده: کریستوفر دی بلاگ[2]، گاردین
پی نوشت:
[1]. Jihad and Death: The Global Appeal of Islamic State
[2]. Christopher de Bellaigue
[3]. Olivier Roy
[4]. The European University Institute in Florence
[5]. «یهودی های حسیدی»، فرقه ای هستند که در قرن دوازدهم میلادی در اروپا ظهور یافتند. یهودی های حسیدی، به لحاظ عقیده، آداب و شعائر دینی، تفاوت چندانی با یهودیان ارتدکس افراطی به زبان عبری «حریدی» خوانده می شوند ندارند و نقطه تمایزشان تأکید بر موسیقی و رقص، به عنوان بخشی از عبادات و پایبندی به اصل لذت و سعادت، به مثابه بخشی از عقاید است.
[6] anthropolatry .
[7]. Dabiq